[ شهروند ] زمانی- که زیاد هم دور نیست- تلویزیون پر بود از سلبریتیها و ستارههای مختلف. در آن روزگار کانالهای تلویزیون را که زیر و رو میکردی، یک جا به عادل فردوسیپور برمیخوردی که دارد فوتبال این مرز و بوم را شخم میزند، یکجا سروش صحت را میدیدی که داشت درباره کتاب حرف میزند، یکجا مهران مدیری و رامبد جوان را میدیدی که یک عدهای را دور خود جمع کرده بودند و برنامههایی میساختند که با اغماض میتوان گفت کوچهها و خیابانهای شهر را خلوت میکردند و جاهای دیگر کسانی مثل احسان علیخانی، رضا رشیدپور، محمدرضا گلزار و حتی حمید گودرزی اجرا می کردند.آن روزگار اما دیری نپایید و ورقها بر خوردند و وضعیتی دیگر حاکم شد. وضعیتی که مهمترین دستاوردش- برخلاف آن چیزی که مدیران وقت تلویزیون تصور میکردند- قهر مخاطبان از رسانهای بود که به دلیل گستره فراگیری عنوان رسانه ملی را یدک میکشید. در روزهای اخیر، اما، تغییر رویه تلویزیون خبر از همفکری عقلای قوم برای خروج از این وضعیت خبر میدهد. این مطلب در این زمینه تنظیم شده است: درباره اینکه چگونه انتشار خبر تولید چند برنامه جدید میتواند به معنای پایان یک مسیر و آغاز رویهای دیگر در دستگاهی عریض و طویل مانند صداوسیما باشد.
بیایید از خبرهای خوب شروع کنیم: بعد از چند ماه اخبار قطرهچکانی درباره بازگشت شماری از چهرهها، سلبریتیها و برندهای تلویزیون- که برنامهسازان زیادی برای بزرگ شدن و محبوب شدنشان عرق ریختهاند و خون دلها خوردهاند- اخباری که از تلویزیون شنیده میشود، حکایت از بهبار نشستن پروژه «بازگشت چهرهها» میکنند. انگار صدای آژیر هشدار ریزش مخاطب را مدیران تلویزیون شنیده- و اهمیت مخاطب و آنتن را دریافتهاند. بله؛ منظور همان مدیرانی هستند که قرار بود امسال در سومین سال اجرای جدّی برنامههای تحولی در صداوسیما شاهد بهبار نشستن این سیاستها و رویکردهای جدید باشند، اما حالا بعد از بازگشت چهرههای بسیار و دهان بهدهان چرخیدن شایعاتی درباره بازگشت چهرههایی دیگر، به نظر میرسد تیم همراه پیمان جبلی برای حفظ و جلب مخاطب راه دیگری جز بازگشت ستارهها و چهرهها و برنامههای محبوب را پیشروی خود نمیبیند!
فلشبک
مهسا بهادری در بخشی از گزارشاش در این زمینه نوشته: «بیایید به کمی قبلتر بازگردیم: ۴ اردیبهشت ۱۴۰۱ بود که پیمان جبلی ضمن پذیرفتن کاهش مخاطبان صداوسیما گفت که «همه باید از خودمان بپرسیم چرا احساس علاقهای که مخاطب به هنرمندان و آثارشان داشت، کاهش یافته است؟ چرا بعضی آثار که در گذشته با هزینههای کمتر ساخته میشد، ماندگارترند؟ همه ما مقصریم و نمیتوانیم خودمان را تبرئه کنیم»! ده روز بعد از صحبتهای جبلی، البته حمید شاهآبادی معاون سیمای سازمان صداوسیما «کاهش مخاطب» صداوسیما را تکذیب و آن را ناشی از فضاسازیهای رسانهها عنوان کرد. چندی بعدتر هم وحید جلیلی ماجرا را از زاویهای دیگر بررسی کرد: «وقتی صداوسیما را تحویل گرفتیم، متوسط بیننده سریالها ۲۴ درصد بود. نتفلیکس که تحویل نگرفتیم. جوری حرف میزنند که انگار یک جریان رسانهای متنوع، رنگارنگ، پررونق و پرمخاطب بعد از ورود ما به یکباره افول کرد»!
آغاز ماجرا
ماجرای خروج ستارهها از تلویزیون و کاهش مخاطب متعاقب آن را وحید جلیلی به این شکل تعریف میکند: «دلیل اینکه تحول لازم و ضروری شد این بود که مدیران وقت صداوسیما از آرمانها کوتاه آمدند و تا میتوانستند به سلبریتیها میدان دادند- که اینها مخاطب بیاورند تا نظام قوی شود. اما بعد از بیست سال؛ هم مخاطب بهشدت ریزش و افت کرد، هم سر بزنگاهها سلبریتیهایی که که برکشیده شده بودند، از جبهه دشمن سر برآوردند».با چنین تحلیلی هم بود که در سه سال اخیر یک برنامه تحولی در صداوسیما پی گرفته شد و با این طرز فکر «ما سلبریتی نمیخواهیم» یک راه جدیدی را شروع کرد- که با گذشت زمان نه تنها نتوانست مخاطبان را با خودش همراه کند، بلکه روبهروی مخاطب هم قرار گرفت و به مرور زمان نیز این بازی دو سر باخت منجر به یک جنگ قدرت شد- بین کسانی که میخواستند تنها با خودیها تلویزیون را بگردانند و کسانی که حضور چهرهها را در جذب مخاطب موثر میدانستند.نتیجه این جنگ کنار گذاشته شدن تقریبا تمام سلبریتیها و مجریانی بود که هم مهارت کافی در اجرا و هم محبوبیت لازم برای جذب مخاطب را داشتند. در مقابل هم مجریان جدیدی مانند محمدرضا شهبازی روی کار آمدند- و خیلی هم برنامه خود را پر طرفدار میدانستند؛ اما در نهایت مشخص شد تنها ۵ درصد مخاطب دارد و بعد از این آمار نیز ترجیح داد بگوید که دیگر حاضر به ادامه همکاری با تلویزیون نیست!
آغاز بازگشت
کارشناسان و تحلیلگران صداوسیما بر این باورند که ماجرا بعد از حذف عادل فردوسیپور، سروش صحت، مهران مدیری، رامبد جوان، احسان علیخانی، رضا رشیدپور و محمدرضا گلزار با این روند پیش رفت که ابتدا بعد از این اتفاق مجریان و هنرمندان به دو دسته خودی و غیرخودی تقسیم شدند. اما نکته مهمتر این که از این دستهبندی خودی و ناخودی چیزی عاید صداوسیما نشد و- بنا به آمار ارائهشده- مخاطب کمتر برنامهای در این دوره از ۴۰ درصد فراتر رفت.این در حالی بود که آسیب این اتفاقات به صداوسیما بیشتر از هنرمندان وارد آمد. در واقع هنرمندان و برنامهسازانی چون ایرج طهماسب و عادل فردوسیپور وقتی قادر به کار در تلویزیون نشدند، کارهاشان را به عنوان مثال در پلتفرمها ادامه دادند. همزمان با این مهاجرت تا حدی اجباری، اما، آمار بینندگان تلویزیون روند کاهشی خود را شروع کرد. نتیجه این روند شنیده شدن صدای بلند آژیر خطر از سوی مدیران بود. در واقع تلویزیون که اوضاع را از این قرار دید دوباره تصمیم گرفت که برخی از چهرهها را به تلویزیون بازگرداند- که در نتیجه ایرج طهماسب با برنامه «مهمونی» به تلویزیون بازگشت، سریالهای «نون.خ» و «زیرخاکی» دوباره روی آنتن رفتند، مجریانی مانند ژیلا صادقی که مدتها خبری از آنها نبود دوباره به شبکههای خود بازگشتند، محمدرضا گلزار مسابقه جدیدش را روی آنتن فرستاد، کامران نجفزاده با برنامه گفتوگومحور «برمودا» در قاب تلویزیون تماشایی شد، و شایعاتی هم درباره احتمال بازگشت چهرههایی مانند جنابخان، فرزاد حسنی و محمد دلاوری مطرح شد.
ادامه مسیر بازگشت
اتفاق اصلی اما بازگشت «پایتخت» با تمام حواشیاش بود. اوایل امسال خبر رسید که قرار است فصل هفتم «پایتخت» ساخته شود و خبر جدیدتر که آرش عباسی هم از نویسندگان این سریال خواهد بود که بعد از خشایار الوند، وظیفه نگارش فیلمنامه را برعهده گرفته بود و با پرداخت قصهها و موقعیتهای داستانی و شخصیتپردازیهای متفاوت از فصلهای گذشته «پایتخت» حاشیهها و انتقادات زیادی را موجب شده بود. این امر در کنار بازگشت تقریبا تمام تیم بازیگران سریال نشان از این دارد که مدیران و مسئولان تلویزیون با درک وضعیت خطیر رسانه ملی تا حدودی کوتاه آمده و تلاش کردهاند میزبانی بیحرفوحدیثی از گروه موفق «پایتخت» داشته باشند.در دور جدید بازگشتها؛ البته «پایتخت» تنها نیست و شاهد بازگشت چندین چهره دیگر نیز هستیم. یکی از این موارد بازگشت فرزاد حسنی به تلویزیون است که با یک برنامه تلویزیونی شبیه به «مسابقه هفته» منوچهر نوذری روی خواهد داد. درباره بازگشت دانهدرشتهایی مانند مهران مدیری و رامبد جوان نیز سیدمحمدرضا خوشرو مدیر شبکه نسیم میگوید: «آقای جوان یک طرح غیر از «خندوانه» به شبکه داده هر وقت تمایل داشته باشد آن را بسازد در خدمتشان هستیم. آقای مدیری هم طرح جدیدی دارند. کار کردن با این دوستان مانعی ندارد. همانطور که گفتم آقای مدیری توافقی برای ساخت یک کار نمایشی هم دارند».