شماره ۵۴۸ | ۱۳۹۴ شنبه ۵ ارديبهشت
صفحه را ببند
زن بی‌هنر و مرد منتظر

زندگی آدابی دارد. پدران و مادران وظیفه دارند به فرزندانشان آموخته‌هایی را انتقال دهند. اما در برخی موارد این انتقال با کاستی‌هایی مواجه است.
مهرداد می‌گوید: آقای قاضی همسرم اصلا آشپزی بلد نیست و الان دو‌سال است که هنوز هم یاد نگرفته است. روزهای اول سعی می‌کردم او را درک کنم و به او حق بدهم که آشپزی بلد نباشد. اما الان دو‌سال است که از زندگی مشترک ما گذشته و همسرم همچنان بلد نیست که غذا درست کند. هر بار می‌خواهد غذا درست کند خراب می‌کند و ما مجبور می‌شویم غذای بیرون را بخوریم. در این دو‌سال ما یا میهمان بودیم، یا غذای بیرون خورده‌ایم یا از مادرزنم غذا گرفته‌ایم. من دوست دارم که همسرم خودش برایم آشپزی کند و غذا بپزد. اما او این کار را انجام نمی‌دهد و تصمیم به جدایی گرفتم.
 فرشته می‌گوید: آقای قاضی، مردی که تنها به‌خاطر آشپزی بخواهد از همسرش جدا شود‌‌، همان بهتر که برود و تنها زندگی کند. خوب من نمی‌توانم آشپزی را یاد بگیرم و در این مدت هم خیلی سعی کردم ولی نشد. اما شوهرم هر شب و هر روز سر من غر می‌زند و از من می‌خواهد که سریع‌تر آشپزی‌کردن را یاد بگیرم. واقعا از رفتار‌هایش خسته شدم و تصمیم به جدایی گرفتم. شما باشید چه می‌کنید؟ شاید یک تلاش دو نفره برای آشپزی این دعوا را به سرانجام خوبی برساند. تقاضای طلاق برای چنین چیزی شوخی است.


تعداد بازدید :  231