شماره ۵۴۱ | ۱۳۹۴ پنج شنبه ۲۷ فروردين
صفحه را ببند
قاتل در مراسم تدفین مقتول شرکت کرده بود
ردپای مربی بدنسازی در جنایت ویلای شماره 2

شهروند| راز قتل پیرزن ثروتمند در سینه مردی بود که در مراسم تدفین او شرکت کرد. وقتی خانه ویلایی پیرزن 74ساله آتش گرفت و او را به کام مرگ فرو برد، هیچ‌کس تصور نمی‌کرد این آتش‌سوزی عمدی، نقشه از پیش طراحی شده یک آشنا باشد.
ساعت ۴ بعدازظهر روز هشتم بهمن‌ماه ‌سال گذشته، از طریق مرکز فوریت‌های پلیسی ۱۱۰، وقوع یک آتش‌سوزی در خیابان کارگر شمالی به کلانتری ۱۴۸ انقلاب اعلام شد. با اعلام این خبر، بلافاصله اکیپی از ماموران به همراه تیم آتش‌نشانی به محل حادثه اعزام شدند. بررسی‌های اولیه توسط تیم کارشناسی آتش‌نشانی نشان ‌می‌داد که طبقه دوم این خانه ویلایی دچار حریق عمدی شده و زنی ۷۳ساله نیز درحالی‌که روی مبل خانه‌اش نشسته به کام مرگ فرو رفته است.
پس از تشکیل پرونده مقدماتی با موضوع «فوت مشکوک» و به دستور قاضی احمدبیگی، بازپرس شعبه هفتم دادسرای جنایی تهران، پرونده جهت رسیدگی در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گفت.
با حضور کارآگاهان، بررسی صحنه جرم و با توجه به نظریه کارشناسی آتش‌نشانی مبنی بر عمدی بودن آتش‌سوزی، کارآگاهان با انجام بررسی محل وقوع حادثه اطمینان پیدا کردند که فرد یا افرادی که اقدام به ایجاد حریق کرده‌اند، بدون ایجاد هرگونه تخریب وارد خانه شده‌اند. همزمان با آغاز تحقیقات، کارآگاهان اطلاع پیدا کردند که پول‌های داخل گاو صندوق به همراه طلا و جواهرات پیرزن هم به سرقت رفته است. همین موضوع کافی بود تا فرضیه «وقوع جنایت با انگیزه سرقت» پیش روی کارآگاهان قرار گیرد.
با مطرح شدن این فرضیه، کارآگاهان به تحقیق از اهالی محل پرداختند. تا این‌که چند زن و مرد ادعا کردند در روز حادثه آتش‌سوزی مردی جوان را در نزدیکی محل حادثه دیده‌اند.
در ادامه رسیدگی به پرونده، کارآگاهان اطلاع پیدا کردند، تعدادی از مجتمع‌های مسکونی محل وقوع حادثه مجهز به دوربین مداربسته هستند؛ بلافاصله تصاویر دوربین‌ها مورد بازبینی قرار گرفت و بنا بر اظهارات همسایگان و اهالی محل، تصویر مرد مرموز شناسایی شد.
با به دست آمدن تصویر مرد ناشناس و نتایج به دست آمده مبنی بر ورود به محل وقوع حادثه بدون ایجاد هرگونه تخریب، فرضیه آشنا بودن این مرد، قوت گرفت. وقتی کارآگاهان تصویر دوربین مداربسته را در اختیار تصویر اعضای خانواده پیرزن قرار دادند، راز جنایتی هولناک برملا شد.
 25 فروردین‌ماه بود که سعید 36ساله توسط کارآگاهان دستگیر شد. سعید که پس از انتقال به اداره دهم آگاهی و روبه‌رو شدن با دلایل و مدارک ارایه شده از سوی کارآگاهان، چاره‌ای جز اعتراف نداشت، پرده از راز قتل پیرزن برداشت.
متهم که صبح روز چهارشنبه برای بازپرسی به دادسرای جنایی تهران منتقل شده بود، در اعترافاتش به بازپرس پرونده گفت: «من مربی بدنسازی هستم و یک دختر 9ساله دارم. به دلیل مشکلات مالی و چکی که دست یکی از طلبکاران داشتم، تصمیم گرفتم تا از خاله همسرم درخواست کمک مالی کنم، چراکه چک متعلق به حساب همسرم بود و طلبکار قصد داشت تا دستور جلب او را بگیرد. ساعت 9 صبح روز حادثه از منزل خارج شده و به سمت خانه خاله همسرم رفتم اما ایشان برای ورزش صبحگاهی به پارک رفته بود و به همین علت ساعتی در کوچه منتظر ماندم تا او به منزل بازگشت. به همراه او وارد خانه شده و در همان راه پله موضوع چک را مطرح کردم. همين حرف من کافی بود تا پیرزن شروع به سرزنش من کند. درحالی‌که منتظر چنین برخوردی نبودم، مشاجره لفظی بین ما در گرفت. در یک لحظه اختیارم را از دست دادم و با او گلاویز شدم. چند ثانیه بیشتر طول نکشید که متوجه شدم پیرزن بیهوش شد. ترسیده بودم، او را داخل واحد طبقه دوم منتقل و پس از برداشتن مقداری طلا و جواهرات و همچنین 600 تومان پول داخل گاو صندوق، پرده و تعدادی از لوازم چوبی داخل خانه را به آتش کشیده و به سرعت از محل خارج شدم. بعدازظهر همان روز و از طریق بستگان، خبر آتش‌سوزی خانه خاله‌اش به همسرم اطلاع داده شد؛ روز تشییع جنازه و دیگر مراسم‌ یادبود پیرزن حضور داشتم اما هیچ‌کدام، از عذاب وجدانم کم نکرد، تا این‌که سرانجام دستگیر شدم.»به دستور بازپرس احمدبیگی تحقیقات در رابطه با این جنایت ادامه دارد.

 


تعداد بازدید :  228