| سیاوش امیری | شاعر و نویسنده |
ما همواره در برابر این پرسش از خویش قرار داریم که جهان بهتر، چهجور جهانی است. برای رسیدن به جهان بهتر در وهله اول باید بفهمیم تعریف ما از جهان چیست و از نظر ما جهان چهجور جایی است و اینکه مشخص کنیم «بهتر» از منظر ما چیست. در حقیقت باید بدانیم فرق دنیای ما با دنیای بهتر چیست و قرار است این دنیای بهتر چهجور جایی باشد؟
این سوال، سوالی بزرگ و پیچیده است، البته اینکه ما به دنبال جهان بهتر هستیم واضح و روشن است چون به سوی کمالرفتن، در ذات بشر وجود داشته و دارد و این انگیزه در وجودش نهادینه شده است، البته برای طی این مسیر چند شاخص باید در نظر گرفته شود اول اینکه آیا در این مسیر براساس خاصیت غریزی انحصارطلبی همه چیز را برای خودمان میخواهیم یا ایدهآلها را برای اجتماع میخواهیم. یعنی باید مشخص کنیم دنیای بهتر را برای فرد میخواهیم یا جمع. البته فردی بودن این مسأله ارزشی ندارد. با توجه به نگاه ایدئولوژیک و جدا از اینکه اسلامی، مسیحی و... است این نگاه تضمینکننده روند رفتن به سوی جهان بهتر است.
برای رسیدن به دنیای بهتر اولویت با برنامهریزی است؛ اینکه ببینیم چه داشتههایی داریم و در چه زمینههایی دچار ضعف هستیم، یعنی با توجه به داشتهها و نداشتههایمان افقها را ببینیم و برنامه راهبردی خود را تنظیم کنیم. متاسفانه در جهان کنونی داشتههای ما فقر، فساد، تبعیض و... است و باید ما کرامت، انسانیت، محبت و... را جایگزین این داشتهها کنیم. این فضایل و اخلاقیات که خیلیها دم از داشتنش میزنند، در عمل برای آن ارزشی قایل نیستند چرا که اگر چنین بود در جهان این همه جنگ و ستم وجود نداشت. درحقیقت میشود گفت وجدان بشر امروز به خوابی سنگین رفته و متاسفانه در برخی جوامع این ارزش به یک ضدارزش تبدیل شده است. بعد از برنامهریزی در این زمینه نوبت به تلاش بیوقفه میرسد تلاشی همهجانبه، زیرا شوربختانه انسان امروز در بسیاری از اخلاقیات و فضایل عقب است. در گام بعدی ما به راهکارهایی نیاز داریم که ما را به هدفمان برساند. البته این راهکارها در آموزهای دینی و ادبیات ما نهفته است. یکی دیگر از گمشدههای بشر صداقت است، صداقتی که باید از فرد فرد جامعه شروع شود و به جوامع برسد. این صداقت باید در تفکرات بشری نفوذ کند چون انسان تفکرات خود را عملی میکند.
طبق آماری که رسانهها منتشر کردند ما به اندازه چین و دوبرابر هند پرونده قضایی داریم که این برای ما فاجعه است. این مسأله نشاندهنده این است که امور غیراخلاقی وسعت بیشتری را به خود اختصاص دادهاند. یکی از ویژگیهای انسان، فراموشی است و متاسفانه ما بسیاری از آموزهها را یا درست نیاموختهایم یا اینکه کاملا فراموش کردهایم. بشر امروز راه مستقیم و درست را در هیاهوهای خود از یاد برده است. یکی از روشها میتواند این باشد که ما هر از گاهی ذهن خود را از نکات و افکار منفی خالی کنیم و به جای آنها افکار سالمتر و مناسب برای جامعه بشری جایگزین کنیم.