در «جرمشناسی» و بررسی علمی جرایم، توجه به «قربانی» و «قربانیشناسی» جایگاه ویژهای داشته و علاوهبر جرایم و مجرمان آنچه مورد مطالعه قرار میگیرد، قربانیان جرایم است. با توجه به اینکه بیشتر فعالیتهای مربوط به موادمخدر بهوسیله افراد عادی و گروههای محروم جامعه انجام میشود، بنابراین دستگیری و زندانیشدن این افراد تأثیر جدی بر «کیفیت زندگی» خانوادههای آنها خواهد گذاشت و اعضای این خانوادهها بهعنوان قربانیان موادمخدر و مجازات زندان سرپرستخانواده هستند. نظریه کنترل اجتماعی بر این پیشفرض استوار است که در بررسی تأثیر زندان بر خانوادههای زندانیان میبایست بر روابط درونخانواده و گرایش فرزندان به بزهکاری توجه کرد. وضعیت امرارمعاش خانواده، روابط اجتماعی اعضای خانواده، وضع تحصیلی فرزندان، نحوه جامعهپذیری فرزندان، بهداشت روانی خانواده، کنترل فرزندان و تمایل آنها به رفتار بزهکارانه، بهعنوان متغیرهای سنجش کیفیت زندگی، در مقایسه با قبل از زندانیشدن سرپرستخانواده تفاوت معنیداری وجود دارد.
اکنون در بسیاری از نظامهای جزایی، جانشینهای گوناگون برای محکومیت به حبس در نظر گرفته شده است. ازجمله بازداشت در منزل، آزادی محدود، آزادی با مجوز و دیگر شکلهای بازداشت ناپیوسته، مجازات تعلیقی که دامنه آن از حبس تعلیقی تا عفو مشروط و طیف گستردهای از اقدامهای تعلیقی، آزادی تعلیقی و مشروط را دربر میگیرد.
جانشینهایی برای محکومیتهای توفیقی که هم به سود خلافکار است و هم به سود جامعه، اجرای طرح خدمت به جامعه بهجای رفتن به زندان، استفاده از مچبندهای الکترونیکی بهعنوان زنجیرهای نامرئی نشان میدهد که انسان در قرن حاضر در کیفرشناسی علمی خود به دنبال راههایی میگردد که در آن اثری از زندان نباشد و به جای زندانیکردن مجرم از شیوههای جایگزین دیگری استفاده کنند.