شماره ۵۴۸ | ۱۳۹۴ شنبه ۵ ارديبهشت
صفحه را ببند
عشق مادری

سیاوش امیری نویسنده کتاب ننه‌علی

هر یاد با نماد در ذهن می‌ماند، نماد یاد خاطره‌ها و یادها را در ذهن عمیق می‌سازد. یک نمونه برای این موضوع میدان آزادی است که حالا به‌عنوان نمادی در تهران شناخته می‌شود و خاطرات نسل‌های مختلف را در ذهن مردم نگه داشته است.
کارکرد نماد در جوامع بشری، کارکردی گسترده، ملموس و نزدیک است. آدم‌ها (فرقی نمی‌کند که از عموم باشند یا خواص) هر یک به نحوی نمادها را درک می‌کنند. «آلونک ننه‌علی» هم درواقع یک نماد بود. نمادی که مبدأ و منشأ داشت و مقصود و انجام. من بارها با او صحبت کردم. خدا رحمتش کند. خاطرات خوبی از او در ذهن دارم. او پیرزنی بود نحیف و لاغراندام، با 140 سانتی‌متر قد و 27 یا 28 کیلوگرم وزن! ننه‌علی به‌عنوان یک مادر شهید، به همه‌چیز پشت‌پا زد، به دنیا و به تمام آنچه در آن وجود دارد و خـواست در کنار فرزندش قربانعلی، بماند. در بهشت‌زهرا آلونکی ساخت که با مخالفت خیلی‌ها مواجه شد. ساختن آن آلونک در بهشت‌زهرا به همین سادگی نبود. درنهایت با کمک برخی از دستگاه‌ها توانست آلونکی بسازد و درکنار فرزندش بماند. او مادر تمام کسانی بود که مثل فرزند خودش در جبهه‌ها حضور یافته بودند و جان‌شان را تقدیم کردند. او مادر همه ما
 ایرانی‌ها بود.
ننه‌علی، یکی از معدود افرادی بود که به پرچم ایران عشق می‌ورزید و آن را مقدس می‌دانست. فرزندش در قطعه 24 ماوا گزیده بود. او هر روز سر مزار قطعات در دسترس و نزدیک به قطعه 24 حاضر می‌شود و پرچم سه‌رنگی که بر مزار هر کدام از شهدا افراشته بود را برمی‌داشت، می‌شست، خشک می‌کرد و با همان کتری‌ای که در آلونک داشت، اتو می‌کرد. بعد پرچم‌های مزار هر شهید را بر مزار او می‌گذاشت. روزی از او پرسیدم (البته با مترجم چون به زبان ترکی تکلم می‌کرد) ننه‌علی، همه اینها پرچم ایران است (همه یک اندازه و یکرنگ هستند) و همه این شهدا فرزندان همین آب و خاک، چه فرقی دارد که کدام پرچم را بر مزار کدام شهید بگذاری؟ با همان لهجه و زبان ترکی می‌گفت:   ننه! حق‌الناس است، اگر شهید راضی نباشد که پرچم او را بر مزار شهید دیگر بگذارم، همه این کارها فنا می‌شود.
ننه‌علی این بود. یک مادر؛ مادری که به همه فرزندان این آب و خاک عشق داشت.
 از اقشار مختلف هم با او صحبت می‌کردند. پیر و جوان، زن و مرد، فشن و حزب‌الهی! روی دیوار آلونک او بسیاری از این اقشار چیزهایی به یادگار نوشته‌اند. روزی دیدم، روی دیوار آلونکش دختری نوشته بود: من فلانی هستم، ننه علی، من امسال کنکور دارم دعایم کن. من با شناختی که از او دارم، مطمئنم، او مستجاب‌الدعوه بود، البته نمی‌خواهم از او امامزاده بسازم اما او چنین بود.    


تعداد بازدید :  216