شماره ۵۱۵ | ۱۳۹۳ سه شنبه ۱۲ اسفند
صفحه را ببند
خرگوش بدشگون!

|  آتوسا اسکویی  |   روزنامه نگار   |

باورم نمى‌شد نغمه تا اين اندازه خرافاتى باشد! وقتى در ميان صحبتش گفت «يادم باشد حتما اسپند دود كنم» خيلى تعجب كردم. در واقع نمى‌توانستم با ظاهر مدرن و تحصيلكرده‌اش و اینگونه اعتقادات پل ارتباطى برقرار كنم. چند روز گذشت و موضوع ديگر تقريبا از ذهنم پاك شده بود. با زهره حرف مى‌زديم، قبلاً يكى دو بار نغمه را ديده بود، گفتم: «باورت نمى‌شود اگر بگويم نغمه اين‌ها هم اهل خرافاتند!» و در ادامه راجع به چشم زدن و اسپند صحبت كردم. زهره انگار که متوجه تعجب و حيرت من نشده باشد خيلى عادى گفت: «خب مامان من هم جمعه‌ها تخم مرغ مى‌تركاند!» و نمى‌دانم به شوخى يا جدى (واقعا مگر فرقى هم مى‌كرد) اضافه کرد: «هر دفعه هم سر اسم عمه‌ام مى‌تركد...» نمى‌دانم سرگیجه گرفتم يا تعجبی که از شنیدن این چیزها سراغم آمد باعث اين حال شد، اما هر چه بود احساس می‌کردم دنيايم و برداشتم از اطرافيان نزديكم با يك هفته قبل خيلى فرق كرده است. به یاد خانواده‌اى افتادم كه مدت‌ها پیش مريض شدن یکی از اعضای خانواده را بدشگونى خرگوش پسر برادرشان تشخیص داده بودند! آن زمان با خودم فکر می‌کردم آخر حيوان بيچاره چه گناهى دارد؟! البته قبلا هم در قالب شوخى، از دوستانی ديگر، مدل‌هاى مختلف و متفاوتى از خرافات را شنيده بودم اما به نظرم حداقل شخصى‌تر و بى‌ضررتر مى‌آمد؛ چیزهایی از قبيل گره زدن نخ‌هاى حاشيه فرش براى پيدا شدن چيزى كه گم شده، يا نمكدان را به دست كسى ندادن، براى پيشگيرى از دعوا! اما اين تخم مرغ و آن عمه بينواى بى‌خبر از همه جا يا... به این فکر می‌کنم که موارد فوق منهای تلخی و نادرستی، ديد مثبتى را كه لازم است براى یک زندگى عادى نسبت به هم داشته باشيم  از بين مى‌برد. بیایید فقط یک لحظه فکر کنیم؛ واقعا مخلوق بی‌آزار خدا چطور ممكن است بدشگون باشد؟! یا چطور امكان دارد کسی بچه برادرش را عاشقانه دوست نداشته باشد؟! خب اگر بنا بر آوردن مثال نقض باشد پدر و مادرهايى را هم داریم مرتکب قتل فرزندانشان شده‌اند و متاسفانه موارد این شکلی کم نیستند.  بياييم حالا كه موسم خانه‌تكانى است به قول سهراب سپهرى چشم‌ها را شسته و جور ديگری به دنیا نگاه کنیم. ديدمان را تغيير دهيم و از خرافاتى كه گريبانمان را مى‌فشارند پاك و پاكيزه شويم که به قول ناصر خسرو: مکر و حسد و کبر و خرافات و طمع را/مَپذیر و مَده ره به در خویش و حوالی/خواری مکش و کبر مکن بر ره دین رو/مؤمن نه مقصر بوَد ای پیر نه غالی


تعداد بازدید :  309