شماره ۵۵۷ | ۱۳۹۴ چهارشنبه ۱۶ ارديبهشت
صفحه را ببند
فراز و فرود جامعه ایرانی در نگاهی جامعه‌شناسانه به ادبیات ایران مدرن (بخش سیزدهم)
اثر معکوس اصلاحات ارضی در ایران
بازنمود تحولات اجتماعی و سیاسی در نثر داستانی حدفاصل سال‌های 1340 تا 1357

زهرا رامهران کارشناس‌ارشد زبان و ادبیات فارسی

در شماره‌های پیشین نوشتارهای فراز و فرود جامعه ایرانی در نگاهی جامعه‌شناسانه به ادبیات ایران مدرن که در همین صفحه انتشار می‌یافتند، درباره بازنمودهای سیاسی و اجتماعی در نثر داستانی پس از مشروطه تا ‌سال 1340 به اجمال سخن رفت. حال زمان آن است که در تقسیم‌بندی سال‌های ادبیات داستانی، به اجتماعیات و مظاهر سیاست در نثر داستانی برهه 1340 تا 1357 پرداخته شود چه آن‌که در‌ سال پایانی مورد بررسی این نوشتار، ایران با تحول و دگرگونی عظیم   انقلاب اسلامی 57 مواجه شد که مسیر جامعه را یکسره دچار دگرگون کرد. لذا بررسی فراز و فرود جامعه ایرانی که بکوشد نگاهی جامعه‌شناسانه در حوزه ادبیات پس از انقلاب را دستمایه قرار دهد به آینده موکول می‌شود.

با وجود تغییرات فرهنگی و توسعه اجتماعی- اقتصادی این دوره، آنچه بیش از همه در داستان‌ها نمود می‌یابد برجستگی ادبیات اقلیمی - بومی در دهه 40 و 50 است که هرچند پیش از اینها در نثر داستانی وارد شده اما عمده‌ترین ظهور آن به دلیل تحولات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی مربوط به این دوره است. بد نیست برای آشکارسازی بیشتر این ژانر به یک تعریف کلی از آن پرداخته شود. ادبیات اقلیمی به ژانری اطلاق می‌شود که تمام هم نویسنده برای به تصویر کشیدن منطقه خاص جغرافیایی و آب و هوایی آن، ویژگی‌های محیط‌طبیعی و بومی، فرهنگ و معتقدات مردمی، آداب و رسوم، لهجه و گفتار محلی، پوشش‌ها، فولکلور و حتی شیوه‌های تفکر و احساس مردم یک منطقه و حرفه و پیشه آنها صورت می‌گیرد به‌گونه‌ای که این عناصر، مشخص‌کننده یک اقلیم خاص می‌شوند. پدیداری ادبیات اقلیمی - بومی دوره مورد بحث معلول عواملی است. طرح 6 ماده‌ای انقلاب سفید یکی از آن موارد است که مشتمل است بر: تقسیم اراضی، ملی کردن جنگل‌ها، فروش کارخانه‌های دولتی به سرمایه‌داران خصوصی، فروش سهام کارخانه‌ها به کارگران، اعطای حق رأی به زنان، ایجاد سپاه دانش[1]. از دیگر موارد، پیروزی‌های نهضت‌های ملی در دهه 40 است که بر جنبش‌های مارکسیستی تأثیرات خاص گذاشت و قرائت خاصی از مارکسیسم را در میان نیروهای چپ سبب شد. «وجه مشخصه این قرائت تأکید بر جنبه «ملی» مبارزه در مقابل جنبه «انترناسیونالیستی» آن بود». گسترش کاستروییسم در آمریکای لاتین و مائو در شرق آسیا نیز معلول این اوضاع و احوال بود که تمامی این موارد موجب ایجاد ادبیات بومی در کشورهای پیرامون شد که خود یکی از دلایل گرایش به این ژانر در ادبیات ایران نیز شد؛ «اما آنچه این تأثیرات را در ایران پررنگ‌تر می‌کرد، وجود حکومتی بود که با کمک نیروهای بیگانه جانشین حکومت ملی شده بود و با همه تاب‌وتوان خود سعی در ترویج فرهنگ مصرفی سرمایه‌داری غربی داشت»[2] که برگرفته از اعمال قدرت خارجی بر دولت بود. با تسامح می‌توان گفت که این امر باعث بیان مسأله غربزدگی و بازگشت به اصالت خویش و بیگانه‌ستیزی در بطن آثار شد؛ بدین ترتیب که نویسندگان به دورافتاده‌ترین مکان‌های اقلیمی پرداختند تا ارزش‌هایی متمایز از ارزش‌های زندگی مصرفی شهری را ترسیم کنند. ارزش‌هایی که از فرهنگ غرب تأثیر نگرفته باشد که این امر همان نفی زندگی شهری و جست‌وجوی هویت ملی و بازگشت به خویشتن بود. رشد طبقه متوسط و شکوفایی زندگی روشنفکرانه در شهرها، پدیداری جُنگ‌های محلی که در آن از «ادبیات ناحیه‌ای» سخن رفت[3] و... همه‌وهمه از دیگر عواملی بود که واکنش روشنفکران نویسنده را برانگیخت و ادبیات بومی - اقلیمی را عیان‌تر ساخت به‌گونه‌ای که حتی زیرمجموعه‌های آن نظیر ادبیات روستایی و کارگری و... نیز در راستای تحولات سیاسی و اجتماعی رخ داد.
برای مستندکردن این ادعا می‌توان به طرح‌های عمرانی‌ای اشاره کرد که به جهت توسعه اجتماعی صورت گرفت و در ادبیات اقلیمی و روستایی ظاهر شد. عمده‌ترین آن برنامه عمرانی مربوط به بخش کشاورزی و اصلاحات ارضی بود که به زندگی روستایی گره خورده بود. یکی از آثار اقتصادی و اجتماعی اصلاحات ارضی آن بود که اساس مالکیت مالکان بزرگ و نظام ارباب - رعیتی متلاشی شد. از نثر داستانی‌ای که بلافاصله بعد از اصلاحات ارضی منتشر شد و ضمن ارزیابی تأثیرات اجتماعی آن به مسأله ارباب‌-رعیتی پرداخت، می‌توان از «شریفجان شریفجان» تقی مدرسی یاد کرد که در خلال آن مسأله بازگشت به اصالت خویش و ناپسندی زندگی شهری و صنعتی نیز بیان شد. یکی دیگر از برنامه‌های عمرانی، اختصاص هزینه‌هایی به بخش کشاورزی بود برای استفاده از تراکتور و... در کل ماشینی و مکانیزه کردن روستا. این امر به تمامی در ادبیات روستایی نمود یافت اما از آن‌جا که واکنش برخی از نویسندگان بازگشت به اصالت و نفی تعلقات زندگی صنعتی شهری بود ضدیت با ورود تکنولوژی پدیدار شد. نمونه آن «نفرین زمین»[4] آل‌احمد است که در کنار اشارت به اصلاحات ارضی و نظام ارباب - رعیتی، حاوی اطلاعاتی از شیوه زندگی و شکل‌بندی اجتماعی و باورهای فولکلوریک روستاییان بوده، به نفی زندگی شهری و بازگشت به زندگی روستایی سرشار از ارزش‌های غیرمصرفی شهری و ضدیت با ورود تکنولوژی به روستا می‌پردازد. نمونه دیگر این ضدیت در «عزاداران بیل» ساعدی نیز نمایان‌سازی می‌شود. ضدیت مذکور تداعی‌کننده نظریه «مقاومت فرهنگی» نظریه‌پردازان اجتماعی است مبنی‌بر این‌که هر چیز جدید خواه علمی، مکانیکی، فرهنگی، اجتماعی و...  و در کل هر تغییری در جامعه با مقاومت پذیرش مواجه می‌شود[5] اما نباید این نکته را نیز از نظر دور داشت که در فرآیند مدرن شدن مقاومت نتیجه بخش نخواهد بود. این اثر از آل‌احمد ضمن مسائل مطروحه به بیگانه‌ستیزی نیز می‌پردازد. علیرضا صدیقی[6] یکی از مؤلفه‌های تشکیل ادبیات بومی را بیگانه‌ستیزی معرفی می‌کند و آن را با انواع نقد به چهار دسته  تقسیم می‌کند. نگارنده این سطور با توسل بدان، در ذیل انواع به مسائل پیرامونی می‌پردازد:  
الف) نقد بیگانگان در پی توجه به مدرنیسم و ناهمگنی ورود آن به جامعه سنتی ایران و توجه به دولت‌های غربی، مانند:   «سووشون» که از منظر نمایش نقش زنان نویسنده نیز در این دوره از تاریخ ادبیات ایران درخور توجه است.
ب) نقد سیاست‌های دولت بیگانه دوست که در آن یا دولت درخدمت بیگانه است، مانند: «همسایه‌ها»ی احمد محمود یا به اجرای تفکراتی در فضای سنتی ایران می‌پردازد که سنخیتی با آن ندارد و این مورد در «نفرین زمین» مشهود است.
ج) نقد روشنفکران در خدمت بیگانگان و دولت که در راستای برخورد نسلی با مفاهیم دموکراسی، آزادی، عدالت، مدرنیسم و وفای به سنت‌ها پدیدار شد و چنین مفاهیمی عامل ظهور روشنفکرانی شد که به نقد خودی پرداختند و سبب پدیداری نوع ادبیات ملامت روشنفکران شدند. به این منظور به تعریفی از «خود» و «غیر» و در شکلی وسیع‌تر به مسأله خود هویتی و رویارویی با تمدن غرب و مسأله غربزدگی توجه کردند[7]؛ لذا سعی کردند که با تعریف و شناساندن «غیر» و نقد آن در ادبیات داستانی بدان بپردازند. حال که از روشنفکران صحبت شد، بد نیست به نمود سرخوردگی روشنفکران شهری در برخورد با تنگناهای زندگی روستایی اشارتی شود. در سطور پیش گفته شد که یکی از برنامه‌های توسعه اجتماعی، ایجاد سپاهیان دانش بود. معلمانی از این گروه برای آموزش به روستاها وارد شدند که گاه چون امین فقیری از روشنفکران نویسنده بودند؛ لذا این برنامه باعث شد که شخصیت معلم روستا - که گاه برگرفته از تجربیات واقعی نویسنده بود در راستای برنامه‌های دولتی به عرصه ادبیات داستانی وارد شود و به شکل گریز او از جامعه صنعتی به جامعه بدوی برای کسب آسایش نمود یابد؛ اما نه‌تنها او به خواسته‌اش نایل نمی‌شود بلکه دچار تنهایی شده، با دیدن ابعاد مختلف عقب‌ماندگی‌ها و تضادها به سرخوردگی می‌رسد. «پنجره» امین فقیری و «چات» شفیانی از این دسته است. این امر از منظری وسیع‌تر دربردارنده تقابل سنت و مدرنیته - به‌عنوان دیگر مؤلفه تشکیل ادبیات بومی نیز است که شخصیت‌هایی اینچنین را دچار هویت باختگی و در عین حال هویت‌جویی و اصالت‌خواهی می‌کند. بروز دوگانه هویت درواقع محصول ناهمگنی‌ها و جدایی‌های مختلفی است که توسعه صنعتی و دگرگونی‌های اجتماعی، بین نحوه زندگی جامعه سنتی و شهرهای صنعتی به وجود آورد[8] و توجه بیشتر به فرهنگ و هویت ایرانی را در ادبیات اقلیمی موجب شد؛ مانند توجه به زبان و گویش‌ها و اصطلاحات محلی و فولکلورها در آثار که به لحاظ اقلیم‌شناسی و مردم‌شناسی از اهمیت برخوردار است و دیگر، توجه به باورهای ایرانی- اسلامی(روح ملی- مذهبی) که گاها به شکل منفک و گاه ادغام شده در نثر ظهور می‌یابد و مؤلفه‌های دیگر تشکیل ادبیات بومی را نمایان می‌سازد. «گاواره‌بان» دولت‌آبادی نمونه‌ای از این آمیختگی هویت ملی - مذهبی است. بی‌تردید این امر می‌تواند وطن‌ستایی و بازتاب آن را در آثار به دنبال داشته باشد که در آفرینش‌های این دوره از جمالزاده دیده می‌شود. اما مسأله هویت به همین جا ختم نمی‌شود چرا که در پی اصلاحات ارضی، تجاری کردن کشاورزی رخ می‌دهد و دورویه متناقض هویتی گسترش می‌یابد.
1.گسترش هویت قومی: که در راستای آن «در استان‌های دورتر از مرکز که هویت قومی مبتنی‌بر روستا و طایفه جای خود را به هویت گسترده‌تر مبتنی‌بر زبان و فرهنگ داده بود احساسات و هویت قومی نیز تقویت شد.
2. گسترش هویت ملی: که باعث شد روستاها از انزوای سنتی خود خارج شوند و با حکومت مرکزی و شهرها پیوند یابند[9] و جمعیت شهرنشینی فزونی یابد که خود یکی از پیامدهای مهاجرت روستاییان (به‌علت اصلاحات ارضی) و رشد جامعه مصرفی و بورژوازی بود. مهاجرت نمودیافته در آثار داستانی برگرفته از واقعیت مهاجرت داخلی از ده به شهر و مهاجرت خارجی است که به مسأله برخورد با موضوع کار و بروز ادبیات کارگری در ذیل ادبیات اقلیمی نیز می‌پردازد. از عمده‌ترین علت مهاجرت، بی‌عدالتی اجتماعی و امکانات محدود معیشتی و بیکاری(مانند بیان بیکاری در «کار به خانه ما آمد» محمود طیاری) و کسب درآمد و... است که در ادبیات اقلیمی جنوب به شکل مهاجران کارگر در حاشیه جزایر خلیج‌فارس مطرح می‌شود و «کبودان» حسین دولت‌آبادی از این زمره است که این امر در واقعیت باعث خالی‌شدن مناطقی از جمعیت می‌شود و دولت در پی علاج آن برنمی‌آید و درنهایت در نثر داستانی نیز به تصویر کشیده می‌شود. در بیان شاهدی از ادبیات اقلیمی مربوط به کارگران و موضوع برخورد با کار می‌توان از «ساتل میش» محمود بدر طالعی نیز نام برد که توصیف انتقادی از وضع کارگران یک شرکت ساختمانی است یا «خیزاب» حسن حسام در قیام کارگری علیه گردنباری نظام ارباب - رعیتی. دلیل دیگر مهاجرت تبعیت از خانواده است که در «ازخم چمبر» دولت‌آبادی دیده می‌شود یا مادر و پدر گم کردگی است نظیر داستان «بند» دولت‌آبادی که با نگاهی تمثیلی می‌توان از آن به‌عنوان هویت‌یابی و چه بسا پناهجویی یاد کرد. در کل مهاجرت دربردارنده علل اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و زیست محیطی بوده است که به انحای مختلف در نثر داستانی بیان می‌شود. با توجه به حوزه‌های مختلف ادبیات اقلیمی ما چون: شمال(گیلان)، جنوب(خورزستان)، شرق(خراسان)، غرب(کرمانشاه) و آذربایجان و... نمونه‌های بسیاری در این موارد یافت می‌شود که برای دوری از اطاله کلام و در عین حال مستندسازی تنها به بیان اندک شواهدی بسنده شد. از دیگر مسائل مطروحه در ادبیات بومی، نمایان‌سازی ساختار طبقاتی موجود در جامعه روستایی و کارگری است که در راستای اصلاحات ارضی و برنامه‌های عمرانی دچار دگرگونی شد. مالکان بزرگ از صحنه ارضی خارج شده و به میدان تجارت و بازرگانی پای نهادند و قدرت پیشین را از دست دادند. این نکته سبب جابه‌جایی نیروها شد و «بیش از پیش پای سوداگران به میان دهقانان باز شد. درواقع به دلیل نبود سازمان‌های اعتباردهنده یا وجود مشکلات عدیده‌ای که بوروکراسی دولتی در واگذاری وام به دهقانان ایجاد می‌کرد، سوداگران که شامل سلف‌خران (مانند «باران» اکبر رادی)، نزول‌خواران(مانند «کبلایی» میرکاظمی)، چوبداران، دکانداران و پیله‌وران (مانند «کنیز» و «آقای صابری» امین فقیری) می‌شدند، جای مالک را پر کردند»[10] که با نظر به مثال‌های مذکور بازتاب آن در ادبیات داستانی دیده می‌شود. خوش‌نشینان (کشاورزان بی‌زمین و حق نسق)  نیز که از مزدبگیران روستایی بوده و مشمول اصلاحات ارضی نشده بودند در نثر داستانی راه یافتند، مانند «دشتبان» امین فقیری.
د) نقد مردم بی‌توجه به بیگانگان، مانند: مردمان
 چشم دوخته به دست بیگانگان«ترس و لرز» ساعدی.  
تاکنون در خلال بحث‌های مختلف به مؤلفه‌های تشکیل ادبیات اقلیمی نیز اشاره شد. از دیگر موارد، بیان آیین و رسوم است و نمونه آن «سوگواران» ابراهیم‌رهبر با توصیف‌های فولکلور و آیین‌عزاداری محرم اقلیم شمال ایران است. دیگر مؤلفه، بیان رابطه انسان با طبیعت است. ذکر این مورد و توصیف طبیعت مجددا از یک سو بازمی‌گردد به اندیشه بازگشت به زندگی بدوی به دور از صنعت و اصالت‌جویی. از سوی دیگر برمی‌گردد به توصیف اوضاع جغرافیایی و عنصر تمایز طبیعی اقلیم‌های متفاوت. تصویرسازی و توصیف طبیعت در آثار اقلیمی و روستایی حایز اهمیت است زیرا گاه طبیعت تنها بهانه‌ای می‌شود برای وصف محیط؛ مانند «برگ‌ها می‌ریزند» اشکوری. اما گاه راهی است در بیان برخورد و مبارزه انسان با نیروی مقاوم طبیعت؛ مانند «نورآباد، دهکده من» ناصر ایرانی که بازگشت به اصالت زمین و ارزش‌های سنتی و ترویج ماندن در روستا و عدم مهاجرت به شهر باتوجه‌به تحولات مذکور در سطور پیشین در آن به چشم می‌خورد. گاه این طبیعت قدرتی می‌شود ویرانگر و نابود کننده؛ مانند «ره‌آورد» امین فقیری که در آن شخص روستایی مقهور طبیعت تجسم می‌یابد و اما هنگامی در خدمت بیان واقعیات اجتماعی نظیر توصیف اختناق روحی، اجتماعی و... قرار می‌گیرد. «کبک‌ها» امین فقیری از این زمره است که شدت فقر و گرسنگی روستاییان را با توصیف طبیعت به نمایش در می‌آورد.
بی‌تردید موضوعات مطروحه تمامی مضامین این ژانر ادبی را در بر نمی‌گیرد؛ لذا برای درک بیشتر اجتماعیات این عصر که دیگر توجه به شهر را کافی نمی‌دانست به مضامین دیگر بدون ذکر نام  اثر پرداخته می‌شود: بیان فلاکت‌های روستاییان، عشرت‌طلبی ارباب با زنان روستا، فقر و خرافات و جهل روستاییان، دهقانان دور شده از زمین، نومیدی، ولگردان آواره در حاشیه اجتماع، نومیدی و آشفتگی مردم، قحطی و بیماری، عشق و ناکامی، جنون، مطرودان و منفوران، عشق‌های ممنوع، توصیف زندگی زنان بی‌پناه و بی‌اخلاق و رنج آنان، عرفان‌گرایی، ترس و تنهایی و بی‌پناهی، بیان افسانه‌های شفاهی و اطلاعات جغرافیایی مناطق و سبک معماری و ترانه‌ها و...، ناروایی‌های اجتماعی، هجوم مأموران دولت، حبس، بیان سیستم دیوانسالاری حاکم، کار کودکان، ازخودبیگانگی و مرگ‌اندیشی، بیان درگیری‌های صنفی و کارگری، بازتاب وجود موادمخدر و مسکرات و امرد بازی، چپاولگری‌های شرکت‌های ساختمانی، درباره اداره شیلات و گمرک و قاچاق، زندگی صیادان و جاشوها و شالیکاران و...، بیان داستان از منظرگاه کودک (مانند «اقرار» محمود طیاری و «پشت پرچین» محسن حسام)، بیان زندگی کارمندان و سربازان غربت زده و...
در آخر گفتنی است که بیان و پرداختن به ادبیات اقلیمی بی‌تردید پژوهشی ژرف می‌طلبد که از فرصت این نوشتار به دور است؛ لذا تنها به‌گونه‌ای اجمالی ذکر اهم مسائل رفت تا شمه‌ای از بازنمودهای تحولات اجتماعی و سیاسی دوره مورد بررسی را نشان دهد؛ اما با همین اشارت هم با احتیاط می‌توان یکی از علل برجستگی ادبیات اقلیمی - بومی این دوره را اصلاحات ارضی و برخورد با بیگانه قلمداد کرد. اصلاحاتی که باعث شد قدرت خارجی حاکم بر ایران، به جهت ثبات خویش به اجرای آن کمک کند و ایدئولوگ‌های رژیم نیز آن را عاملی فرض کنند بر جذب طرفداران بیشتر و از بین رفتن جایگاه مخالفان که البته می‌دانیم  این باور عینیت نیافت[11].
پی نوشت:  
[1]یراوند آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ص522
[2]محمد جعفری(قنواتی)، «در قلمرو ادبیات اقلیمی»، کتاب ماه ادبیات، ص145-140
[3]حسن میرعابدینی، صدسال داستان‌نویسی ایران، ج 1و2، صص507 و516
[4]ر.ک، همان، از ص 517 تا 525
[5]نعمت‌الله فاضلی به نقل از استفان واگو، مدرن یا امروزی شدن فرهنگ ایران، صص280 و 281
[6]ر.ک، علیرضا صدیقی، «بومی‌گرایی و تأثیر آن بر ادبیات داستانی معاصر (1320-1357)»، فصلنامه پژوهش زبان و ادبیات فارسی، ش15،ص116-95
[7]ر.ک، علیرضا ازغندی، تاریخ تحولات سیاسی و اجتماعی ایران(1357-1320)، ص141
[8]همان، ص195
[9]یراوند آبراهامیان، همان، ص526
[10] علیرضا ازغندی، همان، ص 150
[11]همان، ص195
*در گزینش آثار تمرکز بر صد‌ سال داستان‌نویسی حسن میرعابدینی بوده است؛ لذا برای مطالعه بیشتر ر.ک به ج2، ص597-505


تعداد بازدید :  483