شماره ۵۴۳ | ۱۳۹۴ يکشنبه ۳۰ فروردين
صفحه را ببند
فضای مجازی، انطباق با واقعیت!

اعظم  راودراد جامعه‌شناس

 امروزه فضای مجازی به میزانی گسترش یافته است که می‌تواند کاملا مطابقت با دنیای واقعی داشته باشد. یعنی شما هر چیزی را که در دنیای حقیقی و عینی مشاهده می‌کنید، مابه‌ازایی از آن را در فضای مجازی می‌یابید؛ به‌طوری‌که تمام یا بیشتر مولفه‌ها و عناصر جهان واقعی را داراست. بنابراین همان‌طور که یک فرد می‌تواند در دنیای واقعی زندگی کند، می‌تواند در دنیای مجازی زندگی کند و کمترین ارتباط را با دنیای واقعی داشته باشد. گرچه این دو فضا با یکدیگر رابطه متقابل دارند و این‌طور نیست که صرفا بتوانید یکی از آنها را برای زندگی انتخاب کنید؛ اما با قطعیت می‌توان لقب «دنیا» را به فضای مجازی داد.
به‌طور عام اگر بخواهیم درمورد هنر در پیشبرد صلح و نوعدوستی سخن برانیم، به‌حق می‌توانیم موارد و مصادیق زیادی را برای هنر و نقش آن در جامعه بشماریم. گروه‌های تئاتر، موسیقی، سیرک، نقاشی و بسیاری موارد دیگر که هنرشان را در یک جامعه یا در جوامع مختلف به نمایش می‌گذارند؛ این کار موجب می‌شود، مردم دنیا با فرهنگ و هنر یک کشور آشنا شوند. حال همین کار را عده‌ای در فضای مجازی انجام می‌دهند؛ به اشتراک گذاشتن آثارشان در اینترنت برخلاف دنیای واقعی، می‌تواند مخاطبان بیشتری را جذب خود کند؛ مخاطبانی که می‌توانند نامحدود باشند و گاه تعدادشان به میلیون‌ها نفر برسد. کما این‌که فضای مجازی، محدودیت‌های دنیای واقعی را نیز نخواهد داشت. به‌طور مثال، دسترسی مخاطبان به هنرمندان و آثار هنری‌شان با سرعت بیشتری صورت می‌پذیرد؛ گستره آن و حجم بازدیدها و بازدیدکنندگان می‌تواند صدها برابر مخاطبانی باشد که از همان آثار در دنیای واقعی استقبال می‌کنند. نتیجه‌ای که از این امر به‌دست می‌آید، توسعه شناخت متقابل مردم جهان از فرهنگ و هنر خودشان و همچنین افراد دیگر در سایر نقاط جهان است؛ و این شناخت در مدت زمان طولانی، می‌تواند آن‌قدر پر اهمیت باشد که در دنیای خارجی و عینی که افراد، با یکدیگر ناآشنا و غریبه هستند (و این غریبه‌بودن می‌تواند موجب سرزدن هر نوع رفتار خصمانه‌ای میان آنها شود)  در فضای مجازی، تبدیل به انسان‌هایی می‌شوند که به خوبی با فرهنگ و عرف یکدیگر آشنا هستند و چنین رابطه‌ای اجازه شکل‌گیری رفتارهای خصمانه را به آنها نمی‌دهد. منظور از آشنایی، شناخت تک‌به‌تک افراد نیست؛ بلکه شناختی هویتی از یک سرزمین، عرف و فرهنگ مردمانش است. چنین ارتباطی، افراد حاضر در دنیای مجازی را در کنار یکدیگر قرار می‌دهد؛ به‌طوری‌که همگی در کنار هم، جامعه جهانی مجازی را شکل می‌دهند و همه آنها با یکدیگر همسایه هستند. این همسایگی می‌تواند موجب گسترش فهم متقابل از یکدیگر شود؛ به نحوی که ارتباط بهتری میانشان شکل می‌گیرد. این شناخت و ارتباط می‌تواند در سایر ابعاد جوامع صورت بگیرد؛ ازجمله فرهنگ، اقتصاد و... اما هنر به علت شکل خاصی از «بیان»، می‌تواند اثر مضاعفی را داشته باشد. دلیل این امر آن است که هنر به غیراز اثرات مستقیمی که سایر پدیده‌ها به صِرف درگیرکردن قوه‌عقل واجد آن هستند، اثر غیرمستقیمی را هم دارد که به موجب درگیر کردن احساسات، بروز می‌یابد. لذا مقاومتی را که انسان‌ها در مقابل قوه عقل می‌کنند، در رابطه با هنر، کمتر مشاهده می‌شود.
اگر بخواهم مثالی بزنم، عکس کودک آفریقایی را همه شما دیده‌اید که از گرسنگی و تشنگی درحال احتضار است و پشت‌سر او، یک لاشخور روی زمین نشسته و نظاره‌گر چنین صحنه‌ای است تا در اولین فرصت او را بخورد.
زمانی که عکاس، این عکس را گرفته بود، هنوز فضای مجازی به این میزان کنونی، رشد و گسترش نیافته بود. اما امروزه بسیاری از مردم این عکس را در فضای مجازی دیده‌اند و با آن کودک و افراد مشابه او و کودکان آفریقایی احساس همدردی می‌کنند و همین امر می‌تواند به‌صورت غیرمستقیم به صلح و آرامش کمک کند. مثال دیگری درمورد هنر پرفورمنس یا هنر اجرا وجود دارد. بعد از حمله آمریکا به عراق و هویدا شدن آثار مخرب آن، یک هنرمند عراقی، بازی رایانه‌ای را طراحی کرده بود که مردم می‌توانستند از سراسر جهان در آن بازی شرکت کنند. نام بازی این بود: «به‌عراقی شلیک‌کن!» او خودش را به مدت یک‌ماه در خانه‌اش زندانی کرده بود و تفنگ‌هایی با گلوله‌های پلاستیکی رنگی را طوری در خانه‌اش تعبیه کرده بود که مخاطبان می‌توانستند از پشت رایانه با کلیک‌کردن، موجب شلیک واقعی گلوله‌های پلاستیکی و رنگی به او شوند. بعد از شلیک هر گلوله و برخورد با بدن او، جدای از این‌که احساس درد می‌کرد، تن او و همچنین خانه‌اش رنگی می‌شدند.

بعد از مدت یک‌ماه که این پرفورمنس و اجرا به پایان رسید، تمام خانه او پر از رنگ و آثار گلوله‌های رنگی بود. همین اجرا و انتشار این عکس‌ها کافی بود تا موجب تحریک احساس مخاطبان شود و با قرار دادن خودشان در جای نیروهای آمریکایی و کسانی که با شلیک گلوله‌های واقعی به عراقی‌ها، موجب نابود‌کردن عراق و خانه‌های مردم آن شده بودند، بگذارند و احساس بیزاری و نفرتی درونی را نسبت به جنگ احساس و ابراز کنند.  به عبارتی، این هنرمند با این کار بیانیه‌ای هنری برضدخشونت جنگی را ارایه داد. این هنرمند به تنهایی درمقابل همه رسانه‌های آمریکایی که روایتی سوگیرانه و یک‌طرفه را از جنگ با عراق نشان می‌دادند، ایستاد و نشان داد برخلاف آنچه که آمریکایی‌ها با تولید گزارش‌هایشان در رسانه‌ها نشان می‌دهند، طرف مظلوم ماجرا عراقی‌ها بودند و کشور آنها و خانه‌هایشان با این جنگ به نابودی کشیده شد. فارغ از قضاوت درمورد طرفین جنگ، او با این کار که از طریق فضای مجازی پیش رفته و مخاطبان میلیونی پیدا کرده بود، موجب برانگیخته‌شدن احساس انزجار مردم جهان از جنگ شد و تأثیر شگرفی در روند صلح و صلح‌اندیشی گذاشت.


تعداد بازدید :  179