شماره ۵۳۰ | ۱۳۹۴ شنبه ۱۵ فروردين
صفحه را ببند
سیزده به در‌ سال دگر...

شهرام شهيدي طنزنویس

[email protected]

سیزده به در هم گذشت و تعطیلات نوروزی تمام شد و به تعطیلات بعد از نوروزی رسیدیم که موسم چـُرت زدن است و تعریف آنچه در نوروز گذشت برای همکاران و دوستان. به ‌هر حال با پایان نوروز فصل خور و خواب و خشم و بیب گذشت و ‌سال کاری جدید کلید خورد. گفتیم برویم بین مردم ببینیم در اولین روز کاری چه می‌کنند:
سردبیر: فعلا قیچی را برداشته‌ام سر صبری و با حوصله تیشه بزنم به ریشه مطلب ممیزی دارت. به جای این کارها مطلبی بنویس که کسی شوق خواندنش را نداشته باشد. اگر هم خواند چیزی از آن سر در نیاورد و نفهمد چی به چی است. اگر هم فهمید بشود دو پهلو معنایش کرد و زد زیر معنی‌ای که او فهمیده.
مک کین: بنده در بوستان سرسبز جلوی کنگره نشسته‌ام و کماکان به‌رغم گذشت چهل و هشت ساعت از سیزده به در با اشتیاق مشغول نصب گره بر سبزه‌های محترم هستم. توقف بیجا مانع کسب است.
منوچهر: همین که نوشتی منوچهر فهمیدم نقشی منفی برایم در نظر گرفته‌ای و باید خودم را پشت میز کارم به خواب بزنم که همه متوجه شوند هرکس اسم اصیل ایرانی دارد اخ و بد است و مثلا اگر اسمم احسان بود آدم بهتری می‌شدم. حالا از اول بگیر یعنی من خوابم.
کوروش هخامنشی: در مجموع من آسوده خوابیدم اما ندیدم کسی بیدار باشه. میگن خاصیت بهاره
سردبیر آن یکی روزنامه: یک بهاریه بنویس‌ ایمیل کن.
من: بهاریه را برای شماره نوروز می‌گیرند که. الان چه فایده داره؟
سردبیر آن یکی روزنامه: من هم مطلب را برای نوروز 95 می‌خواهم. منتها چون بدقول هستی گفتم از الان بگم که اون موقع به دستم برسه!
یک دلواپس: بنده به نیت کارشکنی در مذاکرات در روز سیزده به‌در چنان گره‌ای به سبزه‌ها زدم که می‌تواند در کتاب رکوردهای گینس ثبت شود. تقاضای ویدیو چک دارم!
تماشاچی پرسپولیس: سیزده به‌در‌ سال دگر... جام به بغل... خونه... خیلی تخیلیه. نشدنیه. نچ. نخواستم
علیرضا قربانی: الو الو الو تست می‌کنیم. الو الو... لااقل این سیزده به دری یکی پاش گیر کند به گره ما و بخت‌مان باز شود. چنان بختکی افتاده رو مجوز کنسرت که نگو.
یک کارشناس امور تربیتی خانواده: ببینید ترانه‌سرای این ترانه فولکلور که می‌خواند «سیزده به‌در ‌سال دگر... بچه به بغل...» و قس علیهذا چقدر فکر تحکیم خانواده و فرهنگ فرزندآوری بوده؟ ما باید با الگوسازی از این نشانه‌های فرهنگی ریشه‌های‌مان را بازپروری کنیم.
یک شاعر: از من می‌پرسند تعطیلات خود را چگونه گذراندید. درواقع من نبودم که گذراندم. این تعطیلات بود که مرا گذراند!
یک شهروند: بنده طی اقدامی هوشمندانه در روز طبیعت با حضور محکم و قاطع خود در فضاهای سبز مناطق گوناگون به تخریب درختان پرداختم تا در تابستان از بی‌آبی رنج نبرند. وقتی برف و باران نباریده درخت خشک می‌شود اما طلب آب می‌کند اما درخت بریده شده طلب آب نمی‌کند.
کفاشیان: به علت خندیدن قادر به پاسخگویی نبود.
اردوغان: جووووون چه سودی. کاش نوروز یک ماه می‌شد. از ایران تقاضای مساعدت کردیم.


تعداد بازدید :  274