محسن ایزدخواه کارشناس اقتصادی
چه بخواهیم چه نخواهیم حضور دستفروشها در اقتصاد غیررسمی غیرقابل انکار است و مهمترین دلایلی که موجب شکلگیری این پدیده میشود، بیسوادی و بيتوجهی به حقوق مالکیت است. در سمتی دیگر اما نابرابریهای بسیار شدید در حوزه اقتصاد سیاسی است که موجب رشد دستفروشی و اقتصاد زیرزمینی خواهد شد. سومین نکته که در فراهم کردن این سبک از اقتصاد نقش دارد، ناتوانی دولتها در ایجاد بستر و انگیزه برای شکوفایی فعالیتهای مولد در کشور است؛ همچنین اینکه فشار گسترده موجب میشود که درواقع افراد فعال برای دور زدن و خلاص شدن از مزاحمتهای دولتی به این سمت و سو هجوم بیاورند. عدم ایجاد مشاغل مولد و پایدار که به بيتوجهی دولتها بازمیگردد ازجمله این دلایل است که مهاجرت روستاییان و اجرای ضعیف سیاستهای کلان را نیز شامل میشود. چنانچه دیده میشود به تدریج جمعیت روستایی ما با هر سرشماری کاهش پیدا میکند و کشاورزان هم نمیتوانند تأمین معاش حداقلی داشته باشند و به شهرها هجوم میآورند. آنها در حاشیه شهر سکونت میکنند که این حاشیهنشینی ناهنجاریهای اجتماعی و فرهنگی به همراه دارد. این قشر از جامعه تنها راه برای گذران امور خود از مسیر شرافتمندانه را همین شغل دستفروشی میبینند. نکته دیگر اینکه در کوتاهمدت این اقتصاد غیررسمی به مانند یک ضربهگیر و مسکن عمل میکند. اینها برای
امرار معاش فعالیتهای سالمی نیاز دارند اما در درازمدت درواقع عواقب بسیار خطرناکی برای دولتها ایجاد میکنند؛ مثلا موجب کاهش درآمدهای دولت میشوند، زیرا این افراد برای پرداخت مالیات شناسایی نمیشوند و تحت نظام رفاه و تأمین اجتماعی قرار نمیگیرند. در نتیجه این موضوع موجب بيثباتی در آینده آنها و طبقه بزرگی از جامعه میشود. نکته دیگر اینکه استانداردها بر کار آنها اشرافی ندارد و همین باعث ایجاد خطر برای سلامت جامعه خواهد شد. این نکته در فعالیتهای زیرزمینی در حوزه غذا و دارو نیز بسیار مهم و حیاتی به نظر میرسد که سلامت جامعه را تهدید میکند. دیگر آنکه این موضوع در حوزه بهرهوری نیز میتواند قابل تفسیر باشد؛ این اقتصاد غیررسمی نقشی در بالابردن آن و حوزههای مرتبط ندارد. برخی معتقدند دستفروشان در نظام توزیع و سیستم خردهفروشی تأثیرگذارند اما باید اشاره کرد که این تنها در کوتاهمدت میتواند اثرگذار باشد، زیرا در کشورهای توسعهیافته اکثر مردم برای خرید به دنبال بازارهایی به نام «مال» هستند، چون زمان ندارند و تنها این فروشگاهها برایشان قابل اطمینان هستند. پس در این مقوله نیز دستفروشان اثرگذاری بالایی ندارند. بهعنوان راهکاری برای گریز از این پدیده باید اشاره کرد که بسترهای اشتغال مولد باید ایجاد و فضای کسب و کار تجهیز شود تا نگرانیهای مردم از فشارهای دولتی و فسادها کاسته شود. بهطور طبیعی رونق اقتصادی با اشتغال مولد اثرگذاری فراوانی دارد. در مجموع میتوان گستره این قشر را کاهش داد ولی باید بحث آمایش سرزمین نیز به جدیت پیگیری شود و به توسعه روستاها نیز کمک کرد. در آخر باید گفت که مقابله با این پدیده تنها با شکلگیری یک اراده ملی موجب سازماندهی و کاهش حداقلی دستفروشان خواهد شد.