[عبدالباسط انصاری] خبرسازی دروغین رسانههای معاند درباره سردار قاآنی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران در حدود دو هفته اخیر، حجم قابل توجهی از مطالب فضای مجازی را بهخود اختصاص داد. رسانههای فارسی معاند با استناد به برخی روزنامهها و سایتهای غربی همچون نیویورکتایمز، رویترز، اسکاینیوز عربی و... در ابتدا مدعی شدند سردار قاآنی در ضاحیه بیروت و در جلسه با سیدهاشم صفیالدین رئیس شورای اجرایی حزبالله به شهادت رسیده است. سپس مدعی شدند وی زخمی شده و در وضعیت وخیمی به سر میبرد. با فاصله کمی شایعه تازهای درباره سردار قاآنی طرح شد مبنی بر اینکه وی به ظن همکاری با رژیم صهیونیستی و به اتهام جاسوسی دستگیر شده و تحت بازجویی فشرده نهادهای امنیتی است. با فاصله اندکی این شایعات روند مضحکتری بهخود گرفت و شایعه سکته و حمله قلبی سردار قاآنی تحت بازجویی مطرح شد. تا اینکه با حضور سردار قاآنی در جمع مردم در مراسم بزرگداشت شهید نیلفروشان در میدان امام حسین(ع) تهران، بیاعتباری این شایعات به اثبات رسید. اما درسها و نکات مهمی در این ماجرا وجود دارد که توجه به آن ضروری است:
1-اولین نکته میزان و حجم گسترده اخبار دروغ درباره سرار قاآنی و پمپاژ گسترده آن در جامعه ایران بود. متأسفانه در سالهای اخیر با رشد سریع فضای مجازی و ضریب نفوذ آن و فقدان آموزش جدی و گسترده درباره این فضا، بخش قابل توجهی از مردم، اخبار و اطلاعات خود را از این فضا کسب میکنند بدون آنکه درباره صحتسنجی اخبار یا شیوههای شایعهسازی و جنگ روانی معاندان در این فضا، اطلاعی داشته باشند. عملکرد خبری نه چندان مناسب صداوسیما و رسانههای داخلی و کاهش چشمگیر مرجعیت آنان سبب شده مردم بیش از پیش به سمت شبکههای مجازی و ماهوارهای سوق یابند. از سوی دیگر تمرکز دولتهای مختلف بر مسئله فیلترینگ و تبدیل کردن این موضوع به مسئله اصلی مدیریت فضای مجازی، سبب غفلت از مقرراتگذاری درست، اعمال حکمرانی صحیح و آموزش گسترده در زمینه شبکههای اجتماعی شده است ودر چنین شرایطی و البته در موارد متعدد دیگر هم، عوارض آن آشکار شده است.
2-نحوه خبرسازی و شایعهپراکنی رسانههای معاند درباره وضعیت سردار قاآنی و رسوخ این اخبار در جامعه ضرورت آموزش ابتدائیات سواد رسانهای، جنگ روانی و تحلیل سیاسی در جامعه را مجددا برجسته کرد. متأسفانه عامه مردم تحلیل مناسبی از مسائل سیاسی و امنیتی کلان ندارند و نگاه غلط به این مسائل و ایضا فقدان سواد رسانهای سبب شده است مواردی اینچنینی در جامعه، ضریب پیدا کند. تاکتیکهای رسانهای شبکههای بیگانه در انتشار شایعات حول سردار قاآنی همچون: استناد به منبع مجهول(تحت عنوان منبع آگاه)، اعتباربخشی به شایعه با استناد به اعتبار منبع(نقلقول از رسانههای معروف چون: رویترز، اسکاینیوز و...)، تاکتیک دروغ بزرگ(جاسوس بودن قاآنی، سکته تحت بازجویی و...)، بمباران خبری و نشر موجی اخبار(شهادت قاآنی، غیبت قاآنی، مجروحیت قاآنی، جاسوس بودن قاآنی، سکته قاآنی و...)، ابهام آفرینی برای سردرگم کردن مخاطب(اگر زنده است، کجاست؟ اگر جاسوس نیست چرا تکذیب نمیشود؟ اگر سکته نکرده، چرا تصویری از او منتشر نمیشود؟) و... همگی ازجمله تاکتیکهای پوشش خبری و جنگ روانی و رسانهای هستند که اگر عزمی فراگیر توسط دستگاههای مختلف برای آموزش آن به مردم، خانوادهها و عموم جوانان و حتی نخبگان وجود داشت، به این راحتی خبرسازی درباره سردار قاآنی ذهن جامعه را مشغول نمیکرد.
3-علاوه بر موارد فوق کسی به تبیین این نکته و استدلالها نپرداخت که: مگر سردار قاآنی بیکار است که هر روز جلوی دوربین ظاهر شود؟ یا اینکه مگر رده وی بهنحوی است که هر روز آدرس و ماموریتهای او انتشار یابد؟ یا اینکه مگر هر وقت هر شایعه و خبر مضحک و فاقد سندی منتشر شد باید الزامات کاری و امنیتی مقامات کنار گذاشته شود و همه برای تکذیب به خط شوند؟ یا مقامات امنیتی و نظامی رده بالای دیگر کشورها هر روز در جلوی دوربین، برنامه سفرها و ماموریتهای کاری خود را اعلام میکنند؟ و...
آموزش تاکتیکهای رسانهای که اشاره شد و همین استدلالهای ابتدایی به جامعه چه بهصورت کلی چه بهصورت موردی، از مسائلی است که از سوی نهادهای مسئول، رسانههای داخلی و صداوسیما مورد غفلت قرار گرفته است و متأسفانه آسیب به روح و روان جامعه با جنگ روانی مکرر رسانههای معاند، مدام تکرار میشود.
4-برای مقابله با این وضعیت ضروری است فضای سیاسی و خبری صداوسیما و عموم رسانهها بازتر شود تا از این طریق اعتماد عمومی به این رسانهها مجددا ترمیم شده و مرجعیت رسانهای به داخل کشور منتقل شود. کاهش اعتماد به رسانههای رسمی داخلی، زمینه رجوع مردم به شبکههای معاند و صفحات اجتماعی را فراهم کرده و فقدان سواد رسانهای و ضعف تحلیل سیاسی عامه مردم و متأسفانه حتی طیفهایی از نخبگان، منجر به تشدید وضعیت کنونی و رواج گسترده شایعه و دروغ شده است. راه مقابله با جنگ روانی بیگانگان، باز کردن فضا برای رسانههای داخلی، احیای مرجعیت رسانههای داخل کشور و آموزش عمومی سواد رسانه است .