[شهروند]اتحادیه اروپا و کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس روز چهارشنبه ۱۶ اکتبر در بیانیه پایانی نشست مشترک خود از ایران خواستند به «اشغال» جزایر سهگانه ایرانی تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی پایان دهد! در این بیانیه آمده بود: «ما از ایران میخواهیم به اشغال جزایر سهگانه امارات متحده عربی، تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی که نقض حاکمیت امارات متحده عربی و اصول منشور سازمان ملل متحد است پایان دهد.» در واکنش عباس عراقچی، وزیر امور خارجه کشورمان، این درخواست را در راستای سیاست «تقابل» اتحادیه اروپا با جمهوری اسلامی خواند و از رویکرد اروپا انتقاد کرد. همچنین بخش عظیمی از مردم با واکنش در شبکههای اجتماعی نیز حاکمیت امارات را به مطالعه دوباره تاریخ فراخواندند. مقامات ایران نیز اظهار نظرهای مختلفی داشتند که همگی با قاطعیت بر حاکمیت ایران بر این جزایر تأکید داشت. ضمن اینکه مطرح شدن این ادعا، ترفند تازهای نیست؛ مدعایی است که بارها تکرار شده و عدهای را هم به یاد واکنش تند و قاطع مرحوم هاشمی رفسنجانی میاندازد؛ زمانی که در خطبههای نماز جمعه ۴ دی ۱۳۷۱ خطاب به شورای همکاری حاشیه خلیج فارس و همپیمانان غربی آنان گفت: «برای جداسازی جزایر سهگانه از ایران باید از دریای خون گذشت!» این جمله تاریخی هاشمی رفسنجانی که بعد از جنگ ایران و عراق عنوان شد به همه نشان داد ایرانیها فارغ از دیدگاههای سیاسی در داخل کشور و بهرغم فشارهای اقتصادی بعد از جنگ، در صورت تعدی به خاک کشورشان متحد میشوند و اساساً سرنوشتی به جز مرگ، در انتظار سربازان کشوری نیست که بخواهند قسمتی از خاک ایران را جدا کنند. آنچه در ادامه میخوانید مروری دوباره است به حاکمیت تاریخی ایران بر جزایر سهگانه.
جزایر سهگانه، ابزار تسلط ایران
جزایر معروف به جزایر سهگانه، متشکل هستند از جزایر «ابوموسی»، «تنب بزرگ» و «تنب کوچک». اهمیت نظامی، راهبردی و ژئوپلیتیک این سه جزیره نیز بهخاطر آن است که به کشورمان امکان میدهند تا کنترل وسیعتری بر تنگه هرمز داشته باشد. این سه جزیره در کنار هرمز، لارک، قشم و هنگام که در مجاورت یکدیگر قرار دارند، نوعی منحنی فرضی میسازند که قوس دفاعی ایران در تنگه هرمز است و ابزار تسلط کشورمان به شمار میرود. در این میان «تنب کوچک» امکان سکونت ندارد، اما «ابوموسی» و «تنب بزرگ»، جمعیت ساکن دارند. ضمن اینکه در کنار جاذبههای گردشگری، از منابع مختلف نفت و گاز، شیلات، صید و معدنی نیز برخوردارند.
سابقه 4 هزار ساله حاکمیت ایران بر این جزایر
بررسیهای تاریخی نشان میدهد در هزاره دوم قبل از میلاد، جزایر سهگانه نظیر سایر جزایر خلیجفارس، توسط ایرانیان اداره میشد و جزو قلمرو حکومتهای ایرانی بوده است. در دوران اسلامی نیز این جزایر همواره جزو قلمرو ایالتهای جنوبی ایران از جمله فارس بودند. بهویژه در دوره حکومت شیعی آلبویه، تسلط بر این مناطق بلامنازع بود. پس از آن نیز با وجود اینکه دستدرازیهایی شکل میگرفت، اما همچنان در حاکمیت ایران بر این جزایر شکوشبههای وارد نشد. حتی زمانی که پرتغالیها جزایر سهگانه را اشغال کردند، این مناطق دوباره توسط شاه عباس صفوی توسط نیروهای ایرانی آزاد شد. نادرشاه افشار و کریمخان زند هم به این جزایر اعمال حاکمیت کامل کردند و حتی در روزگار سلطنت فتحعلی شاه قاجار هم حاکمیت جزایر تحت مدیریت ایران بود.
آغاز نفوذ استعمار
با تضعیف حکومت قاجار در ایران و گسترش نفوذ استعمار بریتانیا در منطقه خلیجفارس، جزایر سهگانه نیز تحت کنترل نیروهای انگلیسی درآمدند. در ابتدا ابوموسی در سال 1904 و سپس تنب بزرگ و تنب کوچک در سال 1921 توسط انگلیسیها اشغال شدند. طی 50 سالِ بعد هم لندن اداره جزایر مذکور را به شیوخ شارجه و رأسالخیمه که توسط انگلیسیها منصوب شده بودند، واگذار کرد. ایران و انگلیس بارها درباره مسئله جزایر سهگانه بحثهای داغی داشتند، با این حال هیچکدام از آنها به نتیجهای نرسید.
2 روز قبل از تأسیس امارات
در تاریخ 30 نوامبر سال 1971، یک روز پس از آنکه نیروهای بریتانیایی، منطقه را ترک کردند و تنها دو روز قبل از زمزمههای تأسیس کشور امارات، حاکمیت ایران بر جزایر سهگانه به رسمیت شناخته شد. به اینترتیب که محمدرضا پهلوی حاکمیت بحرین را به رسمیت شناخت تا در ازای آن انگلیسیها، حاکمیت ایران را بر این سه جزیره به رسمیت بشناسند. هرچند این مبادله نوعی باخت بزرگ به شمار میآمد، اما پهلوی دوم تلاش کرد آن را نوعی پیروزی برای خودش درنظر بگیرد. به این ترتیب نیروهای نظامی ایرانی در ابوموسی بهصورت رسمی از سوی «شیخ صقر بن محمد القاسمی» (برادر شیخ شارجه) مورد استقبال قرار گرفتند و در همان روز، ایران، شارجه و بریتانیا یادداشت تفاهمی را امضا کردند مبنی بر حق ایران در زمینه مالکیت بر جزایر سهگانه.
پایه ادعای امارات چیست؟
ادعای امارات این است که حاکمیت بر این جزایر در طول تاریخ بهعهده حاکمانی با قومیتهای عرب بوده. ضمن اینکه میگویند تفاهمنامه سال 1971 تحت فشار به امضا رسیده است. درباره ادعای اول باید گفت ایران همواره در طول تاریخ دیرین خود، کشوری چندقومیتی بوده است و تمام این قومیتها اعم از تُرک، لُر، کُرد و عرب و... در این سرزمین زندگی میکردند و هنوز هم زندگی میکنند. شارجه و رأسالخیمه هم در آن زمان تنها بهعنوان حکومتهای محلی اختیار و قدرت داشتند. ضمن اینکه تازه همین حاکمیت را هم بریتانیا به آنها واگذار کرده بود! به این ترتیب چطور میتوانند ادعا کنند که جزایر سهگانه از آنِ آنهاست؟! ضمن اینکه همان قومیتهای عرب پیشین نیز تحت تسلط و کنترل ایران بودند؛ مثل خوزستان یا سیستانوبلوچستان که با وجود قومیتهای مختلف، همواره تحت لوای ایران بودهاند. در واقع اسناد تاریخی و حقوقی به هیچ وجه ادعای امارات را تأیید نمیکند. پس با وجود این، چرا امارات گاه و بیگاه چنین ادعایی را دوباره مطرح میکند؟
ادعا در فضایی کاملا ایرانی
امارات متحده عربی در واقع ادعای حاکمیت و مالکیت نسبت به سه جزیره ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک را بیتوجه به این حقیقت مطرح کرده است که این جزایر تا اوایل قرن نوزدهم بخشی از قلمروی بیچون و چرای ایران در خلیجفارس شمرده میشد؛ دورانی که گسترش حضور استعماری بریتانیا در کرانههای جنوبی خلیج فارس آغاز شده و بذر دانه اصلی پیدایش امارات آن زمان کاشته شده؛ آن هم در جایی که محل زندگی قبایل وابسته به ایران بوده، اما دیری نپایید که این قبایل ایرانی وابسته به ایران در لباس امارات عربی غیروابسته به ایران، ولی تحتالحمایه بریتانیا ظهور کردند. اوضاع بر همین منوال بود تا زمانی که حمایت بریتانیا از گسترش سرزمینی آنان سبب تشویق ادعای آنان در فضایی شد که در آن دوران تا حدود بسیار زیادی فضایی کاملاً ایرانی بود. اسناد فراوانی در دست است که ثابت میکند سراسر منطقه خلیجفارس از دورانهای کهن باستانی به ایران تعلق داشته است. با این حال استعمار بریتانیا این سه جزیره را در سال 1903به نام قبایل قاسمی تحتالحمایه خود در شارجه اشغال کرد.
اتحاد امارات عربی چطور شکل گرفت؟
بریتانیا پیش از واپس کشیدن چتر تحتالحمایگی خود، پیشنهاد شکل گرفتن اتحادیهای را مطرح کرد متشکل از امارات تحتالحمایه خود؛ ابوظبی، دوبی، شارجه، رأسالخیمه، عجمان، فجیره و امالقوین به اضافه بحرین و قطر که دو شیخنشین یادشده اخیر به دلایل خاص خود پیوستن به اتحادیه مورد نظر آنان را رد کردند. در نتیجه برنامههای یادشده انگلیسی بود که از هفت شیخنشین شبه جزیره مَسنَدم، فدراسیون «امارات متحده عربی» در تاریخ 2 دسامبر 1971 به وجود آمد و در اندک فاصله پس از تشکیل آن بود که موجودیت جدید به نمایندگی از سوی دو عضوش، یعنی شارجه و رأسالخیمه خواستار پیوستن سه جزیره موردنظر به خاک اتحادیه شد.
امارات چه تاکتیکی را دنبال میکند؟
اما طرح ادعای سرزمینی علیه دیگر کشورها، تاکتیکی کهن و بسیار مؤثر برای کشور شکلگرفته جدید است تا بتواند ملیت برنامهریزی شده جدید خود را قوام دهد و هویت ملی مشخصی را تحصیل کند. امارات هم بارها این ادعا را مطرح کرده تا از این راه به وحدت و هویت ملی مورد نظر خود برسد. ادعاهای سرزمینی بهمنظور تسهیل پروسه ملتسازی سوابقی هم در منطقه دارد؛ مثل حکومت بعثی عراق در دهههای 1950و 1960 که ادعای حاکمیت بر خوزستانِ ایران را مطرح کرد و آن استان ایرانی را «عربستان» خواند؛ دقیقا به این دلیل که چنین ادعایی میتوانست اختلافات تاریخی خفته ایرانی-عربی را بیدار کند و به قوام گرفتن یک هویت خالص عربی برای عراق در سرزمین نیمهایرانی بینالنهرین کمک کند. در واقع امارات بیش از آنکه امید داشته باشد به آرزوی واهی خود برسد، از این طریق قصد دارد هویت تازهتأسیس خود را به رخ بکشد و نوعی اثبات هویتی برای خودش دست و پا کند؛ رؤیای پوچی که هرگز اتفاق نخواهد بود.
یک ادعای مضحک!
با وجود اسناد تاریخی و اعلام مجامع حقوقی بینالملل در خصوص مالکیت ایران بر جزایر سه گانه «ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک» کشور امارات هر از گاهی ادعاهای بیپایه و اساسی رو در مجامع مختلف مطرح و گاه در این زمینه از کشورها یا چهرههای سیاسی منطقه و جهان یارگیری هم میکند. اخیرا هم با انتشار تصویر نقشهای مضحک که در موزه خودشان نصب شده، سوژه کاربران در فضای مجازی شدهاند. آنها نقشهای را که میبینید نصب کردهاند اما یکی از کاربران فضای مجازی با اشاره به این نقشه نوشته: «این نقشه در یکی از موزههای دوبی نصب شده. اماراتیها معتقدند «قبیله قواسمیها از سال ۱۹۰۰ به جزایر سهگانه ایران رفته و در قشم و بندر لنگه تردد و در نقاط علامتگذاریشده سکونت داشتن، پس حق دارن نسبت به جزایر ادعا داشته باشن! با این فرض خندهدار، نصف دنیا و کل کشورهای منطقه و حتی کشورهای اروپایی هم متعلق به ایران هستن!»