شماره ۵۱۴ | ۱۳۹۳ دوشنبه ۱۱ اسفند
صفحه را ببند
نشست تخصصی متدها و شیوه‌های آموزش موسیقی کلاسیک ایرانی با گرایش تار برگزار شد
حسین علیزاده: موسیقی باید ریشه داشته باشد
امروز نحوه نوازندگي تار عوض شده است، بعضي آكروبات‌ بازي مي‌كنند و بعضي‌ها هم كباب كوبيده سيخ مي‌كنند

شهروند|پیشکسوتان تار روز شنبه، نشستی تخصصی برگزار کردند تا درباره متدها و شیوه‌های آموزش موسیقی کلاسیک ایرانی و آسیب‌های احتمالی این ساز سخن بگويند. تمام اساتید این ساز حضور داشتند. از هوشنگ ظریف – به‌عنوان استاد تمام تارنوازان پیشکسوت - گرفته تا حسین علیزاده و داریوش طلایی. برنامه به بهانه بزرگداشت استاد «فرهنگِ شریف» بود. استاد تارنواز البته این روزها بیمار است و در این مراسم حضور نداشت، چند روز قبل هم پای راستش آسیب مختصری دیده؛ اما می‌گوید که در حال جمع‌آوري تعدادی از‌ آثارش است تا به شکل آلبومی منتشر کند. «حسین علیزاده» هم این روزها در خارج از ایران به‌سر می‌برد، برای برگزاری تور کنسرت‌هایش، با این حال پیش از سفرش گفته‌هایش را ضبط کرده بودند تا در این برنامه پخش شود، برنامه‌ای که «مهران مهرنیا» دبیری‌اش را برعهده داشت. تارنوازان با گرایش‌های متفاوت، شیوه‌های نوازندگی مختلف و همچنین نگاهی غیرهمسان به این ساز در این نشست حضور داشتند و شاید همین مسأله سبب شد تا برنامه از هیجانی خاص  برخوردار شود.
صحبت‌های حسین علیزاده در 2 بخش پخش شد. بخشی که درباره شیوه تارنوازی خودش بود، البته او مثل همیشه یادش ماند تا از اساتیدش نیز تقدیر کند همان‌هایی که 2‌سال قبل، تور کنسرت‌هایشان را به نامشان برگزار کرد و دیگر بخشي درباره تارنوازی و آسیب‌های احتمالی آن. علیزاده، صحبت‌هایش را از «هوشنگ ظریف» شروع کرد، کسی که می‌گوید از بچگی او را می‌شناخته و معلم دوران کودکی‌اش بوده است. معلمِ سرود مدرسه‌اش و بعد در همه سال‌های تحصیلش نقش مهمی در آموزشش داشته و به همین خاطر است که او عاشقش است: «شب عید که می‌شد، ظریف به ما رحم نمی‌کرد. 14صفحه درس به ما می‌داد که باید آنها را تمرین می‌کردیم و تمام عید سرمان گرم بود وگرنه او سرمان داد می‌زد، البته من یکی از شاگردان خوب او بودم. در همین ایام عید، ‌من و داریوش طلایی دلمان برایش تنگ می‌شد چون عاشق او بودیم. به او «استاد» نمی‌گفتیم و «آقا» صدایش می‌کردیم.»
علیزاده به نقش استاد در آموزش موسیقی تأکید بسیاری داشت: «اولین معلم موسیقی، خیلی مهم است. اگر تکنیکی غلط در شما شکل بگیرد، اصلاح آن تقریبا غیرممکن است. ما این شانس را داشتیم که به دستان ظریف نگاه کنیم. هوشنگ ظریف شاگردان زیادی تربیت کرده و من به‌عنوان شاگرد او هزاران شاگرد داشته‌ام که اتفاقا آنها هم شاگرد دارند. این خودش یک لشکر است و ببینید که چه سرچشمه خوبی دارد.» او به شهنازی هم اشاره کرد. استادی که علاوه بر موسیقی به هنرجویانش درس زندگی هم می‌داد و این برخلاف جریانی است که این روزها در فضای موسیقی ما غالب است.
علیزاده البته مثل همیشه نگاه ناقدش نسبت به مسائل را نیز داشت؛ به قول خودش: «ما هم دولتیم و هم ملت.» علیزاده به این مسأله اشاره کرد که هرکس باید وظیفه خودش را انجام دهد و همه‌چیز را نباید به دولت واگذار کرد: «تحول خوب است؛ اما باید یادمان باشد که از ریشه‌هایمان جدا نشویم چون در این صورت هر تحولی بی‌معنا خواهد شد. موسیقی باید با ریشه‌ها همراه شود و به همین خاطر است که هر آهنگسازی باید به این مسأله توجه داشته باشد وگرنه حاصل کارش تنها برای بازار خواهد بود و نه موسیقی. خیلی‌ها می‌گویند موسیقی ایرانی غمگین است؛ بله! اگر نگاهی پویا به آن نداشته باشیم، غمگین است.»
سخنران بعدی «هوشنگ ظریف» بود؛ شناسنامه تارنوازی ایران. او از سازش با احترام سخن گفت، با محبت بسیار. تار را مادر سازهای ایرانی دانست، البته صحبت کردن برایش سخت بود. او هم این روزها از آرتروز رنج می‌برد و برای همین کمتر از آنچه باید صحبت کرد: «7ساله بودم که از رادیو ساز لطف‌الله‌خان مجد را شنیدم و خوشم آمد. سپس وقتی در‌ سال 1328 زنده‌یاد روح‌الله خالقی هنرستان موسیقی را تأسیس کرد به آن‌جا رفتم و خالقی از من پرسید که چه سازی را دوست داری؟ من هم گفتم تار. او هم مرا پیش موسی‌خان معروفی فرستاد. این ساز را خیلی دوست داشتم و از همان زمان می‌توانستم بداهه بنوازم، برای همین هرکس به هنرستان ما می‌آمد تا بازدید کند، آقای خالقی از من می‌خواست ساز بزنم، البته همان زمان با پایور هم گروه‌نوازی داشتیم که در بسیاری از کشورها کنسرت دادیم؛‌ حالا اما نمی‌توانم ساز بزنم و تنها این ساز را آموزش می‌دهم.»
او البته چندان از وضع تارنوازی امروز راضی نیست: «امروزه نوازندگی تار عوض شده است. بعضی‌ها آکروبات‌ بازی می‌کنند و بعضی‌ها هم کباب‌کوبیده سیخ می‌کنند. تار باید با اصالت نواخته شود. گاهی تعدادی از تارنوازان، آثاری از سیتار هندی و سازهای ترکی می‌زنند.»
«داریوش طلایی» هم سخنرانِ دیگر مراسم بود. او از این گفت که هنر می‌تواند زندگیِ آدم‌ها را نجات دهد: «موسیقی ما، موسیقی خاصی است و نوازنده‌اش هم خاص است و با نوازنده موسیقی کلاسیک فرق دارد که رپرتواری از شوپن، باخ و ... می‌زند. نوازنده موسیقی کلاسیک فقط نوازنده است، اما نوازنده موسیقی ایرانی طوری است که اگر قرار باشد، فقط یک اجراکننده باشد به او می‌گویند که هنوز دارد، مشق می‌کند. ردیف، مشق کار است؛ اما امروزه نسبت به ردیف بدفهمی شده است. ردیف مشقی است که هنرجو با آن به جوهر موسیقی می‌رسد و نقش استاد در این راستا خیلی مهم است. از یک نوازنده موسیقی ایرانی انتظار می‌رود که لحن و بیان شخصی خود را داشته باشد. باید در پایان، این را بگویم که نوازندگی تار فقط نوازندگی تار نیست زیرا در ارتباط با یک فرهنگ است.»
در این نشست، ‌رامین جزایری هم بود؛ سازنده تار. او از زنده‌یاد «محمدرضا لطفی» یاد کرد که اولین مدرسه‌ سازسازی را بنیان نهاد. او هم در سخنانی گفت: «تار ساز غالب سازهای موسیقی ماست. کسی که می‌خواهد در این زمینه فعالیت داشته باشد، باید کارش را بدون خطا انجام دهد. باید عمرش را پای این ماجرا بگذارد.»


تعداد بازدید :  394