شماره ۵۴۸ | ۱۳۹۴ شنبه ۵ ارديبهشت
صفحه را ببند
در باب مدیریت آزادی

مهدی غنی  پژوهشگر تاریخ و سیاست

وقتی چشمم به نقشه ایران می‌افتد و به کلیت جامعه خودمان فکر می‌کنم، شگفت‌زده می‌شوم. سرزمینی مرکب از قومیت‌های مختلف ترک، فارس، کرد، لر،‌ بلوچ، ترکمن و عرب که هرکدام زبان یا گویش خاص خودشان را دارند و آداب و رسوم و فرهنگ‌شان با آن دیگری متفاوت است. کشوری که اکثریت مردمش مسلمانند اما هموطنانی از سایر ادیان و مذاهب دیگر نیز دارند. مسیحی، کلیمی، زردشتی و ... قرن‌هاست در کنار هم زندگی می‌کنند. از این گذشته در میان همان اکثریت مسلمان نیز مذاهب مختلف تشیع،‌ تسنن و... داریم. وقتی به درون این مذاهب هم سری می‌زنی، کثرتی از افکار و دیدگاه‌های گوناگون می‌بینی. از تفاوت روشنفکری و نوگرایی دینی با روحانیون سنتی بگذریم، در میان خود روحانیون به مرزبندی‌ها و تفاوت‌ها و تضادهای فکری و عقیدتی فراوان برمی‌خوریم. حالا اگر به درون خانه برخی روحانیون و مقامات راهی پیدا کنیم، با شگفتی شاهد چالش‌ روزانه آنها  با نسل جوان درون خانه خود خواهیم بود که  سبک و سیاق و فرهنگ  متفاوتی از بزرگترها دارند. حالا به همه اینها اضافه کنید، گرایش‌های سیاسی و جناحی را. گرایش‌هایی که در درون خود باز کثرتی از جریان و گروه و دسته‌های متفاوت دارند. حتی درون هر گروه و سازمانی سرک بکشی، بر سر مسائل جاری و گذشته کشمکش می‌کنند.
از اختلاف طبقاتی نمی‌گویم که قصه پردردی است از کسانی در همین جامعه هزینه روزانه سگ‌شان از هزینه زندگی یک خانواده پرجمعیت مسکین بیشتر است. از تنش‌های خانوادگی که آمارهای نگران‌‌کننده‌ای دارد، نیز یاد نمی‌کنیم و...
در می‌مانی که این همه کثرت را چگونه می‌توان مدیریت کرد؟
1- در حالی که هر یک از این دسته‌ها و گرایش‌ها خود را حق و بی‌عیب می‌داند، اگر قرار باشد حضور دیگری را برنتابد و به رسمیت نشناسد و درصدد تحمیل عقیده بر مخالفان برآید، تصور کنید با چه وضع ناهنجاری روبه‌رو خواهیم بود. چه خون‌ها ریخته خواهد شد و چه منابع و سرمایه‌هایی از میان خواهد رفت و... چه از این سرزمین تاریخی که قرن‌ها میزبان همه این تضادها  و تفاوت‌ها بوده، خواهد ماند؟
2- به‌ جای آن‌که حقیقت را در چنگ خود و خویشتن را صاحب و متولی آن بدانیم، در جست‌وجوی آن باشیم. گوش‌ها را برای شنیدن هر ندایی تازه شنوا و دل‌ها را برای پذیرفتن سخنی نیکو نرم کنیم. اجازه گفتن به دیگری بدهیم، وظیفه شنیدن و اندیشیدن برای خود قایل باشیم. به جای تحریک تعصبات، حق‌جویی‌ و حق‌شنوی را ترویج کنیم. بدانیم حتی اگر گمان می‌کنیم حق با ماست، ولی حق را با زور نباید جست. جالب است که قرآن که از جانب خدا سخن می‌گوید از کسانی تجلیل و تقدیر می‌کند که گوش شنوا برای شنیدن قول‌های مختلف دارند و پس از شنیدن و اندیشیدن، بهترین و نیکوترین سخن را برمی‌گزینند
(آیه 18 سوره زمر) اما برخی پیروان این کتاب و بندگان این خدا حتی تحمل شنیدن ندایی جز باورهای ذهنی خود ندارند تا چه رسد به انتخاب‌کردن. به‌ راستی اگر قدری به خود آییم و به این توصیه گوش بسپاریم چه جامعه و مناسباتی خواهیم داشت؟ اگر به جای لعن و تکفیر و طرد و انگ، سراغ مخالفان و منتقدان خود برویم و آمادگی شنیدن دلایل و منطق‌های او را اعلام کنیم چه اتفاقی می‌افتد؟

3- امروز جامعه ما (ملت- حاکمیت) به این نتیجه رسیده‌اند برای حل اختلافات تاریخی و سیاسی خود با قدرت‌های جهانی به گفت‌وگو بنشینند و بی‌آنکه از اصول و منافع ملی خود دست بردارند، در چارچوب قوانین بین‌المللی از حقوق حقه خود دفاع کنند. ماه‌ها این گفت‌وگو و مذاکره را ادامه دهند و با منطقی برتر دیگران را به نتایج مطلوب برسانند. جای تأمل دارد که وقتی با دشمنی تاریخی که حداقل مشترکات و بیشترین اختلاف را داریم،‌ می‌توان به گفت‌وگو نشست، چگونه با هموطنان که منافع مشترک بسیار و حتی اصول واحدی داریم، نتوان سخن گفت و شنید.
4- یکصد سال است برای رسیدن به جامعه‌ای آزاد  و قانونمدار مبارزه می‌کنیم، چند بار به هدف رسیده‌ایم و هر بار نتوانستیم گوهری که به ‌دست آوردیم نگه داریم. آزادی را به هرج و مرج و تقابل و تنازع کشاندیم و پس از پیروزی براستبداد، بر یکدیگر تیغ کشیدیم. مبارزه با خفقان را آموخته‌ایم اما نفس‌کشیدن آزاد را یاد نگرفتیم. مرحوم مهندس بازرگان پس از عمری آزادیخواهی گفت دموکراسی آموختنی است. وارد کردنی و حاکم کردنی نیست اما چگونه بیاموزیم؟
5- مهم‌ترین نهاد آموزشی جامعه مدارس و دانشگاه‌ها هستند و مدیران آینده از این مسیر خواهند آمد. تنها راه ثبات و آرامش با آن همه تضاد و تفاوت درجامعه، فراهم‌کردن بستری است که نسل جوان کشور فرهنگ گفت‌وشنود و بهره‌گیری درست از آزادی را آموخته و به دیگران نیز بیاموزد. اگر در دانشگاه‌ها و مدارس خود نتوانیم به شیوه‌ای علمی و درست، به گفت‌و‌شنود بر سر مسائل اختلافی بپردازیم در کجا خواهیم توانست با مسالمت تضادهای‌مان را کاهش دهیم؟
6- منطقه زیست ما  امروز  با تهدیداتی روبه‌روست، هر چند کشور ما از باثبات‌ترین و آرام‌ترین جوامع خاورمیانه است اما فراموش نکنیم، وقتی می‌توانیم با تهدیدات بیرونی مقابله کنیم که از درون انسجام و هماهنگی لازم را داشته‌ باشیم. بی‌تردید کشوری که با قدرت‌های بزرگ در حال چالش است، نیاز به همدلی و همزبانی دولت و ملت دارد اما این همدلی و همزبانی آیا به جز از راه گفت‌وگو و آزاداندیشی و اقناع یکدیگر به دست می‌آید؟ اگر از اقناع یکدیگر بپرهیزیم و شکیبایی لازم را نداشته ‌‌باشیم، آیا جز راه خصومت و تنازع می‌ماند؟ جا دارد به مناسبت این روزها یادی از شیخ اجل، سعدی کنیم که برای آسایش دو گیتی توصیه کرد: با دشمنان مدارا با دوستان مروت. چه خوبست این دو با هم رهنمای ما باشد.


تعداد بازدید :  203