شماره ۵۴۸ | ۱۳۹۴ شنبه ۵ ارديبهشت
صفحه را ببند
نقش‌آموزش در كاهش حوادث و سوانح

مرتضی سلیمی مدیرعامل جمعیت هلال‌احمر استان مرکزی

قرن‌ها از حضور انسان در اين كره خاكي مي‌گذرد، حضوري كه زمينه‌ساز بسياري از رخدادها، حوادث و سوانح است. از همان روزهاي نخستين اقامت انسان در زمين و درست در شرايطي كه اين موجود زنده از بازگشت به موطن اصلي خود نااميد شد و همه راه‌ها جهت بازگشت بي‌درنگ به آن را بسته ديد، ناگزير شد خود را باشرايط موجود همراه كند و از مواهب طبيعي جهت ادامه زندگي بهره ببرد. با عقل و آموزش خدادادي ياد گرفت كه از درختان جهت گرما و پخت غذا و از برگ‌هايش جهت پوشش اندام خود استفاده كند و از گياهان و جانوران جهت تغذيه بهره گيرد. بنابراين انسان پا در زميني گذاشت كه هيچ سكنه عاقل و گويايي نداشت و به عبارتي هيچ كس راه و رسم زيستن در زمين را به انسان تازه وارد نياموخت، بلكه اين انسان بود كه با قدرت تعقل توانست چگونه زيستن در زمين را بياموزد.
اما اين همه ماجرا نبود و هرچه انسان پيش رفت، با شرايط جديدتري روبه‌رو شد كه نياز به همراهي يا گذر از مشكلات ناشي از آن شرايط را ملموس‌تر مي‌كرد. از يكسو لزوم رودررويي با طبيعت و حوادث ناشي از آن و از سوي ديگر افزايش جمعيت كه انسان را به سمت و سوي زندگي اجتماعي مي‌برد (و زيستن در اجتماع نيز خود مهارتي مي‌خواست كه بشر ابتدايي به آن نياز داشت). بنابراين انسان ها از همان روزهاي اوليه سكونت در زمين به لزوم رويارويي با شرايط و حوادث پي بردند و آن را با عقل و آموزه‌هاي طبيعت آموختند و در درازمدت دانسته‌هاي خود را در قالب تجربيات گذشته به فرزندان و اعضاي خانواده و وابستگان خود انتقال دادند و همين انتقال دانسته‌ها نقش بسيار مهمي در همزيستي آنان و رويارويي يا مقابله با رخدادها و حوادث داشت. اما هرچه انسان رو به پيشرفت گذاشت تنوع حوادث و رخدادها بيشتر شد و انسان‌ها نيز اقدامات جديد‌تر و جدي‌تري براي آن پيش‌بيني كردند و اين آموختن‌ها و انتقال تجربيات كه كم‌كم نام آموزش را برآن نهادند از حالت سينه به سينه و چهره به چهره به روشهاي نوين تغيير يافت و پيشرفت تكنولوژي و ارتباطات نيز بر اين نوين شدن تاثير بسياري گذاشت.
همان گونه كه در سطرهاي پیش اشاره شد، بخشي از آموزه‌هاي انسان مربوط به حوادث، سوانح و بلاياست. انسان‌ها هميشه و در هر زمان و مكان در معرض آسيب هستند كه بخش عمده‌اي از آسيب‌ها مربوط به حوادثي است كه در اثر ارتباط انسان با طبيعت يا عملكرد وي در طي زندگي متوجه او مي‌شود بنابراين اين حوادث را به شرح فوق مي‌توانيم به حوادث طبيعي و حوادث انسان‌ساز تقسيم كنيم.
حوادث طبيعي كه معمولا غيرمترقبه است؛ حوادثي است كه به اصطلاح در اثر قهر و فعل و انفعالات طبيعت ايجاد مي‌شود و انسان در طول زندگي خود بارها و بارها در معرض آن قرار مي‌گيرد و گاه آسيب‌هاي جدي و جبران‌ناپذيري از آنها مي‌بيند، به نحوي كه جان خود را از دست مي‌دهد يا اينكه مجبور مي‌شود خسارات جاني و مالي آن را در طول عمر پرداخت كند. مانند سيل، زلزله، آتش‌فشان، سونامي، خشكسالي و ... . حوادث انسان‌ساز نيز همان‌گونه كه از نام آن برمي‌آيد، وابسته به انسان و اثرات فعاليت و عملكرد او در طبيعت و محيط اطراف است. ساليانه صدها هزارنفر در اثر بي‌مبالاتي، بي‌توجهي يا خودخواهي برخي انسان‌ها در سطح جهان جان خود را از دست مي‌دهند و به نسبت بيشتري خسارات مالي و جاني مي‌بينند. حوادث رانندگي، خشكسالي، رانش زمين، سيل و ... .
اگر آمار حادثه‌ديدگان حوادث طبيعي و انسان‌ساز را در كنار هم قرار دهيم به اعداد و ارقام قابل توجهي مي‌رسيم كه ساليانه آسيب مي‌بينند و بي‌شك اگر انسان نحوه رويارویي با آن را بداند بهتر و مناسب‌تر مي‌تواند با آنها مواجه شده و‌درصد آسيب را به كمترين حد ممكن برساند. به‌عنوان مثال زلزله بم را درنظر بگيريم، چه تعداد از كشته‌شدگان به دليل عدم آشنایي با نحوه مواجهه با زلزله جان خود را از دست دادند؟
مي‌توانيم بگویيم بخشي از تلفات آن ناشي از عدم آموزش عمومي مردم شهر بود كه متأسفانه نمي‌دانستند كه چگونه مي‌توانند يكديگر را درمقابل اين حادثه حمايت كنند. با گذشت بيش از 11سال از اين زلزله، مسئولان و مردم تا حدودي چگونگي رفتار در پيش، حين و پس از حوادث و بلايا را آموخته‌اند و اين امر اگرچه كافي نيست، اما مي‌تواند به‌عنوان نقطه قوت و مشوقي براي افزايش آموزش‌ها جهت كاهش اثرات حوادث باشد.
همچنين اگر حوادث رانندگي را به‌عنوان يكي از حوادث انسان‌ساز در نظر بگيريم، علاوه بر هشدارها و آموزش‌هاي پيش از حادثه و فرهنگ‌سازي رسانه‌اي و درون خانواده (جهت جلوگيري از وقوع تصادف) آموزش نحوه مواجهه با مصدوم و هشدار اين مطلب كه افراد فاقد تخصص و اطلاع بايد از جابجايي مصدوم يا انتقال آن خودداري کنند، طي سال‌هاي گذشته آمار افراد ضايعه و آسيب نخاعي را كاهش داده كه مي توان پي برد كه عدم آموزش و اطلاع‌رساني در گذشته چه اثرات ماندگاري بر آسيب‌ديدگان داشته است.
بنابراين آموزش همگاني به‌عنوان ركن اساسي پيشگيري و كاهش اثرات حوادث، سوانح و بلايا در سه بعد پيش از مواجهه، حين حادثه و پس از آسيب به شرح موارد ذيل بايد مورد توجه قرار گيرد:
الف- آموزش‌هاي پيش از مواجهه:  
شامل كليه آموزش‌هايي است كه پيش از وقوع حادثه يا شرايط بحراني انجام مي‌شود و درواقع جنبه پيشگيري دارد. اين نوع آموزش‌ها بسيار موثر و كارآمد است؛ چرا كه در صورت انجام صحيح توانسته‌ايم از آمار بالاي آسيب‌ديدگان و خسارت‌هاي وارده جلوگيري كنيم.
ب-آموزش‌هاي حين حادثه:
شامل آموزش‌هايي است كه درحين وقوع حادثه يا بلافاصله پس ازآن صورت مي‌گيرد. در اين مرحله خانواده بسيار موثر است و نقش كليدي را ايفا مي‌كند؛ همچنين رسانه نيز با اطلاع‌رساني و آموزش نحوه مواجهه و ارایه هشدارها به كمك آسيب‌ديدگان مي‌پردازد.
ج-آموزش‌هاي پس از آسيب:
آموزش‌هايي است كه پس از وقوع حادثه، سانحه و بحران صورت مي‌گيرد و تمامي آموزش‌هايي را شامل مي شود كه با هدف همراه كردن فرد آسيب‌ديده با شرايط موجود انجام مي‌شود. در اين مرحله آموزش حمايت رواني نقش كليدي دارد.
اركان اساسي آموزش همگاني
خانواده (باتأكيد بركودكان):
در فرآيند آموزش، خانواده نقش مؤثري دارد چرا كه اولين واحد اجتماعي است كه كودك مهارت‌هاي اساسي زندگي را در آن فرا مي‌گيرد. بنابراين اگر آموزش‌ها به صورت پايه در خانواده‌ها صورت گيرد با انتقال دلسوزانه از سوي والدين به فرزندان مي‌تواند نهادينه شود و به آموزش بين نسلي تبديل شود.
رسانه‌هاي عمومي:
يكي از مناسب‌ترين راه‌هاي انتقال آموزش‌هاست، چرا كه بخش‌هاي زيادي از مردم روزانه با آنها ارتباط دارند و امروزه رسانه به‌عنوان عضوي از اعضاي يك خانواده مي‌تواند نقش مؤثري ايفا كند. در اين بخش نيز مي توان با ساخت فيلم‌هاي آموزشي جذاب در رنج‌هاي مختلف سني(حتي درقالب طنز) و برگزاري كلاس‌هاي منظم و روزانه آموزشي در جذب مخاطبان رسانه اقدام کرد.
مدارس، دانشگاه‌ها و مراكز آموزش عالي:
اكثر قريب به اتفاق كودكان، نوجوانان و جوانان در اين مركز درحال تحصيل هستند و آموزش اين افراد در قالب گنجاندن آموزشهاي امدادوكمكهاي اوليه در درس‌هاي دوره‌های مختلف درسي آموزش‌وپرورش يا يك واحد درسي در دانشگاه‌ها مي‌تواند صورت گيرد.
شبكه‌هاي اجتماعي:
نفوذ و حضور شبكه‌هاي اجتماعي در بين اقشار مختلف مردم از كودكان گرفته تا افراد سالخورده واقعيتي غيرقابل كتمان است كه هر روز در اشكال و برنامه‌هاي جديد درحال افزايش است. به نظر مي‌رسد مي‌توان اين تهديد را به فرصت تبديل و با برنامه‌ريزي و ارائه محتواي جذاب آموزش‌هاي لازم را ارايه نمود.
بي‌ترديد گذشته چراغ راه آينده است و تجربيات حاصل از اقدامات گذشته با كاستن نقاط ضعف آن مي‌تواند ما را درنيل به اهداف خود رهنمون سازد. بنابراين نگاه به ضعف‌هاي گذشته درحيطه ارایه آموزش‌هاي همگاني نيز از ضروريات اقدام براي گسترش چتر آموزش‌هاي همگاني است كه نبايد مورد غفلت قرار گيرد
در پايان لازم است اين نكته موردتأكيد قرار گيرد كه لازم است همه عوامل و دست‌اندركاران آموزش، اين موضوع را به‌عنوان يك نياز، يك كاستي و يك ضرورت ببينند و از پرداختن به آن صرفا به‌عنوان انجام وظيفه كاري خودداري كنند؛ چرا كه سخن كه از دل برآيد لاجرم بر دل  نشيند.


تعداد بازدید :  173