شماره ۵۴۴ | ۱۳۹۴ دوشنبه ۳۱ فروردين
صفحه را ببند
نزدیکی فرهنگ و اقتصاد راهکار قانونی ندارد

بي‍ژن نوباوه  نماينده‌مجلس

موضوع تعامل بین اقتصاد و فرهنگ، شاید از منظر سوال، موضوعی غیرضروری است چراکه فرهنگ شامل تمامی مسائل و مشکلاتی می‌شود که با مردم در ارتباط است و اساسا اقتصاد هم خود جزیی از همین فرهنگ است. از سوی دیگر، رفتارهای اجتماعی ما در همه امور اقتصادی، سیاسی و اجتماعی نیازمند به‌نوعی تربیت‌اجتماعی است. نهایتا این رفتارها و هنجارهای اجتماعی هستند که فرهنگ را شکل می‌دهند. اندیشمندان هم بر این باورند که کلمه فرهنگ یعنی همه‌چیز. برای مثال، اقتصاد، علمی است که مربوط به معیشت مردم می‌شود. کاشت و داشت و برداشت و انباشت و درآمدی که انسان در جهت کسب آن حرکت می‌کند، منجر به رفتاری می‌شود که از آن با عنوان فرهنگ‌اقتصادی یاد می‌کنیم. اگر این فرهنگ به‌صورت صحیح فراگرفته نشود، نه‌تنها باعث دستیابی نیافتن به اهداف اقتصادی مدنظر می‌شود بلکه سبب شکست شخص در سایر اهداف نیز می‌شود. در این مورد می‌توان گفت رفتار اقتصادی صحیح، همان رفتاری است که همراه با صرفه‌جویی، تلاش بیش از پیش و نگاه عمیق انسان به انجام رفتارهای صحیح اقتصادی است. این موضوع  هم از یک فرهنگ صحیح اقتصادی نشأت گرفته است. این بدان‌معناست که درواقع فرهنگ، اساس همه رفتارها و هنجارهای جامعه است و اگر ما واژه فرهنگ را از هریک از این امور جدا کنیم، در تربیت‌اجتماعی شکست می‌خوریم و هیچ‌گاه قادر به دستیابی به اهداف فردی و اجتماعی خود نخواهیم بود. مرور ادبيات گسترده پيرامون رابطه فرهنگ و توسعه، حاكي از آن است كه عوامل فرهنگي از 4طريق رفتار اقتصادی را تحت‌تأثير قرار مي‌دهند: از طريق تأثير آن بر سازمان‌ها و توليد، عقايد مرسوم پيرامون مصرف و كار، توانايي خلق و مديريت نهادها و ايجاد شبكه‌های اجتماعي.
به‌نظر من، نزديك‌كردن فرهنگ و اقتصاد راهکار قانونی ندارد. این بدان‌معنا نیست که مجلس علاقه‌ای به این هماهنگی و برقراری رابطه بین این دو حوزه ندارد. ما قوانین غیرضروری زیادی داریم اما به عقیده من، این مشکل قانون نیست و اگر در این حوزه نیازمند به تصویب قوانین زودبازده فرهنگی هم باشیم، باید این قوانین، قوانین‌سلبی باشند. به عبارت دیگر، قوانینی که ویژگی برخوردی داشته باشد و این موضوع به لحاظ روانشناسی پاسخ خوبی را در پی نخواهد داشت. برای مثال، ما با مشکل کمبود آب مواجهیم و می‌گوییم باید کم مصرف شود. باید مردم را به‌گونه‌ای هدایت کرد تا اولا مصرف را به خوبی بدانند و ثانیا مشکل کمبود را دقیقا درک کنند. البته این موضوع به قانون هم نیازمند است تا کسانی که به‌عنوان مثال روش صحیح مصرف را در مصارف خود اعمال نمی‌کنند، مورد برخورد قرار گیرند. به‌واقع قانون یک ظرفیت اضافی است که می‌تواند در دستیابی به اهداف فرهنگی، مورد استفاده قرار گیرد.
اساسا سیاست‌گذاری، تربیت، تبلیغات و ارشاد می‌تواند نقش کلیدی را در فرهنگ و بلوغ فرهنگی ایفا کند. ما در زمینه وجود قوانین در کشور کمبودی نداریم و در پاره‌ای از موارد حتی قوانین بسیار زیادی وجود دارند اما در مرحله اجرای قوانین با مشکل جدی روبه‌رو هستیم و دلیلش هم عدم‌نظارت صحیح در اجرای قوانین است. اگر مثلا در بخش پیوست فرهنگی که مصوبه مجلس است و دولت دهم در آخرین روزهای تصدی خود آن را ابلاغ کرد، با جدیت رفتار کنیم، یعنی هر طرحی که قرار است در کشور اجرا شود، نگاه عمیق فرهنگی در آن لحاظ شود، حتی در طرح‌های اقتصادی، اجتماعی و سایر موارد می‌توانیم به‌جایی برسیم که درنهایت اعلام کنیم براساس نیازمان حرکت کرده‌ایم و براساس شرایط موجودمان گام برداشته‌ایم. به نظر من اگر امروز با یک همدلی و نظارتی منسجم حرکت کنیم، اصلا احتیاجی به قانون اضافی نخواهیم داشت.

باور من این است که تفاوت بنیادین و اساسی انسان با سایر موجودات مسأله، روابط عمومی است. درحقیقت روابط‌عمومی همان رابطه روانشناسانه انسان با انسان است. درواقع علم روابط‌عمومی، مهم‌ترین عامل در پیشرفت و توسعه جامعه است. به‌طور واضح در جامعه شاهد این قضیه هستیم که افرادی که در روابط عمومی دچار نقص‌هایی هستند از پایین‌ترین‌ درصد موفقیت برخوردار‌ند و انسان‌های موفق همان‌هایی هستند که روابط‌عمومی قوی و کارگشایی را داشته‌اند. البته روابط‌عمومی صرفا محدود به اخلاق و رفتار نمی‌شود بلکه شامل این موضوع نیز می‌شود که شما بدانید چه زمانی با چه کسی و در چه شرایطی ارتباط بگیرید و توانایی‌های آن انسان را مورد استفاده خود قرار دهید. در دنیای امروز علم روابط‌عمومی در علوم‌ارتباطات از اهمیت بالایی برخوردار است و حتی در کشورهای صنعتی برای فروش کالاهای خود نیاز به روابط‌عمومی پیشرفته و گسترده مهم‌ترین دغدغه در جهت معرفی و فروش یک محصول خاص است. هم‌اکنون یکی از اساسی‌ترین مشکلات موجود در کشور ما در حوزه تولید، عدم‌توجه به روابط‌عمومی است تا جایی که برخی بر این باور هستند که ما ایرانیان به علت عدم‌توجه و فقدان آموزش صحیح در حوزه روابط‌عمومی به‌قدری دچار مشکل شده‌ایم که حتی در ورزش‌های جمعی توفیق چندانی نداشته‌ایم و بیشتر به‌سمت فعالیت‌های انفرادی گرایش داریم. این مسأله ریشه در علاقه شدید ما به خودنمایی و خوداظهاری است. این مسأله خود نشان‌دهنده این است که ما در حوزه روابط‌جمعی با مشکلات جدی مواجهیم و غیبت‌ها، تهمت‌ها و اعمالی از این دست که در کشور ما به شدت مرسوم است در کشورهای غربی اصلا جایگاه تعریف‌شده‌ای ندارد و متداول نیست.
متاسفانه این مسأله در کشور ما و در کل، در کشورهای منطقه و اسلامی به‌شدت به‌چشم می‌خورد و این خود باعث کاهش ارتباطات جمعی می‌شود. برای مثال رواج دروغگویی، برابر با نبود توفیق در روابط‌عمومی است چراکه تعریف بنیادین روابط‌عمومی، برگرفته از نگاه صحیح، راستگویی و دوری از جهت‌گیری‌های شخصی است. لذا از نظر من، روابط‌عمومی علمی است که باعث پیشرفت و توسعه جدی جوامع انسانی می‌شود. مساله روابط‌عمومی سال‌هاست که مورد بحث قرار گرفته و به‌نظر من، علت اصلی عدم‌توفیق در این حوزه، کمبود علوم مربوط به ارتباطات است. روابط‌عمومی معنای گسترده‌ای دارد و در هر بخش در معنای مربوط به همان حوزه معنا می‌یابد. در بخش تجارت، معنای خاص خود را دارد و  در تحصیل علم دارای مفهوم دیگری است، مثلا رابطه بین استاد و دانشجو یا معلم و دانش‌آموز. از سوی دیگر، تفاوت‌های زیادی بین مفاهیم مختلف روابط‌عمومی است. امروزه شاخه‌های  مربوط به این علم بسیار تخصصی شده است. به‌گونه‌ای که اگر امروز بخواهید در رشته تجارت تحصیل کنید، یکی از درس‌های مهم رشته شما روابط‌عمومی مربوط به حوزه تجارت است.
متاسفانه امروزه در حوزه روابط‌عمومي شاهد حضور افراد کمتر متخصص هستیم. هنگامی که در حوزه مورد نیاز فرد دارای مدرک دانشگاهی نیست، یا او را به خدمات اداری می‌فرستند یا راهی روابط عمومی می‌کنند. درحالی‌که من بر این باور هستم باسوادترین انسان‌ها باید در بخش روابط‌عمومی مربوط به آن نهاد فعال
 باشند.
به‌نظر من، آنچه اکنون در پیش‌رو داریم، توجه به تخصص شخصی خودمان و نیاز جامعه نسبت به این تخصص و آنچه تولید می‌کنیم، خواهد بود. برای مثال، در رشته مدیریت یکی از مهم‌ترین بخش‌ها، توسعه روابط انسانی است. درواقع مدیر موفق کسی است که بتواند از ارتباط با سایر انسان‌ها به بهترین نحو بهره بگیرد و اساسا در برقراری ارتباط خوب با آدمیان، متخصص باشد. معنای ظاهری روابط‌عمومی را که همگی ما می‌دانیم اما در اصل معنای آن ارتباطات خاص در رشته‌های خاص است. به نظر من، در رشته تخصصی خودم مهم‌ترین ویژگی یک خبرنگار آن است که بتواند با مردم به خوبی ارتباط برقرار کند. من می‌توانم با انسان‌های پیرامونم با یک جمله ارتباط بگیرم و از برقراری این ارتباط بهره‌مند شوم. در مقابل انسان‌هایی هم هستند که باید خود را تشریح کنند، توضیح دهند و عذرخواهی کنند تنها به آن علت که در روابط‌عمومی ضعف شدیدی دارند. روابط‌عمومی صحیح حاصل یک روانشناسی عمیق و دقیق است و برای مثال، یک خبرنگار باید با استفاده از یک جمله باید بتواند با زن یا مردی ارتباط برقرار کند. این جمله چیست؟ باید به ظرفیت طرف مقابل خود به دقت نگاه کنید. این دقت عمل باعث تسهیل در ایجاد ارتباط‌عمومی است. یعنی یک علم روانشناسی کامل که به انسان کمک می‌کند تا بتواند با مردم ارتباط خوبی
 برقرار کند.

 


تعداد بازدید :  108