شماره ۵۲۶ | ۱۳۹۳ دوشنبه ۲۵ اسفند
صفحه را ببند
حمید عسگری از تجربه‌ حضورش در سینما می‌گوید
می‌خواستم خودم را در بازیگری هم محک بزنم
حضور خواننده‌ها در سینما برای کمک به گیشه است

فرنوش ارس‌خانی| وسوسه‌ حضور در عرصه‌هاي ديگر هيچ‌وقت آدم‌های مشهور را رها نکرده، وطني و خارجي هم ندارد و درمورد خواننده‌هایی که بازیگر شده‌اند هم صدق می‌کند. حضور خوانندگان مطرح پاپ در عرصه‌ سینما، موضوع تازه‌ای نیست. جریانی است که در سینما قالب صرفا تجاری به خود گرفته و سینماگران برای این‌که گزینه‌ مهمی را برای جذب مخاطب پیدا کنند، به‌سراغ خواننده‌ها می‌روند. اما این موضوع در سينماي داخلي به يک بازي دوسر باخت تبديل شده؛ سينما خواننده را ابزار مي‌کند و خواننده‌ها هم غالبا نمی‌توانند حضور درخشان خود در جریان موسیقی را در این عرصه تکرار کنند. با این‌که سردمدار این جریان خواننده‌های قبل از انقلاب بودند، اما در سال‌هاى اخير این اتفاق بارها تکرار شده است. خواننده‌هایی مثل فرزاد فرزین، سیروان و زانیار خسروی، رضا یزدانی، رضا صادقی و... حضور حمید عسگری در فیلم «شانس، عشق، تصادف» سبب شد تا به‌بهانه‌ حضور این خواننده جوان در سينما- در آستانه‌ برگزاری کنسرت «گرگان»‌اش که درنهایت قسمتی از عواید آن صرف امورخیریه و حمایت از کودکان بیمار شد- با او گفت‌وگو کنیم.
سال 88، بعد از انتشار آلبوم «کما2»، خبرهایی مبنی‌بر حضورتان در فیلم فریدون جیرانی به‌گوش رسید. درحالی‌که تا مرحله‌ امضای قرارداد هم پیش رفتید اما درنهایت با این پروژه به توافق نرسیدید و تقریبا بعد از این ماجرا دغدغه‌ حضور در عرصه‌ بازیگری را پیدا نکردید. چه شد که درنهایت و با توجه به پیشنهاداتی که در این زمینه داشتید تصمیم به بازی در فیلم «شانس، عشق، تصادف»، که یک فیلم کاملا تجاری و متعلق به سینمای بدنه است گرفتید؟
زمانی‌که آقای جیرانی برای فیلم «قصه‌ پریا» پیشنهاد بازی دادند، با این‌که به توافق اولیه رسیدیم، اما وقتی وارد جزییات شدیم، احساس کردم نمی‌توانیم با هم همکاری کنیم و درنهایت حضورم در این پروژه منتفی شد. این قضیه متعلق به چند‌سال پیش است و وقتی شرایط مناسبتری را در سینما احساس کردم، پیشنهادهایی که در زمینه‌ بازیگری داشتم را پذیرفتم. برای بازی در فیلم «شانس، عشق، تصادف» هم پیشنهادی از سوی آرش معیریان- کارگردان فیلم- مطرح شد و بعد از توافق اولیه، قراری با آقای فرحبخش- تهیه‌کننده فیلم- گذاشتیم و درنتيجه به توافق رسیدیم.
برخی خواننده‌ها وقتی برای نخستین‌بار می‌خواهند جلوی دوربین بروند، دوست دارند اولین نقش‌شان شباهت عمیقی به حرفه خودشان داشته باشد. شما برای بازی در اولین فیلم‌تان چنین تصمیمى نداشتید؟
نه، من دوست ندارم نقش خودم را بازی کنم. چون اغلب کارهایی که خواننده‌ها نقش خودشان را بازی کرده‌اند، نخ‌نما شده است. البته فکر مىکنم اين کار امکان ریسک و حاشیه‌ بیشتری هم دارد.
با همه‌ این تفاسیر یعنی می‌خواهید در عرصه‌ بازیگری حضور جدی داشته باشید؟
حضورم در این عرصه شاید نوعی فال باشد؛ تجربه‌‌ کوتاه و مختصری که به اندازه‌ موسیقی برایم جدی تلقی نمی‌شود. شاید یکی از دلایل مهمی هم که در اين عرصه حضور پيدا کردم، این بود که می‌خواستم خودم را در بازيگرى هم محک بزنم. من هم مثل خیلی از آدم‌های دیگر دوست داشتم کار جدیدی را تجربه‌ کنم و به شکلی مستقیم درکش کنم.
حضور خوانندگان در عرصه‌ سینما باعث شده که اغلب مردم آنها را به‌عنوان ناجی گیشه‌ سینمای بدنه خطاب کنند. شما چنين تصورى نداريد؟
قطعا به همین شکل است. به نظرم وقتی تهیه‌کننده‌ای احساس کند ابزاری هست که به کار و گیشه‌اش کمک می‌کند و باعث استقبال مخاطب می‌شود، بايد از آن استفاده کند. چون این مساله‌ مهمی در سینماست.
باتوجه به این‌که قبلا نیز خوانندگانی مثل فرزاد فرزین، رضا صادقی، سیروان و زانيار خسروی بازيگرى را تجربه کرده‌اند، حضور خوانندگان پاپ را در این عرصه چگونه ارزیابی می‌کنید؟
این موضوع خیلی تکرار نمی‌شود، مگر بعد از انقلاب چند نفر از خواننده‌ها فیلم بازی کرده‌اند؟ فکر نمی‌کنم تعدادشان بیشتر از انگشت‌های یک‌دست هم باشد. البته معتقدم، اگر این قضیه استمرار پیدا کند، ایرادی ندارد. چون در همه‌جای دنیا این مسأله اتفاق می‌افتد. حتى تعدادی از خواننده‌های ‌هالیوود هم وارد سینما شدند و این حوزه را تجربه کرده‌اند.
با اين حال خوانندگانى هم که در سينما به‌عنوان بازيگر حضور پیدا می‌کنند، براى اغلب کارگردانان مطرح، آدم‌های ناشناخته‌اى به‌نظر می‌رسند. مثلا کارگردانى مثل داريوش مهرجويى يا اصغر فرهادى کمتر این ريسک را انجام مى‌دهد  که از يک خواننده در فیلمش استفاده کند...
کارگردانانی که از آنها اسم بردید، فضا و جنس فیلم‌هایشان به‌شکلی است که خيلى به‌سمت خواننده‌ها روى نمى‌آورند. تلویحا حضور خواننده‌ها بیشتر در سینمای تجاری کاربرد دارد و اغلب کارگردان‌های فیلم‌های تجاری به سراغ خواننده‌ها مى‌روند.
شما ازجمله خوانندگانى هستيد که تاکنون براى هيچ فيلمی تيتراژ نخوانديد. حتی یادم است زمانى مى‌گفتید برای فيلم «هفت دقيقه تا پاييز» عليرضا امينى قطعه‌ای را آماده کرديد اما به‌خاطر حساسیت‌هایتان آن را تحویل ندادید. چه شد که با وجود این همه حساسیت، بالاخره سراغ خوانندگی تیتراژهای تلویزیونی رفتید؟
واقعیت این است که من قبلا خیلی آدم ایده‌آل‌گرایی بودم. الان هم هستم اما فکر مى‌کنم این ایده‌آل‌گرایی تا اندازه‌اى جلوی منطقم را گرفته بود؛ منتظر یک پیشنهاد خاص و آنچنانی بودم که کمتر چنین اتفاقی برایم رخ داد. از آن‌جایی‌که در تلویزیون دیگر کارهای ویژه و چشمگیری انجام نمی‌شود، احساس کردم  نباید بيشتر از اين منتظر بمانم.
در فاصله‌ حضورتان در سينما و انتشار قطعاتی براى تیتراژهای تلويزيونى و فضاى مجازی، توانستید قطعات آلبوم جديدتان را هم توليد کنيد. با اين‌که قرار بود این آلبوم را تا قبل از نوروز منتشر کنيد، اما درنهايت اعلام کرديد که ‌سال آينده منتشر مى‌شود. چرا توزيع آلبوم را به آینده موکول کردید؟
چون احساس کردم برای بهتر شدن آلبوم  بیشتر باید روى آن کار کنیم. به نظرم همیشه و در هر زمان باید حرف لازم را در آلبوم زد و نباید نگرانى از این بابت داشت که مثلا آلبوم قرار است 2 یا 3 ماه دیگر منتشر شود. بنابراین هیچ‌وقت برای حفظ کیفیت اثرم، کم‌کاری نمی‌کنم.  
با توجه به این‌که هرکدام از آلبوم‌های قبلی‌تان را با فاصله‌ زمانی 3‌سال منتشر کرديد، اما آلبوم جدید را بلافاصله و در عرض چندماه پس از انتشار آلبوم قبلى‌تان«خوشبختى» توليد کرديد. فکر نمی‌کنید این تغییر رویه به سطح کیفی کارتان لطمه وارد کند؟
من سال‌های گذشته خیلی با حوصله و وسواس کار می‌کردم. اما برای تولید آلبوم جدید، کار را خیلی زود کلید زدم و قاعدتا کارهایمان هم سریع‌تر پیش رفت. با این حال حدود یک‌سال و نیم بین انتشار دو آلبوم فاصله می‌افتد. فکر می‌کنم این محدوده زمانی بهترین زمان میان تولید آلبوم‌هاست. اما تا زمانی که کیفیت آلبوم و قطعات نظرم را جلب نکند، همچنان روی آن کار خواهم کرد.
این تغییرات چقدر به نفع‌تان بوده است؟
زمان باعث می‌شود که هر آدمی بیشتر یاد بگیرد و درک عمیق‌تری نسبت به کاری که انجام می‌دهد پیدا کند. در عین حال تغییراتی در نوع نگاهم در موسیقی به وجود آمده است. متن ترانه‌ها و تنظیم قطعات تغییرات بسیاری را در ذهنم رقم زده است. حتی این اواخر ترانه‌هایی که شاعرانگی بیشتری دارند راحت‌تر به دلم می‌نشینند. در این آلبوم هم سعی کردم ترانه‌هایی را انتخاب کنم که مفهوم جدی و عمیق‌تری داشته باشند. در آهنگسازی سراغ تنظیمات فنیتری رفته‌ام که ساز در آن بیشتر استفاده می‌شود.
البته فکر می‌کنم هر خواننده‌ای بعد از انتشار 3، 4 آلبوم باید دست به ریسک بزند و فضاهای جدیدتری را امتحان و تجربه کند، وگرنه مخاطبش با یک موضوع کاملا تکراری مواجه خواهد شد و آن را طرد خواهد کرد. از این‌رو معتقدم خواننده برای این‌که هم در کار خودش یک تنوعی ایجاد شود و هم انگیزه‌ کارش را از دست ندهد باید سراغ فضاهای جدیدتر برود.
این اواخر بیشتر به سمت فضا و ملودی‌های اسلو می‌روید، حتی در آلبوم اخیرتان- خوشبختی- اغلب قطعات از همین جنس بودند. علاوه بر این، با اين‌که در آلبوم‌های «کما» ساز اصلی گیتار و گیتار الکترونیک بود، اما در اکثر قطعات«خوشبختی» از ویولن استفاده کرده بودید. تغییر ساز اصلی در ادامه همان اولویت‌هایتان قرار دارد؟
چون کارهای ریتمیک زیاد داشتم، علاقه‌مند بودم ترانه‌های ملوتری را تجربه کنم و کارهای غیرریتمیک را هم در برخى قطعاتم لحاظ کنم. حتی مخاطب وقتی آلبوم«خوشبختی» را گوش می‌کند، تغیيراتى را در آن نسبت به آلبوم‌هاى قبلى‌ام احساس می‌کند.  استفاده از ویولن هم به خاطر فضای حاکم بر کار بود. چون فضای برخی قطعات ملایم‌تر بود، ترجیح دادم از ویولن نیز استفاده کنم. به نظرم ویولن، سازی است که بهتر روی قطعات می‌نشیند و بیشتر به کار می‌آید و به این تغییر و تنوع قطعات آلبوم خیلی کمک کرد.
آلبوم جدید چقدر از آلبوم‌های قبلی‌تان فاصله دارد؟
نیمی از قطعات به آلبوم‌های قبلی‌ام شباهت دارد و بخش دیگری از آن متعلق به فضاهای جدیدتری است که کمتر آنها را تجربه کرده‌ام. تنها وجه‌اشتراک تمامی قطعات آلبوم جدید، تنوع و خلاقیت است. در این آلبوم سراغ فضاهایی رفتم که بدون‌شک یا شنیده نشده  یا کمتر مخاطب آنها را شنیده است. اگرچه خودم فقط یکی از ترانه‌های آلبوم جدید را نوشته‌ام و زحمت باقی ترانه‌ها را ترانه‌سراهای جوان کشور، مثل کایدان موسوی، علی عباسی، امین بامشاد و امیر بذرافشان کشیده‌اند اما چون آهنگساز قطعات خودم هستم همه‌ نغمه‌ها و نت‌های آن از ذهن یک‌نفر بیرون می‌آید. شاید یکی از نکات مهمی که بر فضای آلبوم حاکم است تعدد قطعات ریتمیک‌ در آن است.
شیوه‌ای که در تولید آلبوم‌ها مدنظر قرار می‌دهید در کنسرت‌ها هم لحاظ می‌کنید؟
قطعا هر خواننده‌ای وقتی قطعات جدیدتری بسازد و در فضاهای جدیدتر قرار بگیرد، در کنسرت‌هایش هم این موضوع تکرار خواهد شد. برای همین مخاطب، تنوع و تغییراتی که در آلبوم‌ها می‌بیند، را در کنسرت‌ها هم خواهد دید اما تنها چیزی که همیشه در کنسرت‌ها برایم مهم بوده ایجاد نوعی توازن بین اجرای قطعات هیت و ملو است. برای همین اگر کارهای ریتمیک اجرا می‌کنیم، از طرفی به‌خاطر علاقه‌ مردم است، قطعات ملویی مثل «ستاره»، «تقاص»، «آهنگی که دوست‌ داشتی» و «بزن بارون» را هم اجرا می‌کنیم و سعی میکنیم گلچین مناسبی از کارها را برای مخاطب اجرا کنیم.
با این‌که بعد از انتشار آلبوم«کما1»، چهار آلبوم دیگر هم منتشر کردید، اما اغلب مخاطبان در کنسرت‌هایتان خواستارند که بیشتر قطعات این آلبوم را اجرا کنید. فکر می‌کنید علت توجه مخاطبان‌ نسبت به این آلبوم چیست؟ اتفاقا خودم خیلی این مسأله را احساس نکردم چون اخیرا مردم دوست دارند که قطعات جدیدترم را اجرا کنم اما فکر می‌کنم علاقه‌ای که مردم به اجرای قطعات آلبوم اول دارند به این خاطر است که سال‌ها از انتشار آن گذشته و برایشان خاطره‌انگیز است. مدت‌ها با «کما» خاطره ساختند، عاشق و حتی فارغ شدند. احساس می‌کنم مردم با شنیدن قطعات «کما» به یاد احساسات گذشته‌شان می‌افتند.
با این حال خودتان تمایل ندارید که بیشتر قطعا‌‌ت‌تان شبيه به قطعات آلبوم «کما 1» باشد؟
من در آلبوم جدید، گریزی به آلبوم‌های «کما» و فضایی که مخاطبانم بیشتر آن را دوست دارند، زدم. اگرچه این کارها خیلی شبیه به کارهای آن زمان نیستند اما احساس مىکنم همان حس‌وحالی که مخاطبان از شنیدن آلبوم‌های «کما» داشتند در این آلبوم هم اتفاق می‌افتد.  
امسال نيز به‌رغم سال‌های گذشته، در جشنواره موسیقی فجر شرکت نکرده بوديد. از شما برای حضور در این بخش دعوت نشد یا خودتان نخواستید در این دوره شرکت کنید؟
اتفاقا امسال نیز همانند سال‌های گذشته برای اجرا در جشنواره پیشنهاداتی مطرح شد، اما به دو دلیل این دعوت را نپذیرفتم؛ یکی به‌خاطر کنسرت 9 بهمن‌ماه بود که برای 4 اسفندماه تمدید شده بود و دیگر این‌که چون پارسال در جشنواره شرکت کرده بودم، احساس کردم که اگر هر‌سال در جشنواره حضور داشته باشم کار جالبی نیست چون حداقل باید یک‌سال بین آنها فاصله بیفتد. خودم شخصا دوست ندارم که هر‌سال در جشنواره حضور داشته باشم. فکر می‌کنم ارشاد هم باید تغييراتى در این موضوع  بدهد تا هر‌سال فقط خواننده‌های محدودى در جشنواره شرکت نکنند و از خواننده‌های جدیدتری که تازه آلبوم منتشر کرده‌اند بیشتر استقبال کنند تا هم یک تجربه جدیدی برای آن خواننده‌ها باشد و هم کمکی به آنها کرده باشند. ضمنا با توجه به این‌که من از ‌سال 1386 در جشنواره  شرکت کردم، به‌نظرم حضور موسیقی پاپ در جشنواره موسیقی فجر، هیچ کمکی به این نوع موسیقی نکرده است!


تعداد بازدید :  147