شماره ۵۱۴ | ۱۳۹۳ دوشنبه ۱۱ اسفند
صفحه را ببند
مهاجرانی را فراموش نمی‌کنم

ابراهيم قاسمپور  مربي فوتبال

انسان‌هاي زيادي را نمي‌شناسم كه به اشتباهات و عملكردهاي غلط خود اذعان داشته باشند يا آن اشتباهات را براي افراد مختلف بازگو كنند. البته اعتراف به اشتباه به جايگاه و شخصيت افراد نيز مربوط مي‌شود. افرادي كه معمولا در جايگاه‌هاي حساس قرار دارند نسبت به اشتباهات خود بي‌تفاوت هستند يا بهتر اينكه به هيچ‌وجه زير بار عملكرد اشتباه خود نمي‌روند اما گاهي ممكن است كه شما با رفتار درست و نيك هم دچار اشتباه يا تخطي شويد، اين موضوع نيز به خود من برمي‌گردد كه تجربه‌اش را به وفور داشته‌ام گاهي افراد در ارایه رفتار صادقانه نيز دچار ضرر مي‌شوند من بارها شده كه براي بازيكنان و جريان‌هاي مختلف اقداماتي انجام داده‌ام كه به نظرم و با ارزش‌هايم هماهنگ بوده اما به تبع همين عملكرد جبهه افراد ديگر را متلاشي كرده آنها هم به واسطه قدرتي است كه داشته‌اند مرا از كارهايي كه استحقاق آن را داشته‌ام منع كردند كه من البته حاضرم تمام عمرم اين رفتار را داشته باشم و از هيچ‌كس در هيچ جايگاهي ترسي نخواهم داشت. اكنون در كشور ما وضعيتی است كه اگر شما كار خودت را به خوبي انجام‌ دهي كله‌پايت مي‌كنند. هرچه درست باشي و با موازين و ارزش‌هايت كار كني تو را نمي‌پذيرند زيرا اكنون زمان رانت و پارتي است. گاهي رفتارت باعث متضرر شدن چندي يا عده‌اي مي‌شود كه به هيچ‌وجه دوست ندارند اين اتفاق صورت گيرد و با هر ترفندي كه شده شما را متوقف مي‌كنند كه اين موضوع براي من هم بارها به وجود آمده است. يكي از بهترين مقاطع زندگي من زماني بود كه فوتبال بازي مي‌كردم البته به مربيگري هم عشق مي‌ورزم اما زماني كه خودتان فوتبال بازي مي‌كنيد يك حس و حال و ارزش ديگري را براي شما به ارمغان مي‌آورد. من مقطعي را در كشور امارات توپ مي‌زدم اما بعد از گذشت مدتي تصميم گرفتم تا به ايران بيايم و ادامه فوتبالم را در كشورم دنبال كنم. از همين‌رو به دنبال رضايتنامه‌ام رفتم تا هرچه زود‌تر كارهاي انتقالم به يكي از باشگاه‌هاي كشور را فراهم كنم كه متاسفانه در آن زمان مشكلاتي براي صدور رضايتنامه من از باشگاه صورت گرفت كه من همان موقع با آقاي مهاجراني تماس گرفتم و از ايشون طلب كمك در اين زمينه را كردم مهاجراني از آنجا كه با باشگاهي كه من در آن توپ مي‌زدم آشنايي قبلي داشت، پذيرفت كه رضايتنامه مرا از باشگاه مربوطه طلب كند اما چند روزي گذشت و خبري نه از باشگاه و نه از آقاي مهاجراني شد. تصميم گرفتم كه دوباره به باشگاه مراجعه كنم و سوالاتم را در رابطه با ملاقات آقاي مهاجراني با مسئولان مربوطه و اوضاع رضايتنامه‌ام داشته باشم كه در جواب به من گفتند كه نه از آقاي مهاجراني اطلاعي دارند و نه در آن زمان امكان اينكه به من رضايتنامه بدهند بود. به هر حال گذشت و من به تهران آمدم اما نتوانستم رفتار مهاجراني را به هيچ‌وجه فراموش كنم يا با خودم موضوع را حل كنم. درصدد بودم تا آقاي مهاجراني را از نزديك ببينم و آنچه در نظر داشتم را به ايشان منتقل كنم كه از قضا همديگر را ملاقات كرديم و هرچه مي‌توانستم و در دل داشتم را انتقال دادم. بعد از گذشت چند روز متوجه شدم كه چه اشتباهي انجام داده‌ام و با خود فكر كردم آقاي مهاجراني هر كاري هم كه با من كرده باشد مستحق اين رفتار من نبوده است. زيرا آقاي مهاجراني معلم و استاد من در عرصه فوتبال بودند از اين رو اين عملكرد خود را هيچ‌وقت فراموش نخواهم كرد.

 

دیدگاه‌های دیگران

ن
ناشناس |
مخالف 0 - 0 موافق
بسیارجالب بود

تعداد بازدید :  310