[شهروند] این روزها شبکه یک سیما میزبان سریالی است به نام «سوجان» با نام اولیه «مادر سوجان» به کارگردانی حسین تبریزی و نویسندگی فریدون حسنپور که آنگونه که گفته میشود در ۶ فصل تولید و قرار است با ۳۰۰ قسمت تبدیل به طولانیترین سریال ایرانی شود که تاکنون روی آنتن رفته است. یک سریال پرستاره که با حضور طیف وسیعی از بازیگران، از ثریا قاسمی، حدیث نیکرو، بهزاد فراهانی، مهران رجبی، سیما تیرانداز و بهنام تشکر تا ساغر عزیزی، مهدی صبایی، بهمن دان، رضا توکلی و رامین راستاد جلوی دوربین رفته و از همین ابتدا هم با نوعی موفقیت نسبی مواجه بوده است.
در مطلبی که در پی میآید؛ تلاش خواهیم کرد به این پرسش پاسخ دهیم که چه عواملی موفقیت نسبی این سریال و آثاری از این دست را موجب میشوند. البته مروری نیز خواهیم داشت بر صحبتهای حسین تبریزی کارگردان سریال «سوجان» که با ساخت سریالهایی چون «کیفر»، «بوی بارون»، «رخنه»، «قسم» و «تا رهایی» کارنامه پروپیمانی دارد.
عاشقانه تاریخی
اینکه چه عواملی موجب موفقیت و محبوبیت سریالی چون «سوجان» میشوند؛ یکی از مسایلی است که میتوان گفت ریشه در تقدیر آثاری از این دست دارد و بهواقع فرجامی محتوم را برای آنها رقم میزند. از این نظر؛ راز این موفقیت- تا حدی پیشبینیشده- را باید در حالوهوای این سریال جست!
تقریبا پرتکرارترین نکتهای که تاکنون در نزدیک به هفت قسمت اول این سریال مورد اشاره طیف وسیعی از منتقدین و حتی مخاطبان قرار گرفته؛ شباهتهای آشکار و نهانش به سریالهایی چون «پس از باران» و آثاری از این دست است. «سوجان» البته گذشته از حالوهوا از نظر رویکرد داستانی هم در راستای آثاری از آن دسته میل میکند. این سریال که حالوهوایش حداقل در قسمتهای آغازین سریالی چون «پس از باران»- و البته پس از آن هم آثاری چون «از یاد رفته»، «گذر از رنجها» و «وارش»- را یادآوری میکند که زندگی یک دختر یا زن روستایی را در خطه گیلان به نمایش گذاشته بود؛ راوی داستان زندگی دختری به نام سوجان است که در کنار ماجراهای خانوادگی و عاشقانهای که از سر میگذراند، حاوی نگاهی جامعهشناختی به تحولات سیاسی و اجتماعی ایران در قرن معاصر نیز هست. در واقع «سوجان» در عین اینکه مخاطبان را به دل رویدادهای زندگی سه نسل از یک خانواده- مادربزرگ، مادر و نوه که سوجان نام دارد- میبرد؛ بخشهای مهمی از تاریخ معاصر ایران و گیلان و البته وضعیت تاریخی، سیاسی و اجتماعی آن دوران را نیز روایت میکند. رویکردی که اگر در ادامه نیز موفقیت و محبوبیت این سریال ادامه پیدا کند، با توجه به سابقه ذهنی که از سریالهایی چون «پس از باران» و «در چشم باد» و «وارش» و بسیار بسیار سریال عاشقانه دیگر داریم که داستانشان را در بستر تاریخ روایت میکنند؛ میتوان گفت که این موفقیت مدیون و مرهون همین نوع روایت خواهد بود.
یکی بود، یکی نبود
یکی دیگر از رازهای جذابیت «سوجان» و محبوبیت متعاقب آن فرم روایت داستان در این سریال است که مخاطب را به وادی نوستالژیهای زندگیاش میبرد- که این نوستالژی هم- همانطور که گفته شد- سریالی چون «پس از باران» میتواند باشد و هم قصههای روزگاران کمی دورتر که نسل پدران و مادران مخاطب از زبان مادربزرگها شنیدهاند. «سوجان» از همان ابتدا داستان خود را به شیوه قصههای واقعی با فرم «یکیبود یکی نبود» آغاز میکند. راوی این داستان آغازین هم مادربزرگ با بازی ثریا قاسمی است که داستان دختر قابلهای را در دوران ارباب رعیتی روایت میکند که برای فرار از ازدواج اجباری با خان، شبانه با نامزدش به دل جنگل میزند. همزمان با روایت این قصه، داستان نوه او- سوجان- نیز آغاز میشود. از جایی که «سوجان» در کلیت روایی خود قرار است داستان سه نسل از یک خانواده را روایت کند، این دو خط روایی مختلف در کنار هم قرار گرفته و به لحاظ معنایی باهم گره میخورند. رویکردی که خط روایی جذابی برای مخاطب ایجاد کرده و مانند تجربههای گذشته فریدون حسنپور نویسنده این سریال این قابلیت را دارد که در آینده به عنوان نقطه عطفی در زمینه سریالهای تلویزیونی به یاد آورده شود!
سریال تکراری
اما مشکل «سوجان»- البته فعلا تنها در قسمتهای آغازین- جایی بروز میکند که سریال از یادآوری و حتی ادای دین گذشته و به نوعی کهنه به نظر میرسد. بگذارید ماجرا را از این زاویه نگاه کنیم که «سوجان» نه تنها کوشیده حال و هوایی شبیه «پس از باران» داشته باشد، بلکه به این بسنده نکرده و علاوه بر فضا و لوکیشن، با تاکید بر اتفاقات داستانی از قبیل زورگویی خان روستا و مشکل پسردار نشدن خان نیز به دنبال تداعی این سریال بوده است. نکته جالب اینکه آغاز روایت و آن فرم «یکی بود، یکی نبود» نیز روایت سریال نیز به روایت «سوجان» بیشباهت نیست. آغاز روایت در «پس از باران» به این شکل بود که نوههای یک خانواده بنابر اتفاقی به شمال سفر میکردند و در آنجا پای قصه گذشته خانوادهشان مینشستند که توسط زنعمو و خدمتکار مادربزرگشان بازگو میشد. در سریال «سوجان» نیز مادربزرگ خانواده قصه دوران جوانی خود را برای نوهاش تعریف میکند. شباهتی تاموتمام که این احساس را در مخاطبان به وجود میآورد که انگار قبلا این سریال را دیده- و جلوی تاثیرگذاری و احساسآفرینی سریال را میگیرد! با این حال «سوجان» در مواردی یک سروگردن بالاتر از سریالهای همدوره خود ایستاده است. سریال به عنوان مثال در بازسازی فضای سالهای ابتدایی 1300، ترسیم شمایل خانههای روستایی، لباسها، سبک زندگی، جنس روابط و محدودیتهای اجتماعی هوشمندانه و قابل قبول عمل کرده است. «سوجان» از بازیهای خوبی هم دارد- که البته گل سرسبدشان در قسمتهای آغازین، ثریا قاسمی است که یکتنه سریال را سرپا نگاه داشته است!