شماره ۵۴۸ | ۱۳۹۴ شنبه ۵ ارديبهشت
صفحه را ببند
با کیوان ساکت هنرمند عرصه موسیقی
به موسیقی بی‌کلام کمتر توجه شده است
آزاده صالحی | کیوان ساکت یکی از هنرمندان معاصر است. او در ‌سال 1375 گروه وزیری را تأسیس کرد و از آن زمان تا امروز به خلق آثار بسیاری پرداخته است. این هنرمند تاکنون علاوه‌بر شهرهای ایران در بسیاری از کشورهای مختلف نیز به برگزاری کنسرت پرداخته و آلبوم‌های بسیاری را نیز منتشر کرده است که «جامه دران»؛ «شبی با خورشید»، «یادگار خون سرو»، «نغمه مهر» و... برخی از این آثار به‌شمار می‌روند. «بیایید تار و سه‌تار بنوازیم»، «10 تمرین برای تار و سه‌تار»؛ «با موج تا کرانه»، «چرخ نیلوفری» و... نیز برخی از کتاب‌های این هنرمند پرکار به شمار می‌روند. با او درباره وضع موسیقی در شرایط کنونی به گفت‌وگو نشسته‌ایم.

با توجه به این‌که از هنرمندانی هستید که صرف‌نظر از فعالیت عملی در حوزه موسیقی در زمینه نگارش آثار نظری نیز در این حوزه کار کرده‌اید، وضع نشر آثار موسیقی را چطور می‌بینید؟
واقعیت این است که در وادی نشر آثار موسیقی، برخی از شرکت‌های پخش‌کننده یا تولید‌کننده به‌جای اندیشیدن به کیفیت هنری یک اثر موسیقایی چه
در قالب آلبوم یا اثر مکتوب که می‌تواند در ارتقا و اعتلای فرهنگی جامعه تا چه حد نقش داشته باشد، بیشتر به فکر منافع اقتصادی خود از انتشار یک اثر هستند. از اینها گذشته، مشکل دیگری که در این حوزه وجود دارد این است که فروشگاه‌های عرضه‌ کننده آثار موسیقی تنها در یک مکان (مثلا در تهران بیشتر در خیابان انقلاب) متمرکز هستند یا در موارد محدودی در برخی از شهرکتاب‌ها نیز به چشم می‌خورند. تصور می‌کنم جای آن است که مکان‌های مناسب بیشتری برای عرضه آثار موسیقی درنظر گرفته شود تا این آثار به‌ویژه آثار فاخر از سوی هنرمندان بزرگ بیش از پیش در دسترس مردم قرار بگیرد.
در زمینه نشر کتاب‌های نظری حوزه موسیقی چطور؟
به‌طور کلی، اغلب ناشرانی که در حیطه انتشار کتاب و آثاری مانند سی‌دی و آلبوم موسیقی فعالیت می‌کنند پیش از هر نکته دیگری تنها در اندیشه برگشت سرمایه خود از انتشار یک اثر هستند. درواقع همان‌طور که اشاره کردم، منافع مادی برای این گروه از ناشران بیشتر از دیگر جنبه‌های یک اثر حایز اهمیت است. البته در این بین ناشرانی هم هستند که به مولفه‌های هنری آثار تولیدی توجه می‌کنند. اما همان‌گونه که پیشتر اشاره کردم، سوددهی مالی بیشترین انگیزه اغلب ناشران در تولید آثار هنری و ارتباط با هنرمند است. در نتیجه برخی از آثار ارزنده و شایسته و لازم برای تربیت روحی و ذهنی و ارتقای مردم از موهبت نشر بازمی‌مانند.
ایران یکی از کشورهایی است که هنوز به قانون کپی‌رایت نپیوسته است، فکر می‌کنید فقدان این مقوله چقدر می‌تواند در حیطه آثار فرهنگی - هنری ما تبعات ناخوشایندی ایجاد کند؟
ببینید، واقعیت این است که کپی‌رایت، تأثیر تعیین‌کننده‌ای در کیفیت و چگونگی خلق یک اثر می‌گذارد، واضح است که اگر به تبع کشورهای دیگر به قانون کپی‌رایت پایبند باشیم می‌توان به ارتقای بیشتر آثار هنری امیدوار باشیم.
منظورتان چیست؟
مقصودم این است که وقتی یک اثر هنری از قانون کپی‌رایت تبعیت کند، هنرمند دیگر نگران دانلود و کپی غیرمجاز از اثر خود نخواهد بود، بلکه با
فراغ بال به خلق آثار بعدی می‌پردازد. درواقع اثری که از قانون کپی‌رایت تبعیت می‌کند روند طبیعی خود را می‌گذراند و همان‌طور که اشاره کردم، نه هنرمند و نه دیگر دست‌اندرکاران آن اثر دغدغه ضایع‌ شدن حقوق نشر این اثر را نخواهند داشت. از سویی دیگر، مخاطبی که علاقه‌مند به خرید یک اثر هنری است هم می‌تواند با پرداخت قیمت واقعی آن اثر، آن را در اختیار داشته باشدو تا مدت‌ها از آن استفاده کند.
ظاهرا خود شما نیز اخیرا برای انتشار یکی از آثارتان با یکی از شرکت‌های پخش به مشکل برخورده‌اید و این مسأله باعث به‌وجود آمدن حواشی شد، اگر ممکن است در این‌باره بیشتر توضیح  دهید؟
سال 91 کنسرتی را به همراه جمعی از نوازندگان پیشکسوت ارکستر سمفونیک تهران و ارکستر ملی با عنوان «دست‌های به‌هم پیوسته» به خوانندگی آقای سالار عقیلی برگزار کردم و قرار شد این کنسرت در قالب اثری تصویری از سوی شرکت ایران‌گام منتشر شود، اما با وجود آن‌که هشت‌ماه از این مسأله گذشت خبری از انتشار آن نشد، حتی پس از اخذ مجوز هم که تنها بهانه آن شرکت (به مدیریت آقای حسین‌خانی) بود باز هم نه از قرارداد خبری شد نه از انتشار اثر. آن هم اثری که تمام کار‌هایش از قبیل طرح روی جلد و خط (استاد امیرخانی) روی جلد و فیلمبرداری و تدوین و تمامی هزینه‌های مرتبط با آن اثر را خود من به تنهایی تأمین کردم و در این میان شرکت مزبور متحمل هیچ هزینه‌ای نشد و تازه من نمی‌دانستم و به من هم گفته نشد که شرکت مزبور اجازه نشر اثر ندارد. مسأله‌ای که باعث آزردگی من در این زمینه شد این بود که شرکت ایران‌گام، این اثر را برای انتشار به شرکت دیگری با عنوان «نغمه روژین» سپرده بود، درحالی‌که من این شرکت را نمی‌شناسم و هرگز با دست‌اندرکاران آن آشنا نبوده‌ام. بعد از گذشت نزدیک به هشت ماه بلاتکلیفی این اثر در شرکت ایران‌گام، از صدرالدین حسین‌خانی، مدیر این شرکت خواستم تا اثر را به من برگرداند. اما در ازای بازپس‌گرفتن اثر خودم، طلب پنج‌میلیون تومان پول کردند. من نیز در ازای این تقاضای غیرموجه دست به دامن مطبوعات و معاون هنری وزارت ارشاد شدم، حتی ایمیل‌هایی که در این مدت به شرکت ایران‌گام زده‌ام را ثبت کرده و دارم. نکته این‌جاست که برای انتشار این اثر زحمت زیادی کشیده شده است، حتی فیلمبرداری این کنسرت به هزینه شخصی من صورت گرفت، یا خط آن به درخواست من به وسیله استاد غلامحسین امیرخانی نوشته شده. با این حال، شرکت ایران‌گام در برابر ایمیل‌هایی که حاکی از درخواست ما برای برگرداندن یا به نتیجه رساندن این اثر بود حرکت‌های اهانت‌آمیزی کرد. اگرچه درنهایت این اثر را از شرکت ایران‌گام پس گرفته‌ام اما از سیاست‌گذاران فرهنگی متعجبم که چرا به چنین شرکت‌هایی اجازه برخورد بازاری‌ گونه با هنرمندان را می‌دهد.
حالا سرنوشت انتشار اثر «دست‌های به‌هم پیوسته» چه می‌شود؟
قصد دارم این اثر را از سوی شرکت خود (آوای بیکران سکوت) منتشر کنم، اما آنچه باعث رنجش من شده این است که در این مدت سه تن از اساتید که با من در این آلبوم همکاری داشتند فوت شدند و آرزو داشتند که این آلبوم را ببینند. (ذوالفقار عسگریان، غلامعلی پورعطایی و علیرضا خورشیدفر) اما به هرحال این اثر هشت ماه در بلاتکلیفی و سردرگمی قرار گرفت و دست‌اندرکاران شرکت ایران‌گام برای انتشار این اثر همچنان ما را بی‌جواب و در انتظار قرار دادند تا در این بازه زمانی، این سه هنرمند دارفانی را وداع گفتند.
خود شما به‌عنوان یک هنرمند عملکرد دولت یازدهم در حوزه فرهنگ‌وهنر، خاصه موسیقی را چطور ارزیابی می‌کنید؟
خب! به هرحال مجموعه‌ای که درحال حاضر در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی فعالیت می‌کنند، از وزیر محترم ارشاد تا معاون هنری ایشان آقای مرادخانی تمام تلاش خود را نسبت به اشاعه فرهنگ و هنر در کشور به کار گرفته‌اند و از این رهگذر، حرکت‌های قابل تقدیری نیز صورت گرفته است. ولی ظاهرا کارشکنی‌هایی در پشت پرده اتفاق می‌افتد که نتیجه‌اش بروز حرکت‌هایی چون لغو کنسرت هنرمندان، تعویق انتشار آلبوم و... است. با این حال آرزو دارم، سنگ‌هایی اینچنین از سر راه هنر برداشته شود تا شاهد اعتلای بیشتر در عرصه فرهنگ و هنر باشیم.
آقای ساکت! شما یکی هنرمندانی هستید که تلاش می‌کنید در جریان برگزاری هر کنسرت در استان‌های کشور به برپایی مستر کلاس‌هایی نیز در کنار این کنسرت‌ها بپردازید. درباره تأثیر این مستر کلاس‌ها به‌ویژه روی دانشجویان رشته موسیقی که در شهرستان‌ها زندگی می‌کنند، بگویید؟
من همواره براین باور بوده‌ام که جامعه‌ای می‌تواند به سمت رشد و بالندگی برود که از آموزش صحیح برخوردار باشد. از آنجایی که امکان تدریس به تک‌تک علاقه‌مندان حوزه موسیقی که در سراسر ایران پراکنده‌اند وجود ندارد، تصور می‌کنم شیوه آموزش در قالب کارگاه‌ها می‌تواند تأثیر بسزایی در پی داشته باشد. من نیز در این سال‌ها در مسترکلاس‌هایی که در اقصی نقاط کشور به بهانه برگزاری کنسرت برپا کرده‌ام، کوشیده‌ام تا مباحث تاریخی، نظری، عملی، زیبایی‌شناسی و دیگر مولفه‌های این حیطه را به جوانانی که در راه آموختن موسیقی هستند بیاموزم تا از این رهگذر، سطح موسیقی ما خاصه، موسیقی اصیل و ملی ایرانی ارتقا یابد و بیش از پیش تقویت شود.
وقتی پای صحبت برخی هنرمندان پیشکسوت می‌نشینیم به این مسأله اشاره می‌کنند که درحال حاضر آهنگسازی در موسیقی ما دستخوش ضعف و فراز و فرود شده است. به‌نظر شما با فارغ‌التحصیل شدن هرساله موج گسترده‌ای از هنرمندان جوان می‌توان به مرتفع‌کردن این معضل از سوی جوانان
 امیدوار بود؟
البته پیش از هر چیز باید به یک نکته اشاره کنم و آن این‌که اصولا هنر مقوله‌ای نیست که بتوان به واسطه حضور در دانشگاه به آن دست یافت. درواقع، بخش اعظمی از هنر بیش از آن‌که اکتسابی و آموختنی باشد، ذاتی است دانشگاه فقط می‌تواند در جهت‌دهی دانشجو نقش داشته باشد و آن احساس پویایی و طلبگی را به او انتقال دهد. اما واقعیت این است که در شرایط فعلی، سرفصل‌های درسی دانشکده‌های موسیقی سرشار از اشکال و نارسایی است. مسلم است که تا این نواقص برطرف نشود نمی‌توان انتظار داشت که فارغ‌التحصیلان این دانشکده‌ها که از این دروس بهره برده‌اند بتوانند در حوزه‌های مختلف موسیقی، مثمرثمر   باشند.
به‌نظر وقت بازنگری برخی دروس در دانشکده‌های موسیقی نرسیده است؟
حتی دیر هم شده است ولی متاسفانه به‌رغم توصیه‌ها و پیشنهاداتی که از سوی من و دیگر هنرمندان عرصه موسیقی در این سال‌ها صورت گرفته، هنوز این مشکلات به قوت خود باقی هستند و تغییر چشمگیری در حوزه بازنگری دروس اتفاق نیفتاده است.
فکر می‌کنید به‌طور مشخص کدامیک از واحدهای درسی دانشکده‌های موسیقی در اولویت قرار دارند تا مورد بازنگری جدی واقع شوند؟
دروس عملی و ردیف بیش از سایر واحدها نیازمند بازنگری   هستند.
سوال بعدی من درباره تعامل هنرها با یکدیگر است. در سال‌های اخیر شاهد تلفیق هنرها با یکدیگر بوده‌ایم، به‌عنوان مثال ‌سال‌گذشته در خانه هنرمندان ایران، نمایشگاهی با عنوان کانسپت خط موسیقی برگزار شد که از دو هنر خوشنویسی و اجرای موسیقی همزمان بهره گرفته شده بود و تأثیر مطلوبی هم بر مخاطبان داشت، به‌نظر شما آیا ممکن است در عرصه موسیقی هم شاهد بهره‌گیری از تعامل هنرهای دیگر باشیم؟
قطعا همین‌طور است. چندان که خود من در این ارتباط کار کرده‌ام و قرار است اول خردادماه در تالار وحدت برنامه‌ای با عنوان «رنگ آهنگ» برگزار کنم. در این برنامه همان‌طورکه از نامش پیداست از تلفیق هنر نقاشی و موسیقی استفاده کرده‌ام. یعنی همزمان با اجرای یک اثر موسیقایی، اثری بدون تمرین قبلی در مقابل دید مخاطبان به وسیله یک هنرمند نقاش خلق می‌شود. درواقع می‌توان گفت، ما در این برنامه به ارایه یک اثر نقاشی توأم با نغمه موسیقی خواهیم پرداخت.
یک سوال هم درباره موسیقی اصیل ایرانی داشتم و آن این‌که برخی بر این باورند که موسیقی سنتی به تدریج از اصل خود فاصله می‌گیرد و دور می‌شود، نظر شما در این‌باره چیست و فکر می‌کنید موسیقی اصیل ایرانی درحال حاضر دستخوش چه مشکلاتی قرار گرفته است؟
ابتدا باید به این نکته اشاره کنم که بهتر است به جای سنتی بگوییم موسیقی ملی. موسیقی یک پدیده اجتماعی است و انسان هم یک موجود اجتماعی. بنابراین این دو نمی‌توانند از هم بی‌تأثیر بمانند. ناهنجاری‌هایی که در جامعه شاهد آن هستیم بالطبع تأثیر خود را بر موسیقی امروز می‌گذارند و نمود این هنجارشکنی‌ها در موسیقی نسل معاصر به وضوح قابل رؤیت است. آن آرامش و شکوهی که در آثار قدما و شاکله موسیقی ایرانی و برنامه‌هایی نظیر گل‌ها بود امروزه در موسیقی جای خود را به شکلی از اجرا داده است که من آن را موسیقی پرخاشگر می‌نامم.
برخی از هنرمندان پیشکسوت براین باورند که علت این‌که مخاطبان در کنسرت‌ها بیشتر طالب اجرای قطعات بازخوانی هستند به این خاطر است که دیگر آن روح و مولفه‌هایی که در آثار دهه‌های گذشته بوده در آثار فعلی به چشم نمی‌خورد، نظر شما چیست و چه راه‌حلی را برای ارایه آثاری با مولفه آثار دهه‌های گذشته پیشنهاد   می‌کنید؟
 بله تا حد زیادی همین‌طور است. آرامش و آنی که حافظ گفته در بسیاری از آثار قدیم هست که در آثار امروزه کمتر شنیده می‌شود.


تعداد بازدید :  143