شماره ۵۱۴ | ۱۳۹۳ دوشنبه ۱۱ اسفند
صفحه را ببند
حق طبیعی دانش‌آموزان دیرآموز

|  مهدی حاج‌اسماعیلی  |   روانشناس|

دانش‌آموزان دیرآموز یا هوش مرزی، در ابتدایی‌ترین تعریف، به دانش‌آموزانی گفته می‌شود که دارای‌ آی‌کیو 75 تا 90 هستند. این دانش‌آموزان درحال حاضر نیز باید در مدارس عادی پذیرش شده و تحصیل کنند چرا که حضور آنها در مدارس کودکان استثنایی غیرقانونی است. اما بسیاری از این کودکان پس از حضور در مدارس عادی، به دلایل گوناگونی که به آنها اشاره خواهم کرد، از ادامه تحصیل در این مدارس سرباز می‌زنند و درحقیقت از ادامه تحصیل بازمی‌مانند. از سویی مدارس نیز با توجه به امکاناتشان نسبت به سرویس‌دهی کودکان هوش مرزی فعالند، به این ترتیب بسیاری از آنها نمی‌توانند آنطور که باید و شاید در این راستا گام بردارند. مواجهه با این کودکان اما اصلی‌ترین بخش این جریان است. این مواجهه را باید به چند بخش تقسیم کرد. نخستین بخش مربوط به معلمان است. معلمان باید با رویکرد روانشناسانه و با آگاهی از اختلالات یادگیری، به کودکانی از این دست آموزش دهند. نحوه آموزش درست و مواجهه اصولی با این کودکان باعث می‌شود تا سایر بچه‌ها نیز نگاه منفی نسبت به آنها نداشته و به راحتی با آنها کنار بیایند. به این ترتیب باید آموزش معلمان را جدی گرفت و این امر به دلیل عدم وجود واحد مشاوره ثابت در مدارس حایز اهمیت دو چندان است. نکته دیگر مربوط به خانواده این کودکان است. بسیاری از پدر و مادرها نیز نحوه برخورد با کودکانی از این دست را بلد نیستند و از این‌رو با عدم مدیریت درست بهداشت روانی، فرزندشان را با مخاطرات بسیار روبه‌رو می‌کنند که این نوع برخورد آنها را از قرار گرفتن در جامعه بازمی‌دارد و از آنها افراد وابسته‌ای می‌سازد که نمی‌توانند به تنهایی به زندگی ادامه دهند. به این ترتیب حضور دانش‌آموزان دیرآموز در مدارس، نیازمند پیش‌نیازهایی است که باید این موارد را به صورت همه‌جانبه مورد بررسی قرار داد و نمی‌توان تنها به یک مورد از آنها اکتفا کرد و لازمه آن هم بدون‌شک آموزش درست به خانواده‌ها و معلمان است. هرچند جداسازی این کودکان از سایر کودکان امر اشتباهی است، با این وجود برخی مدارس وجود دارند که وقتی دانش‌آموزی نمی‌تواند در مدارس عادی تحصیل کند، به این مدارس رجوع می‌کند اما درحال حاضر در کشور ما چند سالی است که چنین مدارسی به وجود آمده‌اند. این مدارس غیرانتفاعی‌اند، تعدادشان کم است و تنها در شهر تهران وجود دارند. از اینرو باید سرمایه‌گذاری لازم را در مدارس عادی انجام داد که تمامی دانش‌آموزان امکان استفاده از آن را داشته باشند و نباید به داشتن مدارسی از این دست اکتفا کرد چرا که بکارگیری نهضت عادی‌سازی آموزش درخصوص دانش‌آموزان هوش مرزی، امری است که باید بر آن تأکید شود و این مورد نیز در مدارس خاص ممکن نخواهد شد و تنها زمانی می‌توان شاهد عادی‌شدن وضع تحصیل آنها بود که این دانش‌آموزان در کنار سایرین به تحصیل بپردازند و در اجتماع بودن را بیاموزند. نکته آخر که لازم است بر آن تأکید شود هم حرکت مدارس به سمت کیفی شدن است. مدارس کیفی، نخستین‌بار توسط دکتر «ویلیام گلاسر» پایه‌ریزی شد و در بسیاری از کشورها چون استرالیا، کانادا و آمریکا از آن استفاده شد. در مدارس کیفی رقابت بین بچه‌ها وجود ندارد و هر دانش‌آموزی تنها با خودش مقایسه می‌شود و هر دانش‌آموز موظف است تا پایان‌ سال پروژه‌ای را ارایه دهد. این امر باعث می‌شود علاوه‌بر افزایش توان عملیاتی دانش‌آموزان، بچه‌هایی   که از توانایی کمتری برخوردارند نیز بتوانند با سایرین همراه شوند. همراهی که هرچه بیشتر گسترده ‌شدن آن، همگان باید کمک کنند. همه باید کمک کنند تا دانش‌آموزان دیرآموز به حق طبیعی خود نایل آیند.


تعداد بازدید :  330