شماره ۵۳۰ | ۱۳۹۴ شنبه ۱۵ فروردين
صفحه را ببند
ما همه فرخنده‌ایم

محمدرضا نیک‌نژاد آموزگار

چند‌ سال پیش مستندی را دیدم که در آن کارگردان با فاصله‌ای معین و درحالی‌که پیت حلبی به سر گذاشته بود - تا چشم‌هایش آسیب نبیند - خود را در برابر شلیک‌های تفنگ بادی داوطلب‌ها قرار می‌داد. دست‌اندرکاران فیلم در یک توضیح کوتاه به شلیک‌‌کنندگان می‌گفتند که این بخشی از یک فیلم است و شما می‌توانید به دلخواه به هدف شلیک کنید. هر شلیک که به هدف می‌خورد با صدای آخ کارگردان و کبودی تن او همراه بود. همه شلیک‌کنندگان بی‌چون و چرا تفنگ را به سوی هدف نشانه می‌رفتند و در پیروی از دیگران با هر شلیک دردی سوزناک بر تن کارگردان می‌نشاندند. در پایان تنها یک تن! پس از پرس و جو و پیگیری چرایی شلیک به یک انسان و البته قانع نشدن از پاسخ‌ها، تفنگ را به زمین کوبید و بازی را به هم زد.
ما در بسیاری از رفتارهای فردی و اجتماعی، بی‌آن‌که دلیل‌یابی کنیم دنباله‌روی اکثریت جامعه هستیم. حال این اکثریت چه کسانی هستند و با چه انگیزه‌ای چنین رفتار می‌کنند، چندان مورد پرسش قرار نمی‌گیرد و برای جلوگیری از رسوایی، همرنگی با جماعت را بر می‌گزینیم. حتی هنگامی که این همرنگی، زمینه درد و رنج و بدبختی را برای کسی یا کسانی فراهم کند!
این مقدمه کوتاهی بود برای ورود به رویداد آزاردهنده «فرخنده»، دختری که کشته‌شدنش در کابل با ضربه‌های چوب و سنگ و لگد شماری از مردم و سپس آتش زدن جسدش، در آستانه روزهای شیرین نوروز، کام بسیاری را تلخ کرد. گویا پس از فریاد‌ها و ادعای یک دعانویس که فرخنده را متهم به بی‌احترامی به قرآن می‌کند، شماری از مردم به فرخنده حمله می‌کنند. با گذشت زمان بر شمار آنها افزوده می‌شود و در پایان پلیس، یا در همراهی با حمله‌کنندگان یا از سر ناچاری! دختر نگون‌بخت را به تعصب خشک و بی‌چون و چرای حمله‌کنندگان می‌سپارد و... خشونت نهفته در حادثه آنچنان بود که بی‌آن‌که وادار به تماشای صحنه‌های خشن شوم، درد همه تن و جانم را فرا گرفت. در نماهنگی که در نبود صحنه‌های خیلی خشن، به اصل رویداد پرداخته بود، دیده می‌شود که بیشتر حمله‌کنندگان به این دختر بی‌دفاع، نوجوانان و جوانانی هستند که در جنگ ‌زاده شده، رشد نموده و تاوان داده‌اند و البته چنین رفتار خشن و متعصبانه‌ای شاید از آنها مورد انتظار باشد. گروهی بر این باورند که فرخنده قربانی زن بودنش است و بسیاری نیز او را کشته خرافه‌گرایی جامعه و خرافه‌پراکنی دعانویس‌ها می‌دانند و... اما هرچه هست نمی‌توان زمینه‌های فرهنگی - اجتماعی آن را نادیده گرفت. پس از این رویداد موجی اعتراضی افغانستان را فرا گرفت. به‌ویژه زنان که در حرکتی نادر او را با فریادهای «ما همه فرخنده‌ایم» به خاک سپردند اما پرسش بنیادین هر کس از خودش در رویداد فرخنده شاید این باشد که اگر در آن صحنه بود و حمله مردم خشمگین به یک انسان را می‌دید چه واکنشی نشان می‌داد!؟ آیا همرنگ جماعت می‌شد؟ یا با آرامش تماشا می‌کرد یا از این حادثه دلخراش فیلم می‌گرفت؟ یا در دفاع از انسانی که جرمش! ثابت نشده است در برابر خشم مردم می‌ایستاد؟ برادر فرخنده می‌گفت: «برایم شگفت‌آور است که مردم، چنین رفتار خشنی را با دختری دیندار کرده‌اند.» اما آیا اگر این برادر داغ‌دیده در موقعیتی یکسان قرار می‌گرفت، رفتاری مخالف رفتار جماعت از خود نشان می‌داد!؟ سخت دور از ذهن است!

دیدگاه‌های دیگران

ی
یک معلم |
مخالف 0 - 0 موافق
به موضوع جالبی اشاره کردید و این ننگی بر چهره ی بشریت قرن 21 است.!چرا!!!!!؟؟؟؟؟

تعداد بازدید :  238