شماره ۳۲۵۰ | ۱۴۰۳ شنبه ۸ دي
صفحه را ببند
«شهروند» به دنبال چرایی کم‌کاری و کاهلی سینما و تلویزیون در زمینه ساخت آثار تاریخی
جای خالی قهرمانان تاریخی و اساطیر ایران بر پرده نقره‌ای!

  [ شهروند ] در تمام این سال‌هایی که سینمای ایران به عنوان یک سینمای معتبر، پرتولید و پرافتخار حضور پررنگی در مجامع و فستیوال‌های جهان داشته؛ این سینما تنبلی و کم‌کاری آشکاری نیز در زمینه ساخت و ارائه آثار مرتبط با اساطیر و شخصیت‌های تاریخ ایران به نمایش گذاشته است. این در حالی است که تولید آثار سینمایی و به خصوص سریال‌های تلویزیونی درباره شخصیت‌ها و رویدادهای مربوط به تاریخ اسلام نشان می‌دهد که سینما- و تلویزیون- ایران ظرفیت و توانایی سخت‌افزاری و نرم‌افزاری لازم برای تولید چنین آثاری را دارد. با این حال جز شعارهای تکراری در زمان‌هایی که یک اثر غیرایرانی نگاهی گاه توهین‌آمیز به شخصیت‌ها و دوره‌های تاریخی این سرزمین داشته، فیلمسازان و مدیران فرهنگی کشور هیچ‌گاه گامی در این زمینه برنداشته‌اند و همین هم باعث شده سینمای ایران کارنامه‌ای ناچیز- در حد هیچ، جز یکی دو انیمیشن که در سال‌های اخیر تولید شده‌اند- در بازنمایی تاریخ این سرزمین داشته باشد. کمبودی که البته در زمینه رویدادهای سیاسی معاصر- از انقلاب مشروطه تا تاریخ پهلوی و کودتای 28 مرداد و رویداد 15 خرداد و بسیار رخدادهای دیگر- و حتی دفاع مقدس و عملیات‌های مهم دوران جنگ نیز مصداق دارد. با این حال کاهلی سینمای ایران در هیچ عرصه‌ای به پای تنبلی و کم‌کاری این سینما در روایت تاریخ این سرزمین نمی‌رسد...

چند سوال تکراری
چرا سینمای ایران به نمادها و شخصیت‌های تاریخی ملی خود بی‌مهر است و هیچ سریال یا فیلمی درباره این شخصیت‌های تاریخی ملی نمی‌سازد؟ چرا صداوسیما در تمام این سال‌ها، به‌رغم بضاعت بودجه‌ای و ظرفیت و توانایی اجرایی کافی، توجهی به ساخت سریالی درباره زندگانی کوروش بزرگ- یا داریوش، یا شاپور، یا بسیار کسان دیگر- نداشته است؟ چرا سرداران فاتح تاریخ و اسطوره- از سورنا، آریوبرزن و مازیار تا رستم فرخزاد- هیچ‌گاه موضوع فیلم یا سریالی نبوده‌اند؟ چرا هیچ اثری از «آرتمیس» نخستین دریاسالار زن جهان در آثار نمایشی ما نیست؟ یا حتی درباره دانشمندان و ادیبان ایران‌زمین- از دوره باستان تا همین چند صد سال پیش، دوره مولانا و حافظ و سعدی؟ تلویزیونی که پول و وقت می‌گذارد و تاریخ و افسانه‌های کره را در قالب «جومونگ» و جومونگ‌ها ماه‌ها به بینندگان نمایش می‌دهد، چرا این کار را- گیریم با هزینه بیشتر- با داستان‌های شاهنامه فردوسی و رستم و سهراب و سیاوش‌هایش نمی‌کند؟ چرا تماشاگر ایرانی باید قهرمانان تاریخ و افسانه‌های غرب- از اسپارتاکوس تا تروی و بن‌هور- را بیشتر و بهتر از قهرمانان خود بشناسد؟ چرا تصور ذهنی‌ این تماشاگر از دوران باستان به جای ورود فاتحانه کوروش کبیر به سرزمین بابل یا نبرد رستم با دیوان یا در دفاع از ایران باید از روایت عقده‌گشایانه فیلم‌هایی مانند «300» و «اسکندر» و «شاهزاده پارس» و بسیار فیلم‌های دیگر شکل گرفته باشد؟

پاسخ یک منتقد
پاسخ تمام این پرسش‌ها یک چیز است: کم‌کاری و تنبلی هنرمندان و مدیران فرهنگی در تمام این سال‌ها. در واقع این که در عرصه سینما و تلویزیون جز سریال «چهل سرباز» و انیمیشن «سرزمین گوهران» (آریو قهرمان کوچک) و چند انیمیشن کوتاه درباره رستم و سهراب و داستانهای شاهنامه و البته مستندهایی درباره تاریخ- هخامنشیان و اشکانیان و ساسانیان- که شبکه مستند ساخته و می‌سازد، کاری در زمینه تاریخ این سرزمین در روزگار باستان صورت نگرفته، همه و همه به دلیل کم‌کاری و تنبلی هنرمندان و مدیران فرهنگی است- که البته این هم خود دلایلی مشخص دارد.  مهرزاد دانش، منتقد کهنه‌کار سینما و تلویزیون در این زمینه عقیده دارد که «در آسیب‌شناسی این ماجرا عوامل مختلفی دخیل هستند که در وهله نخست، پرهزینه بودن این آثار است. دومین عاملی نیز که در این میان جلوه‌گری می‌کند، توانایی- یا ناتوانی هنرمندان- در اقتباس سینمایی از آثاری است که اغلب زبان ادبیات کهن را دارند و برای برگردان آن‌ها به متنی سینمایی که ضرباهنگ سریع، پیوستگی روایی، و تنوع لایه‌های خرده‌داستانی در نظامی منسجم را باید دارا باشد، فیلمنامه‌نویس و اجرایی توانمند نیاز است. نکته سوم به ظرفیت‌های موجود برمی‌گردد و نکته مهم بعدی هم رایج و ساری بودن این ایده است که «سری که درد نمی‌کند دستمال به دورش نمی‌بندند»؛ و این باعث شده کمتر سینماگری حوصله این را داشته باشد که سراغ این کارهای پردردسر برود».

یک مثال آشنا
نکته ناراحت‌کننده در این میان این‌که حتی در شرایطی نیز که یک سینماگر به خودش سختی می‌دهد و روی مواردی چنین کار می‌کند، باز هم شرایط مختلف مانع از اجرایی شدن این کار می‌شوند. در این زمینه سرنوشت فیلم «کوروش کبیر» مسعود جعفری جوزانی می‌تواند آموزنده باشد. فیلمی که به کارگردانی مسعود جعفری جوزانی و تهیه‌کنندگی زنده‌یاد علی معلم قرار بود ساخته شود و حتی روند جلب سرمایه را نیز آغاز کرد و پیش برد، ولی در ادامه مسکوت ماند و بعد از درگذشت علی معلم هم کاملاً به محاق رفت و حالا هم نزدیک به 10 سال می‌شود که هر از چندی از سوی جوزانی رسانه‌ای می‌شود و همگان را یاد پروژه‌ای می‌اندازد که می‌توانست آغاز یک مسیر جدید در سینمای ایران به شمار آید- که نشد و تاکنون هم نشده است! البته علاوه بر این فیلم در دوره‌ای صحبت‌هایی درباره ساخت فیلمی دیگر درباره کوروش به کارگردانی یک فیلمساز دیگر نیز مطرح شد- که البته این شایعه همان‌طور که به صورت ناگهانی رواج یافته بود، به همان سرعت هم به فراموشی سپرده شد!
فرجام کوروش
نیمه اول دهه نود پر است از شایعات و زمزمه‌های ساخت فیلم «کوروش کبیر» توسط مسعود جعفری جوزانی که اول بار توسط زنده‌یاد علی معلم مطرح شد و بعد کارهای مقدماتی آن آغاز شد و بعدتر حتی شاهد چاپ کتاب فیلمنامه آن هم بودیم؛ ولی به تدریج به سیاهه سنگ‌های بزرگ فرهنگی این سرزمین- که زده نخواهند شد- اضافه شد و مشخص شد این فیلم که جوزانی و معلم از سال ۹۰ درخواست پروانه ساختش را داده بودند، ساخته نخواهد شد. این در حالی است که در تمام این سال‌ها بارها و بارها برای یادآوری این سریال، شاهد گفتگوهای رسانه‌ای و اقدامات نمادین بسیاری از سوی مسعود جعفری جوزانی بوده‌ایم؛ از رونمایی از کتاب کوروش کبیر و آماده شدن آرت‌بوک فیلم در اسفندماه ۹۴ تا اعلام آغاز ساخت و ساز شهر پارسه در شهریور سال ۹۵ و اعلام وجود اسپانسرهای مختلف در تیر سال ۱۳۹۸ و حتی بریده شدن کیک تولد این فیلم توسط یک بانک دولتی و البته گفتگوهایی مانند گفتگوی این کارگردان در اسفند 95 که در آن گفته بود «نمی‌دانم چه زمانی این فیلم ساخته شود؛ اما ساخت آن به کمک‌های مردمی بستگی دارد و تا اینجا نیز با کمک‌های صد هزار و ۲۰۰ هزار تومانی مردم پیش رفته‌ایم».
آخرین اشاره این کارگردان درباره این پروژه نیز چندی پیش در گفتگو با خبرگزاری‌های مختلف روی داد که جوزانی در این یادآوری متاخر گفته بود که آرزوی ساخت «کوروش کبیر» و «یعقوب لیث صفاری» و «پوریای ولی» را دارد، «ولی به رغم اظهار تمایل صداوسیما تا به امروز هیچ اتفاقی نیفتاده است». یک یادآوری دیگر؛ که این بار اما به انعقاد قرارداد صداوسیما با جوزانی برای فیلمنامه «پوریای ولی» منجر شد تا یک بار دیگر سر «کوروش کبیر» بی‌کلاه بماند و هنوز و هم‌چنان دنیای کوروش را تنها از طریق یک سری پروژه‌های ضدکوروش از قبیل فیلم «تومروس» قزاقستانی‌ها بشناسد- که به کشته شدن کوروش کبیر بر اساس روایتی از هرودت پرداخته و داستان قیام تومرس ملکۀ ماساگت‌ها علیه ظلم و ستمِ ایرانیان و کشتن کوروش را روایت کرده است...


تعداد بازدید :  42