شماره ۵۱۶ | ۱۳۹۳ چهارشنبه ۱۳ اسفند
صفحه را ببند
كودكي، دليل محكمي براي نديده‌شدن نيست!‌
خانواده‌هاي جايگزين و كودكاني كه بازپس گرفته مي‌شوند

براي انجام خيلي از كارها بايد بزرگ بود، ‌بزرگي به معني فاصله‌گرفتن از دوران كودكي است. دوران كودكي با آرزوهايي همراه مي‌شود كه رسيدن به آنها را در بزرگسالي بايد جست‌وجو كرد. مثلا به تنهايي سفر رفتن، يا دير وقت به خانه آمدن و بازخواست نشدن، رفتن به مهماني‌هاي دوستانه و سينما و تئاتر، كسب درآمد و خريد كردن هر آنچه كه مي‌خواهي. همه اين موارد بخشي از خواسته‌هايي است كه ممكن است يك كودك را چشم به‌راه رسيدن بزرگسالي كند. اما انگار به اين اقلام بايد موارد ديگر را هم اضافه كرد. مثلا اين‌كه براي ديده‌شدن در مباحث اجتماعي بايد بزرگ شوي و هنوز كمتر كسي است كه بيايد و در رابطه با جامعه‌شناسي كودك صحبت كند يا براي اين‌كه در روند قانون‌گذاري به بحث محوري تبديل شوي و آنچنان كه لازم است از خودت دفاع كني، بايد زورت برسد و اين به معني بزرگسال‌شدن است. (هرچند بزرگسال‌بودن نيز به معني تضميني براي ديده‌شدن نيست.)‌
وقتي كودك باشي و در خانواده‌اي قرار گرفته باشي كه انواع خشونت‌ها بر تو اعمال مي‌شود، ‌نمي‌داني بايد به كجا مراجعه كني و اصلا اين آگاهي در تو شكل نگرفته است كه مي‌تواني از آن شرايط جدا شوي، مثلا مربي مهدكودك در كنار شماره‌تلفن اورژانس و آتش‌نشاني ياد نمي‌دهد كه اگر پدرت به هر دليلي تو را هر روز كتك مي‌زند، كار اشتباهي است و نبايد اين اتفاق بيفتد و شايد اين‌بار مفهوم خانواده دست‌وپا گير مي‌شود و خانواده تبديل به خط‌قرمزي مي‌شود براي ورود قانون به عرصه خشونت. شايد قانون‌گذار و مجريان اجراي آن با ترس و ترديد انگشت اتهام را به‌سمت خانواده‌اي ببرند كه كودك را دچار فشارهاي روحي و جسماني مي‌كند با اين تصور كه آن خانواده در ارتباط با كودك خود داراي اختيارات تام است. اما برخورد درست كدام است؟‌ آيا كودكان تا به سن بزرگسالي نرسند، بايد هر رفتاري در خانواده را پذيرا باشند؟
آنچه كه مرسوم است، حضور بهزيستي در مواقع اعمال خشونت عليه كودكان است. در همين رابطه احمد مظفري، معاونت قضايي رئيس دادگستري استان تهران گفته است كه هميشه قوانين درحمايت از افرادي كه به‌نوعي آسيب‌ديده هستند، تصويب مي‌شود؛ تابه‌حال درجهت حمايت از كودكان و نوجوانان، قوانين گوناگوني تصويب شده است كه ازجمله اين قوانين مي‌توان به قانون حمايت از كودكان و نوجوانان اشاره كرد. اين قانون 9 ماده دارد كه حمايت‌هاي خوبي از كودكان به عمل آورده است. ازجمله اين حمايت‌ها مي‌توان به معضل كودك‌آزاري يا كودكاني كه‌ در معرض خطر هستند، اشاره كرد. براي مثال قبلا در رابطه با جرایم خصوصي مخصوصا كودك‌آزاري نياز به طرح دعوا توسط شاكي خصوصي بود و اين شاكي خصوصي معمولا كسي نبود جز والدين و سرپرستان‌كودك (كه خودشان به‌نحوي مجرم و متهم هستند) كه بايد طرح دعوا مي‌كردند. لذا قانون‌گذار‌ سال 1381 كودك‌آزاري را از جرایم عمومي تلقي كرد كه نياز به شاكي خصوصي ندارد.
اما در‌ سال ۸۷ بود که دولت تصمیم گرفت لایحه‌ای را برای حمایت از کودکان و نوجوانان بی‌سرپرست و بدسرپرست به تصویب برساند؛ لایحه‌ای که البته پس از ارایه به مجلس و تصویب توسط نمایندگان، زمانی که برای بررسی به شورای نگهبان ارسال شد، بارها با اشکالاتی از سوی شورای نگهبان مواجه شده و مجددا به مجلس بازگشت.
درنهایت و بعد از تمام این رفت و برگشت‌ها، قانون حمایت از کودکان و نوجوانان بی‌سرپرست و بدسرپرست که به نام لایحه «فرزندخواندگی» هم شناخته می‌شود، مشتمل بر ۳۷ ماده و ۱۷تبصره در جلسه علنی روز چهارشنبه دهم مهرماه ۱۳۹۲ مجلس ‌شورای‌ اسلامی تصویب شد و در تاریخ ۱۰/۷/۱۳۹۲ به تأیید شورای نگهبان رسید. با قانون‌شدن این لایحه، بهزیستی می‌تواند پدران و مادران بی‌صلاحیت را خلع‌ید کرده و کودکان را به‌صورت دایمی در مراکز سازمان نگهداری کند، ‌اما آيا اين اتفاق در رابطه با كودكاني كه به هر نحوي داراي سرپرست بد هستند مي‌افتد؟ ‌يا هنوز هم خانواده‌ها مي‌توانند هر‌گونه كه بخواهند با فرزندشان برخورد كنند؟
از سويي ديگر دي‌ماه امسال قائم‌مقام معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی اعلام كرد: 13‌هزار کودک بدسرپرست در خانواده‌ها ساماندهی شده‌اند. سازمان براساس برنامه‌ریزی‌های انجام شده زمینه زندگی این کودکان درون خانواده، اقوام نزدیک را فراهم کرده به‌طوری‌که تاکنون 13‌هزار کودک از این طریق ساماندهی شده‌اند.
الوند تأکید کرد: مددکاران بهزیستی بعد از واگذاری کودک به خانواده جایگزین، اقوام یا فرزند خواندگی، به‌طور مرتب هفتگی و ماهیانه بر نحوه نگهداری کودکان نظارت کافی دارند و البته حمایت‌های لازم را نیز انجام می‌دهند. قائم‌مقام معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی از پرداخت 175‌هزار تومان در ازای نگهداری هر کودک در خانواده جایگزین خبر داد و گفت: چنانچه کودک بد سرپرست در خانواده‌ای نگهداری شود که شرایط مالی مناسبی نداشته باشند با نظر مددکاران، ماهیانه مبلغی به‌عنوان کمک‌خرج کودک به خانواده پرداخت می‌شود.
اگر ارایه اين آمار مانند ساير آمار اعلام شده فراز و فرود نداشته باشد؛ شنيدن اين خبر خوب است، اين‌كه 13‌هزار كودك بدسرپرست حالا دوباره صاحب خانواده شده‌اند خوب است، اين‌كه كودكان خود را داراي متولي بدانند، ‌خوب است اما آنچه عملا شاهد آن هستيم اين است كه بهزیستی، بچه‌هایی را که مورد سوءاستفاده قرار می‌گیرند از خانواده‌ها جدا می‌کند و خانواده‌ها طبق قانون قادرند دوباره آنها را از بهزیستی تحویل بگیرند و بازهم روز از نو و روزی از نو. حالا وقت آن رسيده است كه قوانين مصوب را در مرحله اجرا ببينيم، ‌هرچند كه موضوع اين قوانين كودكاني باشند كه نمي‌توانند به خوبي بزرگسالان از حقوقي كه دارند دفاع كنند.


تعداد بازدید :  59