اگر در زمره آدمهاي ناشكر روزگار هستي، اگر جزو آن آدمهايي هستي كه منتظري همه هر جا و هر زمان جلو پاهايت از جا برخيزند و به احترامت كلاه از سر بردارند، اگر خودت را جزو متشكرترين آدمهاي روزگار ميداني و اگر فكر ميكني همه عالم و آدم به تو بدهكارند چرا كه تو مثلا بيشتر از ديگران ميداني يا هر چيز ديگر، لطفا بيا و كج بنشين و راست فكر كن و يك بار هم كه شده به اين سوال پاسخ بده كه آيا: تو فکر میکنی من خوشبختم؟ واقعا آيا فكر مي كني واقعا خوشبختي؟ اين كتاب را رفيع افتخار نوشته است. نويسندهاي كه حقش اين است كه آدمهاي پركار و افتخارآفرين جهان يكي از كتابهاي او را در قفسه كتابخانههايشان داشته باشند.
کتاب «تو فکر میکنی من خوشبختم»، مجموعهای است از 8 داستان کوتاه که برای مخاطب نوجوان نوشته شده است. شخصیت یا کاراکترهای اصلی داستانها بیشتر نوجوانان هستند و نویسنده در هر کدام از داستانها به یکی از دغدغهها و تجربیات تلخ و شیرین دوره نوجوانی پرداخته است. تفاوت نسلها، روابط خانوادگی نامنسجم، عدم درک نوجوان توسط اطرافیان، مشکلات و مسائل فردی و اجتماعی، تنهاییها و دلمشغولیهای نوجوان بخشی از موضوعات این مجموعه هستند. عناوین داستانهای این کتاب عبارتند از: «تو فکر میکنی من خوشبختم؟، نوجوانان، تصمیم کبری، حال گذشته، چاچاچا، جوجه اردک زشت، همسایههای پایین چه سر و صدایی و راز جنایت.»