روزی مدیر یکی از شرکت‌های بزرگ از پشت شیشه دفتر خود متوجه جوانی شد که کنار دیوار راهرو شرکت ایستاده و بی‌توجه به اطراف زنجیری را دور انگشتانش می‌چرخاند.  مدیر که حسابی تعجب کرده بود نزد جوان رفت و پرسید: «تو ماهیانه چقدر حقوق می‌گیری؟» جوان با تعجب جواب داد:
 «700 دلار.» مدیر با عصبانیت دست به جیب شد، از کیف پول خود 1000 دلار بیرون آورد، به جوان داد و گفت: «تو اخراجی. ما به کارمندان خود حقوق می‌دهیم تا کار کنند، نه که بیکار بایستند و زنجیر بچرخانند.» جوان با لبخندی معنادار به مدیر نگریسته و پس از گرفتن پول به سرعت از او دور شد. پس از رفتن جوان، مدیر از کارمند دیگری که از دور شاهد این صحنه بود پرسید: «آن پسرک کارمند کدام قسمت بود؟» کارمند با تعجب جواب داد: «او پیک پیتزا فروشی بود و برای کارکنان پیتزا آورده بود.»
نتیجه: برخی از مدیران بسیاری از کارکنان خود را در طول دوره مدیریت خود ندیده و نمی‌شناسند، اما تصمیمات مهمی را در خصوص آنها اتخاذ کرده و اجرا می‌کنند.