شماره ۵۵۷ | ۱۳۹۴ چهارشنبه ۱۶ ارديبهشت
صفحه را ببند
چشم طمع به مناطق چهارگانه محیط‌زیست ایران

آرش خیراندیش  عضو ستاد مردمی نجات آشوراده
ashoradeh1393.blogfa.com

شیخ اجل سعدی در حدود هشتصد ‌سال پیش از خاطره‌ای می‌گوید که با بازرگانی طماع و حریص در جزیره کیش داشته:
 بازرگاني را شنيدم که صد و پنجاه شتر بار داشت و چهل بنده خدمتکار. شبی در جزيره کيش مرا به حجره خويش درآورد، همه شب نيارميد از سخنان پريشان گفتن که فلان انبازم (شريک) به ترکستان و فلان بضاعت (مال) به هندوستان است و اين قباله فلان زمين است. گاه گفتی خاطر اسکندريه دارم که هواي خوش است، باز گفتي نه که درياي مغرب مشوش است. سعديا سفری ديگرم در پيش است، اگر آن کرده شود به قيمت عمر خويش به گوشه بنشينم. گفتم آن کدام سفر است؟ گفت: گوگرد پارسی خواهم بردن به چين که شنيدم قيمت عظيم دارد و از آن‌جا کاسه چينی به روم آرم و ديباي رومی به هند و فولاد هندی به حَلب و آبگينه (آیينه) حَلبی به يمن و برد (يک نوع پارچه) يمانی به پارس و زان پس ترک تجارت کنم به دکاني بنشينم، انصاف از ماليخوليا (جنون) چندان فرو گفت که بيش طاقت گفتنش نماند، گفت: ‌ای سعدی تو هم سخنی بگوی از آنها که ديده‌ای و شنيده، گفتم:
آن شنيدستی که در اقصاي غور
 بار سالاری بيفتاد از ستور
گفت چشم تنگ دنيا دوست را
 يا قناعت پر کند يا خاک گور

جزیره کیش اکنون به یکی از مناطقی تبدیل شده که در اثر توسعه ناپایدار، شدیدا از لحاظ زیست‌محیطی و اجتماعی لطمه خورده و به مرکزی برای خروج ارز از کشور و توسعه مصرف‌گرایی افسارگسیخته تبدیل شده است. یکی از دلایل اصلی فشارهای زیست‌محیطی و اجتماعی بر این جزیره خلیج‌فارس، گردشگری انبوه و تجاری موجود در آن است که هیچ ارزش تولیدی برای کشور نداشته و در خدمت واردات انبوه کالا قرار گرفته است. چنین است که اکنون حرص و طمع بي‌انتهای نوکیسه‌گان، استقلال اقتصادی کشورمان را تهدید کرده و تولیدات ملی را تحت فشار قرار می‌دهد. توسعه تجاری و توسعه گردشگری در جزیره کیش دو بال یک پرنده هستند که نه‌تنها آن جزیره را به نابودی می‌کشاند، بلکه الگویی شده است برای توسعه مناطق آزاد تجاری از جنوب تا شمال کشور که نتیجه‌ای جز تباهی اجتماعی، زیست‌محیطی و اقتصادی کشور را در پی ندارد. آری این الگوی نامیمون جزیره کیش است که توسط طماعان و حریصان چند دهه است، بر کشور عزیزمان تحمیل شده است.
اکنون با کمال تاسف بعضی از افراد – و ازجمله بعضی از مسئولان – الگوی مخرب اجرا شده در جزیره کیش را برای تنها جزیره ایرانی دریای خزر یعنی جزیره آشوراده توصیه می‌کنند. واضح است که بسیاری از آنان از سر ناآگاهی چنین می‌اندیشند اما هستند کسانی که دانسته و آگاهانه بر این خطای فاحش اصرار دارند. کسی که جزیره آشوراده را فاقد ارزش اکولوژیک دانسته به این دلیل که آن‌جا زیستگاه شغال و انار ترش است، احتمالا شخصی بي‌اطلاع از اصول محیط‌زیست و البته طماع و حریص است اما مسئولانی از سازمان حفاظت محیط‌زیست که بر اجرای طرح‌های گردشگری در آن جزیره و سایر مناطق چهارگانه تحت مدیریت خود اصرار دارند، درواقع آگاهانه قصد واگذاری اختیار این مناطق را به چنین افراد ناشایست و زراندوزی دارند که جز به منافع کوتاه‌مدت خود به چیز دیگری نمی‌اندیشند. این افراد لایق در اختیار گرفتن هیچ بهره‌ای از بیت‌المال و انفال نیستند تا چه برسد به مدیریت حساس‌ترین مناطق اکولوژیک کشور. آیا نمی‌بایست از شدت خشم و اندوه، به چنین مسئولان خطاکاری نمره مردودی در حفاظت از محیط‌زیست داد؟ آیا مقاومت این مسئولان در برابر خواست جامعه دلسوزان محیط‌زیست ایران- که تبلور آن در قالب «ستاد مردمی نجات آشوراده» قابل مشاهده است - به معنای پشت کردن به محیط‌زیست نیست؟ آیا «ستاد مردمی نجات آشوراده» – که تاکنون مانع دست‌اندازی نوکیسه‌گان به آن جزیره شده است- در پی کسب سود و منفعتی بوده که با واکنش منفی و ناشایست مسئولان حفاظت محیط‌زیست روبه‌رو شده است؟ آیا این است مفهوم حمایت از مشارکت‌های مردمی که آن سازمان مطرح می‌کند؟ اینها سوالاتی است که پاسخ آنها کاملا واضح و روشن است. اکنون بعضی از مدیران آن سازمان برای تمامی آن مناطق نسخه گردشگری می‌پیچند و شرکت‌ها و افراد شناخته‌شده جناحی (همان نوکیسه‌گانی که همگی به صفت حرص و آز مزین هستند) را برای در اختیار گرفتن این زیستگاه‌های حساس حمایت می‌کنند. گویی که بیت‌المال و انفال در مالکیت شخصی آنان است که به هر که خواستند، ببخشند. آنان در عوض انجام وظیفه اصلی‌شان، به نمایش‌های زیست‌محیطی بسنده کرده و بعضی از کم‌تجربگان را بدینوسیله مشغول می‌سازند اما غافل بودند از مردمی که آگاهانه و شجاعانه مانع‌شان شدند و تمامی معادلات‌شان را به هم ریختند. چنین است که «ستاد مردمی نجات آشوراده» متشکل از حدود دویست سازمان مردم‌نهاد و جمع بزرگی از فعالان مستقل محیط‌زیست و استادان تراز اول دانشگاه، تاکنون به آنان اجازه نداده که جزیره آشوراده را واگذار کنند. این راه تا پایان رفع خطر کامل از جزیره آشوراده عزیز ادامه خواهد داشت و دلسوزان طبیعت و فرهنگ ایران هوشیارانه تمامی حرکات در این رابطه را رصد کرده و – ضمن این‌که از سایر مناطق و موضوعات زیست‌محیطی غافل نخواهند شد - به مقاومت قانونی خود ادامه خواهند داد. این هشداری است به کسانی که هم‌اکنون بار امانت حفاظت از مناطق چهارگانه محیط‌زیست ایران بر دوش آنان است که اگر کوچکترین خطایی دراین‌باره مرتکب شوند با واکنشی سنگین – به اتکای قانون - روبه‌رو خواهند شد. آری بزرگی و شرف متعلق به کسانی است که وظیفه خود را بشناسند و بدان عمل کنند و خجلت و ذلت سزای کسانی است که امانتدار نباشند.


تعداد بازدید :  265