شماره ۵۱۵ | ۱۳۹۳ سه شنبه ۱۲ اسفند
صفحه را ببند
جشنواره برگزار مي‌كنم؛ ‌پس هستم ...

اسما   روانخواه پژوهشگر ا  جتماعی

اين روزها حرف از گم شدن مشاركت‌هاي مردمي و فعاليت‌هاي داوطلبي را زياد مي‌زنيم، ‌اين‌كه تصميم گرفته‌ايم به خوشبختي خودمان فكر كنيم و براي خوشحال بودن خودمان تلاش كنيم و نه ديگري، اتفاق خوبي نيست اما چرا مشاركت اجتماعي تا اين حد مهم است؟ آنچه كه در تمامي محافل علمي نسبت به آن توافق دارند، اين است كه بين ميزان مشاركت اجتماعي افراد يك جامعه در تحقق زندگي بهتر و جامعه‌اي توسعه‌يافته رابطه معناداري وجود دارد. مشاركت اجتماعي باعث خواهد شد تا بي‌تفاوتي‌ها و از خود بيگانگي اجتماعي و فرهنگي رخ ندهد، ضمن آنكه مشاركت از طريق بسيج نيروهاي سازمان‌يافته مردمي، باعث توانمندي افراد خواهد شد.
اما اين مشاركت چگونه محقق خواهد شد؟ آيا تنها با دست خالي مي‌توانيم آن را ايجاد كنيم؟ ‌دوران كودكي بازي‌اي مي‌كرديم به اين ترتيب كه دو گروه در
دو سمت مي‌ايستادند، هركدام از گروه‌ها قدمي را برمي‌داشت و گروه مقابل هم به همان ميزان جلو مي‌آمدند. اگر يك گروه قدمي را برمي‌داشت و گروه مقابل عكس‌العملي را نشان نمي‌داد قواعد بازي اجرا نمي‌شد و به سرانجام هم نمي‌رسید. حالا شده حكايت برخي از تعاملاتي كه انتظار داريم انجام شود و اگر نشود انگار قواعد بازي به هم مي‌خورد. فكر كنيد كه ما مي‌آييم و داوطلب امري مشاركتي مي‌شويم اما آن‌جايي كه بايد از ما حمايت كنند نمي‌كنند، ‌ما قدم‌هاي‌مان را برمي‌داريم و گروه مقابل ثابت در جاي خودش مي‌ايستد و معتقد است كه همه مسير را خودمان بايد راه بياييم و گام‌هاي‌مان را يكي پس از ديگري برداريم و خسته نشويم و اگر نشستيم هم توبيخ مي‌شويم كه بلند شو و راه بيا و مشاركت اجتماعي را بساز.
يكي از نمونه‌هايي كه مي‌توان از اين نحوه تعامل به آن اشاره داشت، برخورد مسئولان با متوليان برگزاري جشنواره زمستانه ناشنوايان است. وقتی در‌ سال ۱۳۰۳ میرزا جبار عسگرزاده معروف به جبار باغچه‌بان نخستین مدرسه ویژه ناشنوایان را در ایران احداث کرد نمی‌دانست پس از ۹۰‌سال هنوز هم ناشنوایان با مشکلات دست و پنجه نرم می‌کنند. اين روزها اگرچه اوضاع و احوال انجمن‌هاي غير دولتي حمایت از ناشنوایان خوب نیست اما با همین امکانات اندک، اقدام به برگزاری جشنواره‌ای ویژه کرده‌اند. در حاشیه این جشنواره، حامد نصرآبادیان دبیر نخستین جشنواره زمستانه کانون ناشنوایان ایران اعلام كرد كه قرار بوده است بهزيستي تهران 8 ميليون تومان به اين جشنواره كمك كند اما از وعده مسئولان خبري نشده و مجبور شده‌اند هزينه برگزاري اين جشنواره را از پولي كه قرض گرفته‌اند، ‌پرداخت كنند. وي افزود: برای برنامه اختتامیه همه می‌آیند. افرادی که فکرش را نمی‌کنید را هم در اين مراسم مي‌شود ديد و این رسم هر ساله شده است اما برای کمک، هیچ‌یک از آقایان را نمی‌شود پیدا کرد.
اين جشنواره با تمام سختي‌ها و فراز و فرودهايش و به همت افرادي كه يك تنه و بدون كمك نهادهاي متولي اقدام به اجراي آن كرده‌اند به سرانجام رسيد. جايي كه برخلاف سایر جشنواره‌ها خبری از میز سرو غذا، هدایا، تاج‌های بزرگ گل و سایر بسته‌های خاص نبود. از تولید تا اجرا همه و همه مردمی برگزار می‌شد. جشنواره‌اي كه در آن يک هنرمند ناشنوا تمام هنر و تلاش خود را به خرج می‌دهد تا بهترین نقاشی، عکس یا گرافیک و نمایش خود را عرضه کند؛ فعالیت‌های هنری که می‌تواند با بهترین آثار افراد غیرناشنوا برابری و رقابت داشته باشد و بعد رتبه یک یا دو را کسب می‌کند که تنها هدیه آن ۵۰ تا ۱۰۰‌هزار تومان است.
اما اين روند تا كجا مي‌تواند ادامه پيدا كند؟ تا كجا قرار است نهادهاي غير دولتي قدم جلو بگذارند و براي ساختن مشاركت‌هاي اجتماعي اقدام كنند اما قدمي از سوي مسئولان دولتي برداشته نشود؟ ‌تا كجا مي‌توانند با همين روند نفس بكشند و زير بار هزينه‌هاي سنگين كمر خم نكنند؟‌ حالا كه عده‌اي آمده‌اند و مي‌خواهند سهمي در بهزيستي افراد اين جامعه داشته باشند، بايد قدر اين فرصت را دانست و حمايت‌شان كرد. افرادي آمده‌اند و داوطلبانه مي‌خواهند فعاليتي كنند تا افراد ناشنوا به‌عنوان قشري كه كمتر ديده مي‌شوند، دچار انزوا و طرد اجتماعي نشوند، خودشان را باور كنند و به خاطر ناشنوا بودن خود را از جامعه و سايرين جدا نبينند و در نهايت اميد و زندگي را باور داشته باشند و حالا اين وظيفه مسئولان و ساير متوليان است كه اين اقدامات را ببينند و حمايت كنند. وضع رسیدگی به این انجمن‌ها و فعالیت‌های آنان جای تأمل دارد.


تعداد بازدید :  162