شماره ۵۲۹ | ۱۳۹۳ پنج شنبه ۲۸ اسفند
صفحه را ببند
یک‌سال با صفحه محیط‌زیست «شهروند »
تیمار در میدان جنگ

بابک مهدیزاده روزنامه نگار

وقتی بعد از چندین سال کار روزنامه‌نگاری سیاسی به یک باره پرتاب شدم به حوزه محیط‌زیست، هیچ تصورش را نمی‌کردم که کار در این حوزه همانند کار دکتری است در میدان جنگ که نمی‌داند ابتدا باید به کدام مجروح برسد و تیمارش کند. محیط‌زیست ایران هم نقش آن میدان جنگی را دارد که جای جای آن مجروحی نقش زمین شده و نفس‌های آخرش را می‌کشد و چشم انتظار شفادهنده‌ای است. اما کار ما روزنامه‌نگاران، پیچیدن نسخه شفابخش نیست که صرفا اطلاع‌رسانی است و خبردهی. حال که در پایان‌سال قرار داریم بد ندیدم که برگردم به ابتدای‌سال و مروری کنم صفحات هفتگی محیط‌زیست «شهروند » را و گزارشی داشته باشم از آنچه در این یک‌سال بر محیط‌زیست کشورمان گذشت و این‌که اصلا بهبودی حاصل شد یا این‌که ما صرفا نوشتیم و هیچ، حاصل کسی نشد.
داستان ادامه‌دار سدها
اولین گزارش ‌سال 93 را با سدشفارود آغاز کردیم. بلندترین سد ایران که در صورت ساخته شدن، قسمت اعظم جنگل‌های هیرکانی گیلان را نابود می‌کند. سازمان محیط‌زیست به درستی مانع ادامه ساختش شده اما از استاندار گیلان گرفته تا نمایندگان فومن و تالش و حتی مقامات وزارت نیرو، مشتاق تکمیل این پروژه هستند که وقتی به پایان ‌سال رسیدیم هنوز خطرها احساس می‌شد و در اواخر بهمن بار دیگر گزارشی کار کردیم از اختلاف‌نظر میان سازمان محیط‌زیست و وزارت نیرو تا این‌که مقام معظم رهبری در اظهاراتی تخریب جنگل‌ها به هر بهانه‌ای را مذموم شمردند. حال امیدواریم در‌سال آینده اگر می‌خواهیم گزارشی از سدشفارود بنویسیم خبر توقف قطعی‌اش را به مردم بدهیم. بماند که در طول‌سال بارها از مضرات سدسازی در ایران گزارش تهیه کردیم اما در پایان‌سال مواجه شدیم با وعده وزارت نیرو مبنی بر ساخت سدهایی همچون خرسان3 و سدهای دیگر.
آلودگی منابع غذایی
دومین گزارش مهم درباره آلودگی محصولات کشاورزی و دریایی و توزیع آنها در بازارهای ایران بود. اکنون که در پایان‌ سال هستیم باز با معضل سبزی‌ها و میوه‌های آلوده و ماهی‌های مرده کنار رودخانه‌ها روبه‌رو هستیم. معضلی که امنیت غذایی ایرانیان را به مخاطره انداخته است و یکی از اصلی‌ترین عوامل سرطان در ایران است.
فروش خاک و شن و ماسه
همچنین در ابتدای‌ سال از فروش گسترده غیرقانونی خاک در ایران نوشتیم تا این‌که به پایان‌ سال رسیدیم و مشکل دیگری هم به این مشکل اضافه شد؛ برداشت غیرقانونی شن و ماسه از کرانه رودخانه‌ها در استان‌های شمالی و غربی کشور. معضلی که موجب اعتراض برخی از ائمه جمعه و روسای سازمان‌های محیط‌زیست هم شد و اما همچنان بر قوت خوب باقی است.
تخریب سواحل شمالی و جنوبی ایران
گزارش دیگرمان درباره تخریب گسترده سواحل شمالی و جنوبی کشور بود. تمام سواحل مورد تهدید را با دلیل و معرفی تخریب‌کنندگان شناسایی کردیم و تیتر زدیم «سواحلی که به خاک سیاه نشستند» و سپس به نقل از دکتر مسعود باقرزاده‌کریمی، معاون امور تالاب‌ها در دفتر زیستگاه‌ها و امور مناطق سازمان حفاظت محيط زيست هشدار دادیم که تا 10‌سال آینده دیگر اثری از ساحل در ایران نیست. حال که یک‌سال از آن گزارش می‌گذرد در بر همان پاشنه می‌چرخد و تخریب‌ها بیشتر هم شده است. حال باید هشدار دهیم که تا 9‌سال آینده دیگر اثری از ساحل در ایران نیست.
آلودگی خزر و دریای عمان
از ساحل نوشتیم از دریایش هم نوشتیم. از خزر که غرق در آلودگی است. خزر شاید یکی از موضوعاتی بود که بیش از سایر سوژه‌ها به آن پرداختیم. نه‌تنها ما که خزر مورد توجه بسیاری از فعالان محیط‌زیست هم بوده است اما اکنون که فصل صید ماهی سفید و کولی است و داریم به روزهای گرم مناسب شنا هم نزدیک می‌شویم باز باید از فاضلابی که مستقیما به دریا می‌ریزد بنویسیم و از ماهی‌های آلوده و نفتی که از شمال خزر به جنوب خزر رسوب می‌کند و بیماری‌های خطرناکی که در دل دریا وجود دارد و به شدت برای کودکان خطرناک است. وضعی که در دریای عمان و خلیج‌فارس هم وجود دارد و آلودگی‌های نفتی موجب مرگ هزاران ماهی و کوچ ده‌ها نوع آبزی شده است.
کشتار در حیات وحش
بارها از حیات‌وحش هم نوشتیم. از قاچاق حیوانات، از شکار بي‌رویه، از کشتار وحشیانه. حتی سری به باغ‌وحش‌های ایران زدیم. تا این اواخر که گذرمان به باغ پرندگان رشت هم افتاد. ابتدای‌ سال از خرس به زنجیر بسته شده باغ وحش بابلسر نوشتیم و آخر ‌سال از خرس آلوده به انواع انگل باغ پرندگان رشت. حتی درباره آبزیان هم گزارش تهیه کردیم. چه در شمال ایران، چه در آب‌های جنوب. از ماهی خاویاری گفتیم و فک در خزر و از نهنگ بزرگ در خلیج‌فارس. اما هنوز که هنوز است چشممان به قانون شکار ممنوع روشن نشد و جرایم شکار افزایش نیافت و تعداد محیط‌بانان بالا نرفت و تجهیزات مدرن‌تر در اختیارشان قرار نگرفت. در این یک‌سال نه‌تنها حیوان درحال انقراضی از لیست خطر خارج نشد که ببر نر سیبری در ابتدای‌ سال مرد و ببر ماده‌اش هم در پایان ‌سال حکم مرگ گرفت از سازمان بهداشت.
نابودی مناطق حفاظت شده
مناطق حفاظت شده و پارک‌های ملی هم از دغدغه‌های ما بود. یکی از سوژه‌هایی که چندین بار در طول ‌سال به آن پرداختیم از پارک گلستان و جزیره آشوراده تا پارک ملی بوجاق در شمال ایران گرفته تا سرخه‌حصار و کلاه‌قاضی در مرکز و همچنین اشترانکوه در غرب و تندوره در شرق. تنها خبر خوب توقف جاده‌سازی در پارک جنگلی گلستان بود و لغو طرح گردشگری در جزیره آشوراده وگرنه در پایان‌سال گزارشی تهیه کردیم از نابودی قسمت اعظم جنگل‌های زاگرس و همین‌طور آفتی که به جنگل‌های هیرکانی البرز افتاد. همچنین امسال پر بود از آتش‌سوزی‌های پی در پی در جنگل گلستان که با سرد شدن فصل ظاهرا همه چیز به فراموشی سپرده شده تا این‌که باز تابستان برسد و آتش بر خرمن گلستان بیفتد و دوباره همه‌مان کاسه چه کنم چه کنم دست بگیریم.
معضل خشکسالی و کمبود آب
بارها از آب نوشتیم و خشکسالی. از وضع کم آبی در ایران گفتیم. از بلایی که سدها بر سر تالاب‌ها،  رودخانه‌ها و دریاچه‌های ما آوردند. از چاه‌های غیرمجازی که حفر شدند. از الگوی نادرست مصرف. حتی از خطر سومالی شدن ایران در آینده نزدیک گفتیم به نقل از دکتر ناصر کرمی اما روال آن‌گونه که باید باز پیش نرفت و باید انتظار تابستان سخت‌تری را بکشیم. آب‌هایی که بار دیگر پشت سدها تبخیر می‌شوند و سفره‌های زیرزمینی که به خاطر سدها ارتباطشان قطع شده است و خشک شده‌اند و شلنگ‌هایی که آب گرانمایه را صرف شستن حیات و خودرو می‌کنند. احتمال قریب به یقین باز تابستان 94 باید درباره همه اینها از نو، نوشت.
خطر پارازیت و آلودگی صوتی
از پارازیت هم نوشتیم. از خطر امواجی که می‌خواهند به جنگ ماهواره بروند اما سلامت انسان‌ها را هم خنجر می‌زنند. از آلودگی صوتی هم گفتیم. این‌که چقدر از استانداردهای جهانی بالاتر هستیم و این‌که این‌قدر آلودگی صوتی داریم که پرندگان از شهرهای بزرگ‌مان پرکشیده‌اند و دیگر چشممان به جمالشان روشن نمی‌شود. از اثری که بر روان انسان‌ها می‌گذارد و موجب افزایش درگیری‌ها و نزاع‌های شهری می‌شود.
طرح عجیب ادغام
اواسط‌ سال از طرح ادغام سازمان محیط‌زیست با وزارت جهاد کشاورزی در مجلس نوشتیم و در گفت‌وگو با کارشناسان نشان دادیم که این طرح چه ضربات جبران‌ناپذیری بر پیکر محیط‌زیست ایران می‌تواند وارد کند اما ماهی نمانده به پایان‌ سال دوباره از جدی شدن این طرح نوشتیم. این‌بار در میانه هجوم ریزگردها در استان‌های جنوبی ایران. حتی گزارشی داشتیم درباره عدم توجه سایر سازمان‌ها و نهادها به قانون ارزیابی زیست‌محیطی. قانونی که براساس آن هر طرحی باید از سازمان محیط‌زیست هم مجوز بگیرد که یا نمی‌گیرد یا حتی اگر با جواب منفی روبه‌رو شد کارش را ادامه می‌دهد. نمونه‌هایش را هم مثال زدیم تا ثابت کنیم که سازمان محیط‌زیست را خیلی‌ها جدی نمی‌گیرند و کمر به نابودی‌اش بسته‌اند.
***
حال محیط‌زیست ایران اصلا خوب نیست. این را می‌شود حداقل با ورق زدن صفحات محیط‌زیست «شهروند» در یک‌سال گذشته فهمید. دریاهای آلوده، جنگل‌های تخریب شده، تالاب‌های خشک‌شده، هوای آلوده، پارازیت، آلودگی صوتی، خشکسالی، خطر انقراض حیات‌وحش، شکار بي‌رویه، صید بی‌رویه و ده‌ها مشکل دیگر که محیط‌زیست ایران را شبیه میدان جنگی پر از مجروح کرده است که تیمار همه آنها مقدور نیست. آیا باز در ‌سال 94 باید همین داستان‌ها را از نو بازگو کنیم؟

 

دیدگاه‌های دیگران

ف
فرشید یاسائی |
مخالف 0 - 0 موافق
با عرض سلام و آرزوی توفیق! از اینکه یک صفحه روزنامه را اختصاص به محیط زیست دادید... بسیار نیکوست. امید است این ص روزنانه منتشر شود ودیکر نشریات موضوع محیط زسیت را جدی بگیرند. در ضمن امید است که شهروند با خوابی دو و یا سه هفته نوروزی مواجهه نباشد و همچنان در ایام نوروزی منتشر شود. با آرزوی موفقیت در سال نو

تعداد بازدید :  113