[حانیه جهانیان] اخیرا طرحی با نام «میزبان» به همت سازمان بهزیستی کل کشور درحال انجام است. آنطور که مسئولان بهزیستی گفتهاند؛ «میزبان»، طرحی ملی است. طرح میزبان، یک روش موقت نگهداری از کودکانی است که به دلایل مختلف قادر به زندگی در خانواده زیستی خود نیستند. این طرح با فرزندخواندگی تفاوت دارد و برای کودکانی در نظر گرفته شده که در حال حاضر شرایط لازم برای فرزندخواندگی را ندارند و تنها گزینه پیش رو برای آنها، زندگی در مؤسسات است. در طرح میزبان، کودک به صورت موقت در «خانواده میزبان» که واجد شرایط بوده و آموزش دیدهاست، پذیرفته میشود تا زمینه بازگشتش به خانواده زیستی یا در صورت عدم امکان، فرزندخواندگی فراهم شود. این طرح با هدف فراهم کردن محیطی امن، پرورشی و حمایتی برای کودکان زیسته در شرایط دشوار ایجاد شده است تا بتوانند دوران کودکی خود را به دور از آسیبها سپری کنند و فرصتی برای رشد و شکوفایی استعدادهای خود داشته باشند.
درباره طرح در این طرح آمده:«اجرای طرح خانواده میزبان، مکملی برای بازپیوند کودکان به خانواده، ورود کودکان به خانواده جایگزین خویشاوندان و همچنین فرزندخواندگی است و یک مرحله دیگر از ورود کودک به مراکز نگهداری شبانه روزی جلوگیری می نماید.» پدیده و تصمیمی که همواره مخالفان و موافقانی داشته است. نگرانی مخالفان درباره نحوه احراز صلاحیت خانوادههای متقاضی فرزندخواندگی است و موافقانی معتقدند که برخی از نیازهای عاطفی کودکان تنها با حضور در جمع خانواده محقق میشود. به همین منظور طرح میزبان میتواند امری راهگشا و مناسب برای تامین نیازهای عاطفی آنها باشد. به همین دلیل با «سعید بابایی» مدیرکل دفتر مراقبت و توانمندسازی کودکان و نوجوانان، گفتوگو کردیم و از او درباره حقایق این طرح بیشتر پرسیدیم به امید آن که تمامی ابهام و نگرانیهای فعالان حقوق کودک و کارشناسان مرتبط درباره طرح «میزبان» برطرف شود که در ادامه میخوانید.
ماجرای طرح میزبان چیست و نحوه کارشناسی این طرح به چه صورت دنبال شده است؟
طرح ملی میزبان بر اساس شیوه نامه مراقبت موقت از کودکان و نوجوانان ابلاغی سال 1402 در حال اجراست و از انجام آن حدود 6ماه می گذرد. ابتدا آییننامهای توسط هیأت وزرا اصلاح و ابلاغ شد. بر اساس این تبصره و با مشارکت این دستگاه ها شیوه نامه تهیه و در شهریورماه 1402 ابلاغ شد. درواقع، آیین نامه اجرایی قانون حمایت از کودکان و نوجوانان بیسرپرست و بدسرپرست در سال 1392 که سال 1394 تصویب شده بود، مورد بازنگری قرار گرفت و در هیأت دولت نهایی شد.
اعضای تیم کارشناسی طرح میزبان شامل چه کسانی و با چه سوابقی است؟
در تبصره می بینید که شیوه نامه نهایی توسط مرجع ملی حقوق کودک وزارت دادگستری، سازمان بهزیستی، سازمان اجتماعی کشور، معاونت امور زنان و خانواده ریاست جمهوری و ستاد ملی جمعیت تهیه و نهایی شد و در نهایت توسط وزیر دادگستری برای اجرا به سازمان بهزیستی ابلاغ شد. موضوع تنها مرتبط با سازمان بهزیستی نیست و کارشناسان زیادی در طول مسیر در کنار کار بودهاند.
صلاحیت خانوادههای متقاضی چگونه احراز میشود و باید دارای چه شرایطی باشند؟
خانواده میزبان جایگزین فرزندخواندگی نیست. مرحلهای بین مرکز و فرزندخواندگی است و نه بین فرزندخواندگی و خانواده زیستی. اگر شرایط ورود کودک به خانواده باثبات فراهم باشد قطعاً باید وارد آن شود. اولویت خانواده میزبان برای کسی است که احتمال ورودش همانطور که در شیوهنامه هم ذکر شده پایین است؛ مثلاً کودک دارای معلولیت است. یا سن کودک بالاست و خانوادهای حاضر نیست او را به فرزندی بپذیرد. اگر حضور کودک منجر به فرزندخواندگی شود که عالی است و چندین مورد نیز به این اتفاق منجر شده است. در دو دهه گذشته به دلایل مختلف بسیاری از کودکان فاقد سرپرست وارد خانواده جایگزین نشده اند و هر اقدامی هم که برای این بچهها در مراکز انجام شود جایگزین خانواده نمیشود. خانواده را در ابتدا از بعد عاطفی و روانی در نظر بگیرید و بعد به مباحث مادی و آموزشی بپردازید. در بهترین مراکز این نیازهای عاطفی تأمین نمیشود. کودکانی که شانس بازپیوند یا فرزندخواندگی را نداشته باشند، حتی اگر زندگی در مرکز برایشان عالی سپری شود، در موقع ورود به زندگی مستقل(اشتغال یا ازدواج) نیاز به پشت و پناه دارند مثل همه افراد جامعه. هر چند بهزیستی همواره با آنان است اما یک سازمان دولتی نمیتواند جایگزین خویشاوندان فرد در جامعه باشد.
عدهای معتقدند طرح میزبان ممکن است با چالشهایی برای کودک همراه باشد، مواردی مثل، تهدید سلامت روان کودک، جداکردن او از فضا و افرادی که با آنها انس گرفته و از نظر عاطفی دچار وابستگی شده است. حتی عدهای نگران هستند اگر در مدت سرپرستی کودک با آزار و اذیتهای گوناگونی مواجه شود، چطور میتواند از خودش دفاع کند؟! پاسخ شما به این شبهات چیست؟
دلبستگی در مراکز نیز چندان دائمی نیست و مربیها هر چند وقت یکبار عوض میشوند. آنچه جان بالبی، روانشناس و روانکاو انگلیسی در حوزه دلبستگی مطرح کرده این است که ما دلبستگی را بهخاطر احساس امنیتی که ایجاد میکند، میخواهیم. احساس امنیت، کلمه کلیدی در حرفهای بالبی است و در نهایت درمییابیم که ما به یک پایگاه امن نیاز داریم. بر اساس همین نظریه دلبستگی در هزار روز اول زندگی کودک رخ میدهد. در این دوران است که کودک نیازمند آغوش مادر و ارتباط فیزیکی با اوست و اگر تمام این نیازها در هزار روز اول عمر کودک در شیرخوارگی شکل نگیرد کودک را دچار طرحوارههای مختلف میکند که همواره همراه فرد است.
ممکن است هم خانوادههای متقاضی و هم کودکانی که در صف فرزندخواندگی موقت قرار دارند، در گذشته آسیبها و موارد ناگواری را پشت سر گذاشته باشند، در فاصله انتظار تا پذیرش، چه توصیهها و راهکارهایی توسط بهزیستی در نظر گرفته شده است؟
بحث ورود کودک به خانواده میزبان اختراع ایران نیست که آزمون و خطایش در مراکز ما انجام شود. این طرح بیش از 5 دهه در جهان در حال انجام است. از سوی دیگر باید گفت اگر حکم امین موقت که حکمی قضایی است، به صورت گسترده در کشور اجرا می شد شاید نیازی به شروع روندی جدید نبود. ندیده ام کسی نسبت به حکم امین موقت در طول دهه های گذشته موضعی داشته باشد. حکم امین موقت عملاً جزو حکمهای کماستفاده قضایی است. البته در بعضی استانها اجرا میشد و در حد پیشنیاز یا مقدمهای برای فرزندپذیری بود. هر چند طرح میزبان لواحق و ضمائم و جزئیاتی دارد که حتی از فرزندخوانگی فراتر است. خانواده میزبان نسخه به روز شده و ساختارمند حکم امین موقت است. از بسیاری جهات هر دو مانند هم هستند. در هر دو هم کودک به صورت موقت در خانواده حضور پیدا می کند و در نهایت می تواند به فرزندخواندگی هم برود. نظارت برخانواده های میزبان چندلایه است و به عهده رده های مختلف بهزیستی و موسسه خانواده محور است. این نظارت از خوداظهاری هفتگی خانواده میزبان آغاز می شود و به نظارت های مددکاران در رده های مختلف شهرستانی و استانی و همچنین موسسات خانواده محور دنبال
می شود.
از نظر حقوقی چه نهادهایی بر این طرح نظارت دارند؟
شیوهنامه مراقبت موقت که توسط وزیر محترم دادگستری ابلاغ شد یکی از ریزبینترین دستورالعمل هایی است که در حوزه کودک ابلاغ شده و حتی برخی حقوقدانان میگویند چه لزومی داشت این دستورالعمل این مقدار ریز شود؟ نگارش این شیوهنامه با 10ماده آغاز شد و در پایان شیوهنامهای که برای اجرا تایید و به بهزیستی ابلاغ شد، 75 ماده داشت. همین شیوهنامه برای اجرا نزدیک به 12 فرم پیوست با جزییات بیشتر دارد.
تعدادی از کارشناسان میگویند، برخی از این کودکان از مناطق و استانهای دیگری متولد شدند و حالا در منطقه دیگر و با خانواده دیگری به صورت موقت زندگی میکنند. نگرانیهای موجود در رابطه با عواطف و احساسات این کودکان در این جابهجایی و آسیبهای احتمالی چگونه مورد کارشناسی و مطالعه قرار گرفته است؟
این مورد، برداشت اشتباهی است. جابجایی کودک تنها مربوط به داخل استان است و کودک بین دو استان جابجا نمیشود. زیرا باید کار مددکاری دنبال شود تا کودک بتواند به خانواده زیستی یا خانواده خویشاوند خود بازگردد. حتی اگر بناست به فرزندخواندگی برود باید در بین منطقه فرهنگی خود باشد. بنابراین هیچ کودکی برای این طرح به استان دیگر نمی رود. این برداشت صحیحی نیست که بناست بچهها پیوسته در خانوادهها جابهجا شوند. خانواده میزبان باید توانایی نگهداری درازمدت کودک را داشته باشد و نمیتواند بهسادگی بگوید که نمیخواهد کودک را نگه دارد. نگهداری از کودک مطابق شیوه نامه می تواند تا 18سالگی دنبال شود. چیزی که برخی به نظر اشتباه نادرستی از شیوهنامه داشتهاند. انتخاب خانواده ها از چند مرحله می گذرد و بعد از تشکیل کارگروه در دو سطح شهرستانی و استانی به تایید نهایی می رسد. سپس آزمایشات مربوطه سلامت جسم و روان را دارند و در نهایت هم آموزش می بینند.
آیا باقی ماندن کودکان در خانههای کودک تا زمان بزرگسالی یا پذیرش آنها به عنوان فرزندخواندگی دائم، راهکار مطلوبتری نیست؟ مزایای طرح میزبان نسبت به سایر طرحها چیست؟
باید دقت کنیم که خانواده میزبان در مقابل چه چیزی قرار دارد. این مسلم است که ایدهآل هیچ کسی نگهداری کودک در مراکز شبانه روزی نیست. حتی اگر مراکز بسیار استاندارد و عالی باشند. بعید می دانم هیچ روان شناسی بتواند بودن کودک در نظام مراقبت موسسهای را بهتر از خانواده بداند. البته به این نکته توجه کنید این کودکان از دل آسیب آمدهاند از پاتوق یا حادثه کودکآزاری یا شبیه آن آمدهاند و مرکز نگهداری در برابر موقعیت پیشین برای آنها مکان امنی است؛ اما مرکز، کارکرد پدر و مادر را ندارد. باید به این نکته دقت داشت که هیچ کودکی با لاجبار وارد خانواده میزبان نمی شود. کودک ممیز، خودش حضور و تداوم را انتخاب می کند و در صورت نارضایتی همچنان در خدمت او هستیم. این اتفاق ممکن است حتی در فرزندخواندگی نیز رخ بدهد. کودکی که به فرزندخواندگی می رود اما به علت حضور در بین دوستان همسال خودش در مرکز دوست دارد به آنجا بازگردد. هر چند موارد بسیاری بود که کودک بعدا پشیمان میشود اما به انتخابش احترام می گذاریم. خانواده میزبان پایان مسیر نیست. راهی مابین خانواده پایدار قطعی(مانند بازپیوند، ورود به خانواده خویشاوند و فرزندخواندگی) و ماندگاری در مرکز شبانه روزی نگهداری است. بنابراین، این را باید در نظر گرفت مددکاری در خانواده میزبان دنبال می شود.
واکنش متولیان و مسئولان خانههای کودک درباره اجرای طرح میزبان، چیست؟ آیا آنها با این اتفاق همسو هستند؟
بسیاری از موسساتی که مرکز نگهداری دارند در طرح «میزبان» کنار ما هستند و کانون کشوری این موسسات نیز همیاری بسیار مطلوبی در این زمینه داشته است. بسیاری از موسساتی که شبههای داشتند پس از برگزاری دوره های آموزشی و گفتگو همراه مسیر شدهاند. البته ممکن است هنوز برخی با این روند همراهی نداشته باشند. این همراهی نداشتن در قاطبه موارد به علت اعتقاد آن عزیزان به صلاح کودک است. خدا را شکر قاطبه بخش دولتی و غیردولتی هدف مشترکی دارند که همان مصالح عالیه کودک است. البته ممکن است در موارد نادر انگشت شمار مورد دیگری نیز در میان باشد. مثلا شنیدم که یکی از مدیران موسسات بیان کرده بود اگر کودکان داخل خانواده بروند پس موسسه ما چه می شود؟! خب این برداشت اشتباهی است. نخست این که بایددید کودک کجا وضعیت بهتری دارد و دیگر این که همین موسسات می توانند به جای نگهداری 10 کودک در یک مرکز شبانه روزی از تعداد بیشتری کودک در خانواده ها به صورت مالی، مددکاری و روان شناسی حمایت کنند.
تاکنون چه تلاشهایی برای اقناع کارشناسان کودک و رفع ابهامات این طرح برای آنها داشتهاید؟
در مصاحبه های اخیر متوجه شدم برخی عزیزان منتقد، آشنایی کاملی با نظام مراقبت شبانهروزی یا حتی شیوهنامه ندارند و با گفتگو ابهامات برطرف میشود. در حال برگزاری جلساتی برای دریافت نظرات جدید منتقدان هستیم. اما از یک چیز مطمئنیم که هیچ روانشناس و مددکاری حضور طولانی مدت کودکان در نظام مراقبت شبانهروزی را تایید نمی کند. همه خواستار ورود کودک به یک خانواده شایسته و مناسب و آماده هستیم. چیزی که باید در سالهای پیش رو بیشتر روی آن کار کنیم این است. وقتی وارد مرکزی که موسسهای قدیمی آن را هدایت میکند، میشوید و میبینید نوجوانانی بیش از 16سال عمر خود را در آن گذراندهاند در صورتی که میتوانستند در کودکی وارد خانواده شوند، حس ناخوشایندی پیدا می کنید. مهم حضور کودک در یک خانواده شایسته و آماده است. مهم نیست این امر از طریق طرح میزبان باشد یا حکم امین موقت یا حتی دستور قاضی و البته در نهایت، تبدیل این سیستم موقت به سیستم پایدار که بالاتر اشاره شد.
آن روی سکه؟!
برخی از انتقاداتی که کارشناسان کودک، نسبت به طرح «میزبان» بهزیستی عنوان میکنند:
۱. موقتی بودن سرپرستی و ناامنی عاطفی موقتی بودن حضور کودک در خانوادهها که بزرگترین معضل این طرح است
۲. آسیبهای روانی بلندمدت
۳. نبود پشتوانه و امنیت اجتماعی
۴. احتمال بازگشت به بهزیستی
۵. ارزیابی ناکافی صلاحیت خانوادهها
۶. کمبود آموزشهای فرزندپروری