شماره ۵۲۹ | ۱۳۹۳ پنج شنبه ۲۸ اسفند
صفحه را ببند
تعریف نقد سازنده از نگاه سیداحمد خمینی (ره)

نقد سازنده و ضرورت آن و لزوم مرزبندی میان نقد و تخریب امروز بیش از هر زمان دیگری حایز اهمیت است. این مسأله البته مسأله امروز نیست. در طول 36 سالی  که از انقلاب اسلامی می‌گذرد، مسأله نقد و تعریف آن همواره مطرح بوده است. سیداحمد خمینی نیز در این خصوص بسیار سخن گفته که برخی از نظرهایش در این ‌خصوص را پیش‌رو دارید:   

در دیدار مسئولان قوه قضائیه
امروز خیلی راحت می‏شود به هر دستگاه اعتراض کرد یا خیلی راحت می‏شود تجلیل و چاپلوسی نمود ولی ما باید سعی کنیم که در نظام‌مان چاپلوسی جا نیفتد چون اگر امروز چاپلوسی جا بیفتد منشاء تمام خطرات برای نظام خواهد بود و شما یادتان است که وقتی فردی از امام تجلیل می‏کرد که از آن چاپلوسی و تملق فهمیده می‏شد امام با آن برخورد می‏نمودند که باید سعی کنیم چاپلوسی در کار نباشد. اگر خدای ناکرده امروز ما تخم چاپلوسی را در کشورمان بپاشیم، مطمئناً افرادی که اهل تملق نیستند از صحنه خارج می‏شوند و اگر جلوی این مسأله که الحمدلله در نظام ما زیاد نیست، گرفته نشود قدم به قدم به سمتی می‏رویم که نظام ما را صدمه خواهد زد و شما آقایان و سایر کسانی که دستشان به روزنامه‏ها و رسانه‏ها می‏رسد باید روی این مسأله که اصلی‏ترین مسأله نظام است توجه زیادی بنمایند. انتقاد از آن چیزهایی است که اگر ما تصور کنیم که نظام با انتقاد صدمه می‏خورد، اشتباه کرده‏ایم. ما نظام‌مان با انتقاد رشد پیدا می‏کند. الان نظام ما در دنیا به عنوان یک نظام قدرتمند مطرح است، پس اگر ما از انتقاد چشم‏ بپوشیم و ملاحظاتی باعث بشود که ما انتقاد نکنیم، دریچه آزادی را که یکی از اصول انقلاب و یکی از شعارهای خدشه‏ناپذیر انقلاب ماست بسته‏ایم، پس روی این مسأله باید پافشاری کنیم. مسأله آزادی اگر از نظام گرفته شود نظام صدمه جدی می‏خورد که جبران آن کار مشکلی است البته انتقاد با اشکال‏تراشی و چوب لای چرخ گذاشتن فرق می‏کند و ممکن است خیلی از کسانی که بیرون گود هستند، راحت اشکال‏تراشی و اعتراض بکنند.

در دیدار با فرماندهان و مسئولان کمیته انقلاب اسلامی
روزنامه‏ها باید زمینه اجتماعی را برای اظهار عقیده در تمامی زمینه‏ها فراهم آورند. البته هیچ‌کس آزادی را مطلق نمی‏گوید، چرا که مکتب ما آزادی را در چارچوبی مشخص بیان کرده است و آزادی که برخلاف اسلام و آرمان‌های اسلامی باشد، آزادی نیست و همچنین فرار از حقیقت باعث رشد باطل است و حقیقت را نمی‏شود برای همیشه مخفی کرد.

به مناسبت
«هفته معلم»
اگر حدود و ثغور آزادی بیان مشخص شود مسلماً ثمرات ارزشمندی به دنبال خواهد داشت ولی اگر محدوده مشخص نباشد مردم و مسئولان سردرگم می‏شوند و هر کسی که بخواهد از مسئولی انتقاد نماید یا مطلبی را عنوان کند که به نفع نظام و انقلاب باشد از ترس این‌که مبادا مورد هجوم قرار گیرد، ترجیح می‏دهد به مجامله پناه ببرد اما وقتی که فردی از مسئول به‌خصوصی در نظام انتقاد نماید، ضعف آن مسئول آشکار می‏شود و او را بیشتر مورد سؤال قرار می‏دهد و در نتیجه این کار موجبات شکوفایی را فراهم می‏سازد، زیرا در این‌جا فرع فدای اصل می‏شود، اصل، آزادی بیان است و فرع، فلان مسئول یا کار و محیط کار آن مسئول است.
از طرف دیگر، فرد مسئول وقتی که با دلسوزی و صداقت نقطه ضعف خود را برطرف کرد، دیگر باکی از انتقاد نخواهد داشت. اگر زمینه انتقادات صادقانه در جامعه وجود نداشته باشد، نقاط قوت و ضعف مسئولان در پرده‏ای از ابهام می‏ماند و مردم با این رشد بالای سیاسی که دارند، متوجه مسأله می‏شوند. وقتی مردم نقطه ضعف را فهمیدند و دیدند که مسئولان بدان توجهی نکرده‏اند آن وقت آنان را نادان فرض می‏کنند. این بهتر است که همه مسئولان را نادان فرض کنند یا نقاط ضعف‏ها هر چه باشند با صداقت بیان گردد و روی آنها بحث شود؟! ایجاد زمینه شهامت در ابراز نظرات و انتقادات به عهده وسایل ارتباط جمعی خصوصاً مطبوعات است. ما باید همه این را بپذیریم که هیچ‌کس مطلق نیست، مطلق خداست. همه کم یا زیاد اشتباه می‏کنیم، باید عیب‏ها و ایرادها را دوستانه گفت و راه درست را از نادرست مشخص کرد.
اگر کسی صریحاً مطالب را نگوید مجامله کرده است و مجامله زمینه فساد را مهیا می‏کند، مجامله و سکوت در برابر کژی‏ها و کاستی‏ها مقدمه رشد افراد متملق و مجامله‏گر است. هر کس که در بیان عیب‏ها و نقایص کوتاهی کند از حقیقت‏گویان مجال ابراز عقیده را خواهد گرفت، هر چند نباید در بیان حقیقت لحن پرخاشگرانه و تندی داشته باشیم. روزنامه‏ها و همه وسایل ارتباط جمعی در این جهت لازم است که حق و حقیقت را با روشنی و صراحت لهجه برای مردم بیان کنند و از ثناگویی بیهوده و مجامله بپرهیزند، زیرا در غیر این صورت کم‏کم افراد انقلابی و مؤمن جای خود را به افراد متملق و مجامله‏گر خواهند داد و نتیجتاً انقلاب از درون فرو می‏پاشد و پوسته‏ای بیشتر باقی نمی‏ماند و در یک حرکت خرد شده و از بین می‏رود و در این مواقع است که کودتاها موفق می‏شوند.

در دیدار با گروهی
از آزادگان سپاه پاسداران انقلاب
مسأله‏ای که می‏خواهم گوشزد کنم، آزادی بیان است. شکی نیست که آزادی باید در چارچوب اسلام باشد و شکی نیست که هیچ‌کس حق شکستن حریم رهبری را ندارد. حرمت رهبری نظام اسلامی، از اصول خدشه‏ناپذیر انقلاب اسلامی ماست. همه باید به دستورات رهبری عمل کنند، ولی این بدان معنی نیست که ما نتوانیم از کس دیگری انتقاد کنیم. ریاست‌جمهوری، ریاست مجلس، ریاست قوه قضائیه، وزرا و همه و همه بحمدالله دارای آن جنبه انتقادپذیری هستند. انتقاد رهگشاست. انتقاد از هر کس موجب رشد و شکوفایی شعور عمومی است. اگر ما فکر کنیم، با انتقاد موجب تضعیف نهادی شده‏ایم، اشتباه است، همه اشتباه می‏کنند، و همه مردم حق دارند آنچه که می‏فهمند، بگویند. روزنامه‏ها و رادیو تلویزیون باید زمینه برخورد افکار را فراهم آورند و هم آحاد مردم حرف‌های خود را هر چه هست بازگو کنند.
تنها دو چیز رعایت شود، اسلام و حرمت رهبری. مگر در کشورهای غربی که این‌قدر در مجالس‌شان دعواست، نظام‌شان تضعیف شده است؟ این درگیری‏ها اگر ادامه پیدا کند، کم‌کم حساسیت‏ها کم می‏شود و جاذبه دعواها از بین می‏رود و تشنجی هم پیدا نمی‏شود. حال فرض کنیم تشنجی هم پیدا شود، زمین زیر و رو نمی‏شود. ریشه نظام ما محکم و پرچمدار آن رهبر است حال هر چه می‏خواهد سرشاخه‏ها به هم بخورد، مانعی ندارد. ولی اگر کسی حرفی از نزدیکی به غرب زد، چنان به آن پرخاش کردیم که نتواند سر بلند کند، اگر کسی مایل به مبارزه با شرق شد، چنان او را متهم کردیم که نتوانست کلمه‏ای دیگر بگوید، چه می‏شود. نتیجه این می‏شود که تا بین دو نماینده دعوا شد، همه عصبانیت‌شان را با حرکت نامأنوس ابراز می‏دارند، مثلاً اگر کسی معتقد بود که باید آمریکا در منطقه باقی بماند تا عراق را شکست دهد یا او را از کویت بیرون کند، بعد خودش خارج شود و بتواند از این تز دفاع کند، مصاحبه کند و بگوید که خطر عراق بزرگ را برای ایران و انقلاب خطرناک‏تر از آمریکا می‏داند و کسی هم که معتقد بود باید آمریکا از منطقه فوراً خارج شود، چه عراق از کویت بیرون برود یا نرود. فرض کنید دو وزیر، دو نماینده دو رئیس قوه دارای چنین دیدگاهی بودند، حرف بزنند دلایل خود را بگویند مردم خود انتخاب می‏کنند این به مراتب برای اسلام و انقلاب مفیدتر است از این‌که یک نفر مسئول دارای یک عقیده باشد و وقتی آن عقیده را ابراز می‏کند هیچ‌کس هیچ نگوید یا همه بگویند این را اگر تکذیب کنید تضعیف است. اگر این را امروز پذیرفتیم، مطمئن باشید فردا اگر به فلان مدیرکل چیزی بگوییم می‏گویند تضعیف است به استاندار می‏گوییم می‏گویند تضعیف است و ما زیر بار این به هیچ‌وجه نباید برویم. چون بلاشک عاقبت به دیکتاتوری منتهی خواهد شد.


تعداد بازدید :  55