امیرهاتفینیا روزنامه نگار
مشخص است، همهمان تجربهاش میکنیم؛ 60سالگی که بگذرد دایرهالمعارفها هم عنوان دیگری برایمان درنظر میگیرند؛ حاشا هم ندارد. آن وقت است که جامعه ما را با انبوهی از تجربه، انبوهی از خاطره، کنار میگذارد، و فراموشی عنصر برجستهای میشود که هرصبح با آن بیدار میشویم و هرشب با آن به خواب میرویم؛ آدمها در پیادهرو با سرعت از کنارمان رد میشوند و خودروها باسرعت در خیابان؛ چراکه نتوانستهایم طی مدتی که چراغ راهنمایی برای عبورمان تعریف کرده عرض خیابان را بگذرانیم. «حامیان سلامت سالمندان» نام انجمنی است که 10سال در تلاش است تا زمان گذشتن از چراغ راهنمایی را طولانیتر کند و یا قدرت و سرعت به پاهای سالمندان ببخشد. با آنکه برای پرداخت پول آب و برق دفترشان ماندهاند و هزینه پرینت و رفتوآمدهای موردنیاز انجمن را هم از جیب خودشان پرداخت میکنند، از شهرهای مختلف کشور با آنها تماس گرفته میشود و سالمندان مدام طلب راهنمایی میکنند؛ آنقدرکه در بسیاری از موارد بهجای تماسگرفتن با نیروی انتظامی و یا بهزیستی با شمارههای انجمن ارتباط برقرار میکنند. این اعتماد مدیون حضور «طاهره فریدی» است؛ زن خانهداری که سالمندی در کشور با نام او گره خورده و هنوز پس از گذشت 15سال تلفن خود را روشن نگاه میدارد تا بتواند به سالمندان کمک کند. انجمن فریدیِ 70ساله از سال 84 فعالیتش را شروع کرده و حالا صدها عضو و هزاران سالمند از سراسر کشور با «حامیان سلامت سالمندان» در ارتباطاند. فریدی و دوستانش ساعتهای زندگی خود را جنب ورودی 12 یکی از بلوکهای اکباتان میگذرانند تا ثابت کنند که سالمندی مساوی با ازکارافتادگی نیست و میتواند شروعی تازه در زندگی باشد. «فاطمه محمدحسینی» فرهنگی بازنشسته یکی از همراهان خانم فریدی است؛ او حالا بهعنوان مشاور مدیرعامل انجمن «حامیان سلامت سالمندان» فعالیت میکند؛ انجمنی که فضایی کوچک اما آدمهایی دارد که شعار روی یکی از پلاکاردهای روی دیوار را به اثبات رساندهاند؛ «سالمندان، نیرویی تازه برای توسعه». آنها آنقدر نیرو دارند و پُرانرژی گام برمیدارند و حرف میزنند که چیزی از بچههایی که با اسپریهای در دستشان بلوکهای مختلف اکباتان را رنگآمیزی میکنند، کم ندارند. فریدی و دوستانش آنقدر حرف برای گفتن دارند که دلکندن از انجمن، دلکندن از اکباتان سخت میشود؛ روسریهایی رنگی به سر کردهاند و جلویشان پُر است از برگههایی که روایتکننده آمارهای 60سال به بالاهای کشور است. آنچه در ادامه میآید بخشی از گفتوگوی مفصل ما با مدیرعامل و مشاور تنها انجمن مردمنهاد مربوط به سالمندان است.
سالمندی چه تعریفی دارد؟ اصلا به چه کسی سالمند میگویند؟
فریدی: از نظر سازمان بهداشت جهانی به کسانی که بالای 60 سال دارند، سالمند گفته میشود؛ البته باتوجه به آنکه امید به زندگی افزایش پیداکرده برخی پژوهشها، افراد بالای 70 و 75سال را سالمند میدانند. در کشور ما هم، سعی شده مطابق باهمین تعریف نگاه ویژهای به افراد بالای 60 سال شود.
شما با چه احساس نیازی «حامیان سلامت سالمندان» را راه انداختید؟
فریدی: آسیبها و مشکلات سالمندان بسیار زیاد است و روز به روز آمار این قشر درحال زیاد شدن است، مثلا در همین شهرک در سال 85 حدود 4هزار سالمند شناسایی شد و تعدادی از آنها تحت پوشش برنامه سلامت سالمند قرار گرفتند. از همان موقع مشکل افسردگی و مشکلات روحی این گروه شناخته شد؛ ما هم برنامههای انجمن را بر مبنای آسیبپذیری سالمندان در نظر گرفتیم و پیش رفتیم و از سال 84 بهطور رسمی شروع به فعالیت کردیم.
فعالیتهایتان کاملا به شکل خصوصی انجام میشود؟
فریدی: بله؛ حتی تبلیغاتی هم نداشتیم؛ به خاطر آنکه آسیبهایی که برای سالمندان پیش میآید باید کاملا محرمانه بماند.
شما اینجا چه کاری برای سالمندان انجام میدهید؟
فریدی: مشکلاتی برای سالمندان پیش میآید، از طرف فرزند، عروس یا داماد و دیگر اطرافیان. آنها با ما تماس میگیرند و برایشان پروندهای تشکیل میدهیم که به صورت محرمانه نگهداری میشود؛ اما اگر مشکل آنها خیلی حاد باشد، مثل سالمندی که از او امضایی میگیرند و به خانه سالمندان فرستاده میشود، باید مراحل قانونی طی شود و این کار از عهده ما خارج است. ما حتی برنامههای مختلفی مثل برنامه توانمندسازی سالمندان در خانه را پی گرفتهایم.
برنامهها ازطرف کدام نهاد تدوین شده است؟
فریدی: از طرف شورای ملی سالمندان برای ما ارسال میشود؛ کلا اهداف ما بر مبنای اهداف شورای ملی سالمندان است که در سال 83 مصوباتش به وسیله هیأت وزیران و آییننامه اجراییاش از طرف وزارت بهداشت به بهزیستی کشور ارجاع و رئیس بهزیستی مسئول اجرای این برنامهها شد.
این برنامه شامل چه بندهایی میشود؟
فریدی: در آییننامه شورای ساماندهی سالمندان گفته شده: «منظور از سالمند کلیه افراد 60 سال به بالا است.» در ماده دوم هم آورده شده که «منظور از ساماندهی، بهبود روش زندگی و ارتقای کیفیت آن و ایجاد رضایت زندگی از سالمندان، از طریق ارایه خدمات رفاهی، بهداشتی، درمانی و توانبخشی است که با رعایت سیاستها و خطمشیهای زیر انجام میپذیرد:
- فراهم ساختن امکان تداوم حضور سالمند در جامعه
- تأکید بر حفظ موقعیت و جایگاه سالمند در خانواده
- تأیید حداقل نیازهای اساسی سالمندان نیازمند در کشور
- تأکید بر حفظ احترام، شأن و حرمت سالمندان
- فراهم ساختن امکان مشارکت مردم، انجمنها و موسسات غیردولتی»
حالا این امکان برای شما فراهم شده بود؟
فریدی: ما با مشکلاتی مثل عدم توجه سازمانها به انجمنمان روبهرو هستیم؛ چون ما بهعنوان یک NGOشناخته شدهایم و موسسه خیریه نیستیم، نه افراد به ما کمک میکنند و نه سازمانها؛ چون میدانند که معنای یک NGO کار داوطلبانه است. کمک خاصی به ما نشده و همانطور که میبینید ما در این محیط کوچک و با چهار خط تلفن مشکلات سالمندان را بررسی میکنیم. یک پرونده برای سالمندان درست کردهایم، نیازسنجیها را بررسی میکنیم، آسیبهای اجتماعی را که به ما گزارش میشود مینویسیم و به سازمانهای مسئول خبر میدهیم. ما باید درک کنیم که همهمان روزی با پیری روبهرو میشویم.
فعالیت شما محدود به شهرک اکباتان است؟
فریدی: نه، ما ملی هستیم؛ در سطح کشوری فعالیت میکنیم. اما کمکی به ما نمیشود که بتوانیم مکان بزرگتری را اجاره کنیم. خود ما هم که در انجمن فعالیت میکنیم مشکلات بسیاری داریم؛ ما سالمند هستیم و اگر توجهی به این قشر نشود یعنی توجه به ما که هیأتمدیره انجمن هستیم نشده است.
در حال حاضر چند نفر به صورت ثابت در انجمن حضور دارند؟
فریدی: کارها باید داوطلبانه انجام شود؛ برای همین ما 3 نفر به صورت ثابت هستیم که هر روز در انجمن کار میکنیم. افراد دیگری هم هستند که بدون دریافت حقالزحمه در انجمن فعالیت میکنند.
خانم فریدی درمورد احساس نیاز تشکیل انجمن صحبت کردند؛ میخواهم بدانم خانم محمد حسینی چه نظری در این زمینه دارند؟
محمدحسینی: خانم فریدی دوست داشتند در حوزه سلامت کار کنند و خلأ انجمن حمایت از سالمندان دیده شد. ما فعالیتهایمان را از سال 84 شروع کردیم و برمبنای کار داوطلبانه جلو رفتیم. درحال حاضر روحیهای ایجاد شده که ما حتی در خیابان وقتی یک سالمند را میبینیم دلمان میخواهد به شکلی او را کمک کنیم. ما در اینجا به سالمند بهعنوان یک فرد سالم نگاه کردهایم؛ متأسفانه وقتی که اسمی از سالمند مطرح میشود، به نظر مردم سالمند یک آدم بیچاره و از کار افتاده و محتاج کمک است که زندگیاش به پایان رسیده و در رختخواب افتاده. اما ما سالمندانی داریم که سالم هستند و نیاز به یک محیط صمیمی و با نشاط دارند که دور هم جمع شده و با هم صحبت کنند. آنها در خانه تنها هستند و کسی نیست که پای درد دلشان بنشیند؛ همین مسأله باعث میشود که مشکلات روانی و جسمی برایشان ایجاد شود. آنها وقتی که از اینجا میروند آرامش بیشتری کسب کردهاند و خالیتر از درد و ناراحتی به خانه میروند. ما حتی از شهرستانهای اطراف هم مراجعهکننده داریم. سعی میکنیم که فعالیتهای شادی داشته باشیم.
منابع مالی انجمن از چه طریق تأمین میشود؟
محمدحسینی: انجمن ما مردم نهاد است و همین مسأله یعنی منابع مالی یکی از مهمترین دغدغههای ما است. قرار بوده که ما مردمی باشیم و خودمان درآمد به دست آوریم؛ اما حق عضویت مختصری هم از اعضایمان دریافت میکنیم.
چه تعداد از سالمندان با انجمن در ارتباط هستند؟
فریدی: ما در سال تأسیس 300 عضو داشتیم که با حق عضویت 1000تومان جلو رفتیم. سال گذشته به 450 نفر هم رسیدیم که به صورت حضوری در کلاسها شرکت میکردند. خیرانی که در چند و چون برنامههای ما هستند کمک داوطلبانه میکنند. حتی مدیرعامل این بلوک داره نصف اجاره را از ما میگیرد. ما هزینههایی داریم که اگر کمک خیرین خود شهرک اکباتان هم داشته باشیم نیازی به کمک هیچ نهادی نخواهد بود.
برای جذب این کمکها کار خاصی انجام دادهاید؟
فریدی: در حد نشریههای محلی و سایتهای اینترنتی گفتیم که ما نیاز به کمک داریم که داوطلبان در کنار ما فعالیت کنند.
محمدحسینی: ما خودمان هیأتمدیره هستیم و حق عضویت میپردازیم. چند خیر هم هستند که کمکهای جزیی میکنند.
اگر موافق هستید درمورد کلاسهای انجمن هم صحبت کنیم.
محمدحسینی: درحال حاضر 3 روز در هفته کلاس زبان انگلیسی داریم، از مبتدی تا پیشرفته. کلاس سوادآموزی هم داریم. خوشبختانه مدرسان ما با علاقهمندی و کاملا داوطلبانه سر کلاسها حاضر میشوند. کلاس خودمراقبتی هم داریم که از لحاظ تغذیه و طب، آموزشهایی داده میشود. کلاسهای ورزشی و هنری هم متناسب با علاقهمندی مراجعهکنندگان در انجمن برگزار میکنیم.
فریدی: هر روز اینجا باز است و مشاور تغذیه هم حضور دارد.
متاسفم که در اکباتان زندگی نمیکنیم و خانواده و اطرافیانم نمیتوانند با این انجمن در ارتباط باشند.
فریدی: (باخنده) ما از کرج هم مراجعهکننده داریم.
برخورد اهالی اکباتان با شما و فعالیتهایتان به چه صورت بوده است؟
فریدی: خیلیها مراجعه میکنند و میگویند که چرا تبلیغ نکردهاید و ما اصلا از حضور شما باخبر نبودهایم. ما هم چون برنامه آسیبپذیری سالمندان است نمیتوانیم تبلیغ کنیم.
طی این 10سال به اهدافتان دست پیدا کردهاید؟
محمدحسینی: خب اگه بخواهم واقعیت را بگویم، نه. یکی از دلایل مهم آن هم این است که هرکاری که شروع میشود باید اول پشتوانه مالی داشته باشد و در مرحله بعد نیروی انسانی. ما هم از لحاظ مالی مشکل داشتیم و هم از لحاظ نیروی انسانی. ما فقط کسانی را در کنار خودمان داریم که به این کار علاقه و عشق دارند. من بازنشسته فرهنگی هستم و دنبال پول نبودهام؛ به کار اجتماعی علاقه دارم و برای همین وارد انجمن شدهام.
چه ارتباطی با نهادهای دولتی برقرار کردهاید؟
فریدی: با تمام نهادهای دولتی ارتباط داشتهایم. با وزارت کشور مرتب در تماس بودهایم. ما تنها انجیاویی هستیم که فقط در زمینه سالمندان فعالیت میکند.
از طرف شورای سالمندان که کمک مادی به شما نمیشود!
فریدی: نه، اصلا. کمکهای مادی ناچیزی گهگاه ازطرف بعضی از سازمانها میشود اما آنقدر ناچیز است که حتی نمیشود با آن پول آب و برق را پرداخت کرد.
اگر کمکهای مادی لازم به انجمن تزریق شود، پتانسیل لازم برای گسترش خدمات وجود دارد؟
فریدی: حتما. ما با تجربهای که داریم میتوانیم تمام سالمندان محلههای مختلف را تحت پوشش قرار دهیم. برنامههای ما جهانی شده و اگر افراد بیشتری بهطور داوطلبانه به ما کمک کنند، میتوانیم کارهای بزرگتری انجام دهیم و به راهکاری برسیم که سالمندان را از وابستگی دور میکند.
آماری از تعداد سالمندان کشور وجود دارد؟
فریدی: 6میلیون به بالا؛ اما در سال 93 گفته شد 7 میلیون. ما این آمادگی را داریم که متناسب با پژوهشهایی که داشتهایم آماری از سالمندان به دست آوریم. در همین شهرک اکباتان بالای 7هزار نفر سالمند داریم. با توجه به ارتقای سطح زندگی تعداد سالمندان بالا رفته، چراکه سن امید به زندگی افزایش یافته است.
اگر بخواهیم مقایسهای بین سالمندان در ایران و دیگر کشورها داشته باشیم به چه نتیجهای میرسیم؟
محمدحسینی: مسلما قابل مقایسه نیست. البته ما سنتهایی در کشورمان داریم که شامل تکریم سالمند و نگهداری سالمند از او میشود؛ این مسأله در خانوادههای سنتی دیده میشود. من کسانی را سراغ دارم که مادربزرگ خانواده چند سال است که از پا افتاده ولی از او نگهداری میکنند و به خانه سالمندان نمیفرستند. حالتی در ایران هست که اگر صحبت از بردن سالمند به خانه سالمندان باشد برخورد بدی صورت میگیرد، اما در کشورهای دیگر به این شکل نیست.
فریدی: من با انجمنهای خارج از کشور در ارتباط هستم و دوتا از فرزندانم در کشورهای خارجی زندگی میکنند. تمام مسائل سالمندی کشورهای مختلف را مطالعه کردهام و مدام اطلاعات را دریافت میکنم. در آنجا انجمنها و خانههایی وجود دارد که به وسیله انجیاوها اداره میشود و سالمندان بهطور رایگان از آنها استفاده میکنند. در آنجا برای سلامتی سالمندان اهمیت ویژهای قایل میشوند؛ درحالیکه در اینجا مسائلی برای سالمندان پیش میآید که از نظر امنیتی بسیار جای بحث دارد؛ حداقل امیدواری ما این است که امنیت سالمندان فراهم شود. ما هم سعی کردهایم در اینجا مسائل بهداشتی، آموزشی و خودمراقبتی را به سالمندان آموزش دهیم. ما برنامه داریم که سالمند را با دردش آشنا کنیم بعد سراغ پزشک برود. هر خانوادهای میتواند یک پزشک سالمند داشته باشد. هر سالمند باید تحرکی داشته باشد و فعالیتی انجام دهد که سالمندی سالمی را تجربه کند.
خدماتی مثل کارت منزلت برای سالمندان در نظر گرفته شده، اما مثلا مادر خود من که یک فرهنگی بازنشسته است هیچ اعتقادی به خدمات این کارت ندارد؛ میخواستم بدانم شما از این خدمات راضی هستید؟
محمدحسینی: نه. البته این کارت منزلت قبلا برای بلیت اتوبوس به درد میخورد؛ اما حالا همه چیز خصوصیسازی شده و در اتوبوسها هم دیگر به کار نمیآید. الان شما ببینید متروی اکباتان چند وقت است که افتتاح شده اما با پلههای طولانیای که دارد از حضور سالمندان جلوگیری کرده است. خیلی از مزایایی که برای این کارت معرفی شده بود عملا به هیچ دردی نمیخورد؛ آن قدرکه خیلیها به طعنه میگفتند «کارت مذلت». بنابراین اگر قرار است خدماتی ارایه شود باید به شکلی باشد که به شأن و منزلت آنها لطمهای وارد نشود.
چه کار باید کرد که سالمندان همچنان اعضای فعال و محترم جامعه باقی بمانند؟
فریدی: ازقبل باید پیشگیریها صورت بگیرد و در خانوادهها نهادینه شود. برنامههای خوبی وجود دارد اما جوانها به دلیل گرفتاریهای زیاد توجهی به سالمندان نمیکنند. سالمندان حداقل باید از 50 سالگی پیشگیری را شروع کنند؛ مخصوصا ورزش کردن را. ما حتی در هیأتمدیرهمان فردی را داریم که همسرش را از دست داده و افسرده شده؛ طبیعتا او گوشهنشین میشود و در خانه میماند؛ درصورتی که باید تحرک داشته باشند و با فعالیتهای مداوم از بروز افسردگی جلوگیری کنند.
محمدحسینی: ما وقتی که جوان هستیم و استخدام رسمی میشویم درگیر بچهداری میشویم و زمانی به وقت آزاد دست پیدا میکنیم که بچهها بزرگ شدهاند و سر خانههای خود رفتهاند؛ من تازه در این سن میتوانم به کار اجتماعیم برسم؛ اما بعد از 32سال تجربه بازنشسته شدم و حالا باید در خانه بنشینم. کسانی هستند که بعد از بازنشستگی دچار افسردگی و مریضی جسمی شدهاند و کاملا از اجتماع کنار گذاشته شدهاند. ما باید در جامعه به افراد با تجربه اهمیت بدهیم که گوشهگیر نشوند.
چه تحلیلی از امید به زندگی در سالمندان ایرانی ارایه میدهید؟
فریدی: امید به زندگی در سالمندان ایرانی پایین است؛ چون مشکلات خانوادههای جوان در ایران بیشتر از کشورهای دیگر است. در نتیجه وقتی به خانه برمیگردند و با سالمندان مواجه میشوند به خاطر خستگی جسمی و روحی که دارند توجهی به آنها نمیکنند. در کشورهای دیگر اما اینطور نیست. سالمند اگر بتواند با علم جهان پیش برود و اطلاعات بگیرد و با اینترنت کار کند و همراه با جوانان پیش برود میتواند شخصیت خود در خانواده را حفظ کند. او باید سعی کند که کار کردن با تلفنهمراه را یاد بگیرد و برای این کار از کسی کمک نخواهد؛ این امید به زندگی میشود. سالمندان نباید خودشان را دستکم بگیرند. آنها حتی میتوانند به دانشگاه بروند و کتاب بخوانند.
گاهی اوقات احترام گذاشتهشده به سالمند با یک نگاه ترحمآمیز همراه میشود؛ مرز این ترحم و احترام کجاست؟
فریدی: من بهعنوان مدیرعامل این انجمن که 15سال در زمینه سالمندان فعالیت داشتهام، این مسأله را کاملا درک میکنم. وقتی که یک لغتی را از بچه میپرسید و میخواهید معنی آن را بدانید، او در پاسخ میگوید: «مامان اینو میخوای چی کار کنی؟» خب من اینجا متوجه میشوم که ترحم دارد اتفاق میافتد. بهتر آن است که بچهها خودشان پیشقدم شوند که این موارد را به سالمندان خود یاد دهند؛ با علاقه و احترام؛ اما اگر با بیمیلی پاسخ گرفته شود، یعنی ترحم.
محمدحسینی: موضوعی هست که میخواهم به آن اشاره کنم. وقتی که یک خانم 40ساله را «مادر» صدا میزنند با شنیدن همچنین کلمهای خودش را میبازد. خود من وقتی 15سال پیش این کلمه را میشنیدم اذیت میشدم.
بحثی به نام «سالمند آزاری» وجود دارد؛ اگر موافق باشید با ذکر نمونههای عینی درمورد آن صحبت کنیم.
فریدی: بله؛ من متاسفم اما این بحث کاملا وجود دارد. من بارها مواردی را به بهزیستی و نیروی انتظامی گزارش دادهام. اما کاری از آنها ساخته نیست، چون کار حقوقی است. اما این همه سالمندآزاری نیست. سالمندی که در خانه از بچه خود کم لطفی ببیند و برود در اتاقش بنشیند و بغض کند، مورد آزار واقع شده. سالمندآزاری حتما کتکزدن نیست؛ همین که میآید با فرزند حرف بزند و فرزند میگوید: «وای، حوصلهام سررفت چقدر حرف میزنی.» این سالمندآزاری است. وقتی توجه به تغذیه سالمند نشود، سالمندآزاری است. داروی این سالمند دیر و زود شود سالمندآزاری است. کلا کمتوجهی به سالمندان در خانه، سالمندآزاری میشود. باید با سالمند درست حرف زد و از کلمهها و جملههای نامحترمانه دوری کرد. وقتی که سالمندی میخواهد از اتوبوسی پیاده شود و راننده قبل از آنکه سالمند پیاده شود شروع به حرکت میکند... نمونههای بسیاری از سالمندآزاری را میتوان نام برد.
محمدحسینی: این مسأله زیاد در اجتماع دیده میشود. خدا نکند کار آدم به سازمانها بیفتد؛ آنقدر آدم را بالا و پایین میکنند که... دیگر شرایط سنی اربابرجوع را هم رعایت نمیکنند. ما موردی داشتیم که نوه مادربزرگ خودش را خفه کرده بود تا طلاهای او را بگیرد و مواد بخرد.
خانم فریدی شما هم تمایل دارید مواردی که به انجمن گزارش شده است را ذکر کنید؟
فریدی: کاملا. خانمی به ما زنگ زد و گفت که تهدید به مرگ شده؛ به خاطر آنکه نوههایش شاهد قتل مادر به دست پدر بودهاند. پدر وارد خانه میشود و با خانمش بحث میکند و بعد همسرخود را به قتل میرساند. بچهها هم شاهد بودهاند. براي او قصاص در نظر میگيرند. قصاص هم باعث میشود که مادر این بچهها تهدید به مرگ شود؛ چراکه میگویند تو موضوع را به نیروی انتظامی خبر دادهای. آن خانمی که به ما زنگ زد گفت که این فرد به خانه ما پناه آورده و من هم ترسیدم که مشکلی برایم پیش آید. جالب است که این خانم اول با نیروی انتظامی تماس میگیرد و آنها انجمن ما را معرفی میکنند. مورد دیگر هم این بود که نوهها به مادربزرگ حمله میکنند؛ این موضوع چندبار هم تکرار شد، ما وارد قضیه شدیم و تا به نحوی آن را حل کنیم. باید سالمند 60 سال به بالا را مورد حمایت قرار داد. ما سالمندان 60 سال به بالایی داریم که از مسائل مالی سر در نمیآورد؛ او باید حمایت شود و بتواند این مسأله را برای خودش حل کند. دولت هم باید کمککننده باشد. این آدم مهجور نیست؛ چون همه کارهایش را خودش انجام میدهد و نیازی به کسی ندارد و فقط در مسائل مالی مشکل دارد.
به نظر شما توان با وضع یک سری از قوانین جلوی سالمندآزاری را گرفت؟
محمدحسینی: بله حتما. ما الان خیلی از قوانین را کم داریم. وقتی قانون باشد جلوی خیلی از مسائل ناپسند گرفته میشود. موردی داشتیم که با ما تماس گرفته شده بود، مادری بود که عروساش او را از خانه بیرون کرده و سالمند هم به خانه دوست خود رفته بود؛ همراه او به ما زنگ زد و توضیح داد که «دوست من خانهای داشت. آن را به نام پسرش کرده بعد عروسدار شده و عروس بهعنوان مهریه خانه را گرفته و مادر هم خبری از این جریان نداشته و بعد از مدتی که با عروس بحثاش میشود، به او میگوید: «داری اذیتم میکنی، از خونهام برو بیرون.» بعد عروس به او میگوید که «خونه به نام خودمه» و به این ترتیب مادر از خانه بیرون انداخته میشود. حتی وسایلش را هم بیرون میاندازند. با پیگیریهای ما خانهای برای او اجاره شد و به زندگیاش ادامه داد. اما به هر صورت این مسأله ناراحت کنندهای بود که در زمانی برای ما پیش آمد که به لحاظ مالی در مضیقه بودیم و نمیتوانستیم از او حمایت کنیم.
فریدی: یکبار ساعت 10 شب از کلانتری با ما تماس گرفتند که در پارک جمشیدیه یک سالمندی را پیدا کردهاند که خانوادهاش او را آنجا رها کردهاند. بعد ما به کلانتری رفتیم و با او حرف زدیم. باید قانون و مصوبات به ما کمک کند. الان به ما این اجازه داده شده که با تجربهمان و با کارشناسی کارشناسان قوه قضائیه دنبال این باشیم که قانونی برای حمایت از سالمندان لازم است، تصویب شود. یکی از مواردی که ما دنبال آن هستیم این است که در 60 سالگی سالمند تحت حمایت دولت قرار بگیرد؛ بدون آنکه هزینه زیادی برای دولت داشته باشد. دولت جدید درحال حاضر از ما خواسته که این طرح را پیگیری کنیم.
از عملکرد رسانهها و بهخصوص صداوسیما در مورد سالمندان راضی هستید؟
محمدحسینی: نه، اصلا. صداوسیما میتواند نقش مهمی در این زمینه داشته باشد. درحال حاضر صداوسیمای ما، جوانها را طلبکار کرده و باعث شد که روی پدر و مادرها بایستند. این مسأله میتواند برعکس باشد و احترام به سالمند را نهادینه کرد. در سریالها و فیلمها باید به این مسائل توجه شود و فرهنگ احترام به سالمند را افزایش داد. اصلا نمیتوان از نقش صداوسیما چشم پوشی کرد.
آیا در برنامههایتان جایی هم برای سالمندان آینده در نظر گرفتهاید؟
محمدحسینی: آموزشهایی که ما به جوانها برای مراقبت از سالمندان میدهیم، قطعا به درد خود آنها هم خواهد خورد. در بسیاری از کلاسهای ما، جوانان هم شرکت میکنند. ما هیچ شرط سنی نداریم و همه میتوانند در برنامههای ما حضور داشته باشند.
از وقتی که در اختیار مخاطبان «شهروند» گذاشتید، متشکرم، اگر موردی برای اضافه کردن، باقی مانده بفرمایید.
فریدی: امیدوارم داوطلبان بیشتری به جمع ما اضافه شوند. من 70سال دارم و 15سال است که فعالیت اجتماعی میکنم. میخواهم بگویم که سن اصلا مطرح نیست و فعالیت برای هر بازه سنی لازم است. سالمند را نباید روی صندلی پارکها فرستاد؛ آنها باید فعال باشند. شعار انجمن ما این است که «حمایت مستمر از سالمندان برای رفاه در زندگی.»
محمدحسینی: امیدوارم سالمندان به احترامی که لیاقت آنهاست دست پیدا کنند.