سوشیانس شجاعیفرد طنزنویس
[email protected]
در خبرها آمده بود که فرانسه و پایتخت آن پاریس، پربازدیدترین کشور و شهر جهان است... خب؟ همینجور نشسته اسد من را نگاه میکنید؟ هیچ اتفاقی برایتان نیفتاده؟ خون آریاییتان به جوش نیامده؟ فرهنگ 2500سالهتان درد نگرفته؟ عجیب است، مردم انگار بیحس شدهاند! ولی شخص بنده، که هنوز خون آریایی در رگانم جاری است، هنوز حساسم. ولی ترجیح دادم به جای جوگیر شدن دنبال این بروم که بدانم چرا این همه توریست به فرانسه میروند! مگر آسیاب آبیهای شوشتر چه کم از آسیاب بادی قرمز دارد؟! تمام نتایج به یک چیز ختم شد: کلا فرانسه کشور عجیبی است، توجه بفرمایید:
شما بروید برج ایفل، پای برج ایفل ون گشت ارشاد نایستاده که شما مجبور بشوید راهتان را کج کنید و بروید قبرستان پرلاشز!
وقتی رفتید بالای برج ایفل، مثل برج میلاد نیست که بگویند زود بازدیدتان را تمام کنید و بروید پایین! چون یک عالمه بلیت دیگر هم فروختهایم!
در فرانسه باشید، حتی اگر در خیابان شانزهلیزه هم مغازه داشته باشید، حتی اگر صاحب مغازه دو نبش مون بلان اصل یا خود خود کارتیه هم باشید، باز حق ندارید جلوی مغازهتان صندوق خالی بگذارید که جای پارک ماشینتان محفوظ باشد!
فرانسویها یک مشت آدم کهنهپرست و بدون فکر اقتصادی هستند. الکی به تابلوهای قدیمی رنگورورفته، به درختهای قدیمی دراز، به خیابانهای اتوباننشده 200سال قبل، به آب انگورهای مانده و بوگندو، به کافههای دستنخورده 50سال قبل، به ساختمانهای عهد بوق علاقه دارند. شما بالای یک ساختمان بروید میبینید اینها از چه ثروتی محرومند. همه ساختمانها به یک اندازه. اینها نمیفهمند اگر این ساختمانهای کلنگی را بکوبی، برج بسازی چه سودی دارد. من واقعا تعجب میکنم اینها چطور دست روی دست گذاشتهاند و دنبال به روز کردن شهرشان نیستند؟! فقط به خاطر یک مشت توریست؟!
فرانسویها اصلا برایشان امنیت کشورشان مهم نیست، به همین دلیل آنجا عکاسی با هر دوربینی آزاد است! نیاز به مجوز روزنامه هم ندارد! اگر کارتت را نشان دادی، معنیش پرروبازی نیست! لابد حق داشتی که این کارت را دادهاند دستت!
در فرانسه، مثل همه جای دنیا، توریستها جاسوسند. ولی همانطور که گفتم امنیتشان برایشان مهم نیست! آنجا هم مثل باقی کشورهای ضعیف، کاری به کارشان ندارند؟! از بس انسانهای ضعیفی هستند. خب بگیرندشان، اینهمه هم مزون و کت و شلوارفروشی خوب در پاریس هست! چند دست کت و شلوار برای این جاسوسها بگیرند و روانه کشور خودشان کنند!
پاریس جایی است که قبرستانهایش آبادتر از پارکهای ماست! خودش یک موزه است! کلش قطعه هنرمندان است! اصلا انگار اینها غیرهنرمند ندارند! البته دقیق که نگاه کنید اینها خیلی هم درک هنری ندارند، هرکس که چهار تا خط نوشت را میگویند هنرمند! برای همین هم قبرستانشان پر شده، مثل اینجا که نیست که وزارت ارشادی داشته باشند، ضابطه داشته باشد، وقتی یک هنرمندی فوت کرد، بیایند بررسی کنند که این واقعا هنرمند بوده؟ در جشنوارههای دولتی شرکت کرده؟ راجع به موارد مورد علاقه وزارتخانه چیزی نوشته، کاری کرده، حرف که دیگر زده! بعد مجوز دفنش در قطعه هنرمندان صادر شود، هنر همینطور الکی نیست که. به خاطر همین دقتها و بررسیهاست که هنر ما اینجاست و هنر فرانسه آنجا!
فرانسه فقط پاریس نیست! فرانسه فقط شمال نیست! شما به هر جای این کشور بروید عین شمال است! جنوبش بروید شمال است! غربش بروید شمال است! اصلا یک وضعی! آدم سرگیجه میگیرد که چرا همه راهها به کلاردشت ختم میشود! جادههایش هم امن است و رانندههای سوسولی دارد که درست رانندگی میکنند! آنها بلد نیستند مثل ما شوماخر باشند! آخه آدم کافهنشین قهوهخور را چه به لایی کشیدن و از خاکی سبقت گرفتن؟!
توضیح: مطلب طنز روز پنجشنبهام گویا باعث دلخوری عزیزانی شده بود که از قضا، سالهاست خود دغدغه آزادی بیان دارند، اما برای حراست و پابرجا ماندن نشریات مستقل و متفاوت، وظیفه سنگین نظارتی برعهده دارند. البته گمان میکنم هرکس خودش میداند چه کاری میکند، میداند که کمک به روشن ماندن چراغ مطبوعات، خدمت بزرگی است. اما همه که نمیدانند! بنابراین اگر باعث ناراحتی و آزردگی همکاری شدهام، صمیمانه پوزش میخواهم.