شماره ۵۵۹ | ۱۳۹۴ شنبه ۱۹ ارديبهشت
صفحه را ببند
نگاهی به مشکلات رشته «مطالعات زنان» در ایران
زنان و مطالعاتشان؛ معلق میان زمین و هوا

طرح‌نو- شادی‌خوشکار| علوم انسانی و به‌خصوص علوم‌اجتماعی در ایران همیشه بر لبه تیغ راه رفته است. هنوز آنها که سیاست‌گذاری می‌کنند نمی‌دانند که بالاخره می‌خواهند به این علوم میدان بدهند یا هر روز آن را در محدودیت‌های جدید پایبند کنند. در چنین شرایطی است که رشته‌های جدیدتر چون مطالعات زنان که مخالفان زیادی هم دارند، بیشتر مورد هجوم واقع می‌شوند و ضربه‌های بیشتری می‌خورند. از تعطیلی در برخی دانشگاه‌ها گرفته تا عوض شدن واحدهای درسی و تغییر مسیر و نبودن استاد.
وجود این رشته در دانشگاه‌ها به ‌سال 80 و تصویب شورایعالی برنامه‌ریزی برمی‌گردد که همزمان در سه دانشگاه علامه طباطبایی، تربیت مدرس و الزهرا شروع به دانشجوگیری کرد. همان سال مرکز مطالعات و تحقیقات زنان در دانشگاه تهران تاسیس شد و از سال 83 نیز این دانشگاه در رشته مطالعات زنان دانشجو پذیرفت. حدود 10 ‌سال بعد پس از اینکه برنامه‌ریزی برای دکترای این رشته در دانشگاه تربیت مدرس شروع شد، در دانشگاه علامه طباطبایی این رشته حذف شد. گرایش دانشگاه تربیت مدرس برای دکترای مطالعات زنان، حقوق زن در اسلام است.
بخشی از علاقه‌مندان به آموزش در این رشته در دانشگاه را فعالان حوزه زنان تشکیل می‌دادند. کسانی‌که فعالیت‌های نظری یا اجرایی برای حقوق زنان و مسائل زنان در جامعه انجام داده بودند و می‌خواستند خوانده‌هایشان را آکادمیک پیش ببرند یا آنها که علاقه به چنین فعالیت‌هایی داشتند و می‌خواستند بیشتر بدانند اما ورود آنها به دانشگاه نتیجه دیگری برایشان داشت و خیلی‌ها را از این فضا ناامید کرد.
«نجمه گودرزی» یکی از فارغ‌التحصیلان این رشته که تجربه دانشجویی در دانشگاه کرمان، تهران و علامه را داشته است درباره ورود به این رشته می‌گوید: «من از ورودی‌های کنکور ‌سال 88 بودم و قبل از ورود به این رشته درباره آن تحقیق کرده بودم. اما ورودم به دانشگاه همزمان با فیلترینگ برای ورودی‌ها به این رشته بود. وقتی وارد شدم تازه فهمیدم که این رشته آن چیزی که وعده داده بودند، نبود. مهم‌ترین تفاوت هم این بود که من تصور می‌کردم این رشته باید انتقادی باشد اما چنین رویکردی وجود نداشت. درس‌ها بیشتر سنتی بود و استادی هم برای آموزش این دروس نبود. ضمن این‌که به دلیل درس‌های مشترک با رشته‌های دیگر جامعه‌شناسی، تبدیل به مکانی شده بود که دانشجویانی که در رشته‌های دیگر رتبه لازم را ندارند به مطالعات زنان بیایند و نبود دانشجویان پویا هم بر فضای دانشگاه تاثیرگذار بود. هیچ کدامشان، نه دانشجو و نه استاد، منتقد نبودند.
اما وقتی به سایت دانشکده علوم‌اجتماعی دانشگاه علامه مراجعه می‌کنید، در صفحه‌ای که به معرفی رشته مطالعات زنان اختصاص داده شده به این تعریف برمی‌خوریم: «در این رشته سعی بر این است تا بینش صحیح و غیرجانبدارانه‌ای از جایگاه زن در هستی و جهان امروز به صورت علمی و آکادمیک و باتوجه‌به مطالعات تطبیقی ارایه شود.»
این دانشگاه همچنین در مواد درسی این رشته، این عناوین را قرار داده است: «زن در اسلام، نقش زن در توسعه، زن در ادبیات، زن در خانواده، حقوق زن، جامعه‌شناسی جنسیت، بهداشت زن، روانشناسی زن، زن در ایران و هنر، زن در ادیان و مکاتب فلسفی» چنین عناوینی یکی از مهم‌ترین مباحث زنان یعنی نظریه‌های فمنیستی را نادیده گرفته‌اند. نظریه‌هایی که چه موافق آنها باشیم و چه مخالف، یک پژوهشگر مطالعات زنان باید از آنها مطلع باشد.
یکی از فارغ‌التحصیلان آخرین دوره ارایه مطالعات زنان در دانشگاه علامه این مشکلات را مربوط به رشته‌های تازه تأسیس می‌داند و می‌گوید: «به‌طورکلی در رشته‌های جدید تکلیف معلوم نیست و ما هم از این قضیه مستثنی نبودیم. خیلی از واحدهای درسی منبع نداشت و تازه این مسأله در دوره ما تلطیف شده بود. بعد از فارغ‌التحصیلی ما دانشگاه‌علامه با این‌که در مقایسه با دانشگاه تهران درمورد رشته مطالعات زنان رویکرد رادیکال‌تری داشت، کم‌کم به سمت محافظه‌کار شدن رفت تا جایی که این رشته را حذف کرد. آن زمان نقد کسانی که رأی به حذف این رشته دادند این بود که صورت مساله در رشته مطالعات زنان گم است. به طور کلی مسأله زنان خیلی قابلیت ایدئولوژیک شدن دارد و به همین دلیل بحث سر آن زیاد است. به‌طور مثال حوزه علمیه هم مطالعات زنان را با رویکرد اسلامی کردن این رشته دارد و بودجه زیادی هم صرف آن می‌کند.»
«فروغ عزیزی» از فعالان حقوق زنان که در این رشته تحصیل کرده است در ادامه صحبت‌هایش به کمبودهای این رشته اشاره می‌کند: «ما نه در منابع انباشت دانش داریم و نه در حوزه آموزش. ایدئولوژیک شدن بحث پیرامون مسأله زنان، آن را از معنا تهی می‌کند و بود و نبودش علی‌السویه شده و باعث می‌شود حتی بگوییم که با این وضع اگر این رشته را نداشته باشیم بهتر است. این داستان غم‌انگیز در رشته‌هایی که ماهیت انتقادی دارند بیشتر مطرح می‌شود. چرا که دانشگاه از دولت مستقل نیست و اساسا دولت چرا باید به جریانی پول بدهد و برایش هزینه کند که می‌خواهد آن را نقد کند؟ تا وقتی که دانشگاه استقلال نداشته باشد تأسیس رشته مطالعات زنان و امثال آن‌ که جنبه انتقادی دارند منوط به روحیه دولت می‌شود و باعث می‌شود در یک دولت این رشته تأسیس شود، در دولت دیگر حذف شود و دوباره حالا صحبت از ورود دوباره‌اش به دانشگاه باشد. درنهایت هم دانشگاه در موارد بسیاری چون موضوع پایان‌نامه‌ها به دلیل این‌که قدرت دارد، مقاومت می‌کند و می‌خواهد تعیین‌کننده این باشد که چه چیزی درست و چه چیزی غلط است بنابراین امکان تولید دانش و انتقاد را ندارید.»
«نجمه گودرزی» در ادامه صحبت‌هایش درباره مواد درسی این رشته می‌گوید: «در دانشگاه تهران درس مهمی چون جامعه‌شناسی جنسیت را نداشتیم و عناوین درسی خیلی متفرقه بود. فقط یک درس مرتبط به نام نقد نظریه‌های فمنیستی داشتیم که البته استاد خوبی داشتیم و موضوع را کاملا توصیفی برای‌مان جا انداخت. در غیر این‌صورت انگار برای فارغ‌التحصیل این رشته دانستن نظریه‌های فمنیستی اهمیتی ندارد. درس‌های دیگری چون معضلات اجتماعی زنان یا وضع فرهنگی زنان نیز که می‌توانند خیلی راهگشا باشند، جایشان خالی بود.»
او به همین دلایل آینده این رشته را پویا نمی‌بیند چرا که به عقیده او این رشته با این رویکرد نه آینده شغلی خواهد داشت و نه ادامه تحصیل آن فایده‌ای! گودرزی  درباره سختگیری‌ها برای پایان‌نامه در این رشته می‌گوید: «اولین پروپوزالم ادبیات و نوشتار زنانه بود و چون من در کارم شروع نوشتار زنانه را از فروغ فرخزاد دانستم مهر غیرقابل قبول رویش زدند. رویکرد مطالعات زنان توصیفی است و فقط می‌خواهد بگوید وجود دارد اما از آن کارکردی نمی‌خواهد. به همین دلیل است که وقتی از هم دوره‌ای‌هایم جویا می‌شوم می‌بینم خیلی‌هایشان از تخصص‌شان استفاده نکرده و  نمی‌کنند.»
در حال حاضر دانشگاه‌هایی چون اصفهان، الزهرا، تربیت‌مدرس، خوارزمی تهران، شیراز و شهیدباهنر کرمان این ‌رشته را در دفترچه‌های انتخاب رشته ارایه می‌دهند. دانشگاه علامه‌طباطبایی قرار است این رشته را از امسال دوباره اضافه کند و دانشگاه تهران یکی، دو ‌سال است به دلیل این‌که تکلیفش با این رشته مشخص نیست در وضع تعلیق است و دانشجو نمی‌پذیرد. فعالان مطالعات زنان از تحصیل در این رشته ناامید می‌شوند و دانشگاه روز به روز فیلترهای جدیدی برای این رشته قرار می‌دهد. انگار نام این رشته به‌عنوان تزیینی برای رشته‌های علوم‌انسانی کافی است و مهم نیست اگر آن کارکردی که مطالعات زنان می‌تواند برای حل معضلات زنان در جامعه داشته باشد نادیده
گرفته شود.

دیدگاه‌های دیگران

ن
ناشناس |
مخالف 0 - 0 موافق
عکس خیلی مناسبی برای این مقاله گذاشته اید.... گویای حال زنان : خسته ..خسته ....خسته.....

تعداد بازدید :  166