حامد امینشرعی آموزگار
اگر بنا باشد به تفاوتهای معلمی بهعنوان یک شغل و معلمی بهعنوان یک رسالت بپردازم، بیان مقدمهای ضروری است؛ معلم کسی است که علاوه بر شایستگیهای تحصیلی و صلاحیت حرفهای خود هنر تدریس و سازندگی همهجانبه شاگردان را در اختیار دارد. او پیوسته درجوش و خروش برای ساختن خود و ایجاد تغییر و تحول در شاگردان است.
معلم کسی است که با یک یا چند شاگرد یا متعلم به رفتار تعاملی میپردازد و هدفش از این کار این است که در وجود متعلم تغییری ایجاد کند، این تغییر به هر نحوی که ایجاد میشود نزد معلم به مثابه یک تغییر هدفمند است.
معلم کسی است که به دلیل ارتباط نزدیک با شاگردان میتواند نیازهای آنان را تشخیص داده و براساس آن با تنظیم مطالب آموزشی بهعنوان یک رهبر آموزشی در صنف، جریان یادگیری را رهبری کند. او میتواند با جهتدادن به یادگیری شاگردان معلومات آنها را افزایش دهد و سرانجام آنها را به حد کمال برساند. معلم کسی است که در فکر رشد و پرورش سالم شخصیت شاگردان خود و برآورده ساختن نیازهای روحی و روانی آنان باشد یا معلم کسی است که قبل از هر چیز خود را شاگرد میپندارد که تشنه یادگیری است و هر لحظه زندگیاش را در آموزش سپری میکند و بیش از اینکه خود را یک معلم تصور کند، یک شاگرد یا آموزنده مادامالعمر میپندارد.
معلم مهمترین عامل ایجاد کننده شرایط مطلوب یادگیری و یاددهی است و بعد از شاگرد دومین عنصر مهم نظام آموزش و پرورش به شمار میرود، این معلم است که شرایط لازم یادگیری را بین شاگردان و محتوای درسی بهوجود میآورد و کار آن غنیسازی همین مضمون است. معلم از طریق ایجاد حلقههای عاطفی با شاگردان و درک درست تفاوتهای فردی و استعدادهای آنها میتواند شاگردان را به سوی یک هدف مطلوب و معین سوق دهد. معلمی نهتنها شغل و پیشه نیست بلکه شوق، علاقه و عشق است.
در پروسه تدریس رفتار و کردار معلم برای شاگردان از اهمیت خاصی برخوردار است، اغلب برای شاگردان دوره ابتدایی، عمل و رفتار معلم معیار مناسبی است. تقلید از معلم، یکی از روشهای معمول در یادگیری شاگردان دوره ابتدایی به شمار میرود و معلم میتواند الگوی پرقدرتی برای شاگردان به حساب آید.
یکی از جنبههای مهم یادگیری از طریق تقلید آن است که رفتار میتواند به آسانی از طریق مشاهده کسب شود، لذا شاگردان بهطور ثابت درحال جذب و کسب اظهارات، حالتها و نگرشهای معلمان خود از نظر روش صنفی هستند و این کار بدون اینکه معلم رجوع خاصی به این نوع رفتارها داشته باشد انجام میگیرد. در مواردی که معلم با طعنه و کنایه یا استهزا به اشتباهات شاگردان جواب بدهد احتمال اینکه شاگردان نیز چنین عکسالعملهایی نسبت به همدیگر نشان دهند افزایش خواهد یافت.
باید توجه داشت که هر نوع رفتاری در هر زمانی میتواند به شکل یک الگو عمل کند. از این جهت شاگردان رفتارهای مثبت و منفی، هر دو را از معلمان خود خواهند آموخت. اگر شخصیت معلم دارای صفات انسانی از قبیل محبت، دوستی، اخلاص، راستی، همکاری، صداقت، بردباری، اخلاق، تعهد و ایمان باشد طبیعتا تقلید چنین ویژگیهایی، سلامت روانی طفل را تضمین میکند ولی اگر شخصیت معلم دچار اختلال و نابسامانی باشد یعنی رفتارهای خلاف معیارهای فرهنگی و اجتماعی از او سر بزند یا فاقد صفات انسانی باشد، طفل از معلم خود حاصلی جز رفتارها و اختلالات نابهنجار و ناسازگار نخواهد داشت. برخی از ویژگیها و خصوصیات برجسته و ضروری شخصیت معلم، سلامت جسمی و روانی، سلامتی فکری، شخصیت رشد یافته و مودب، پایبندی عمیق به اصول اخلاقی، صداقت در رفتار و گفتار و هماهنگی میان حرف و عمل، تعهد و وظیفهشناسی، اخلاق، نشاط، شادابی و آراستگی ظاهر، استقامت و پشتکار، صبر و حوصله و تلاش مداوم برای رشد و پیشرفت یکایک شاگردان، عدالت و انصاف، انعطافپذیری رفتاری، نوآوری، رعایت آداب و رسوم اجتماعی است.
رعایت یا عدم رعایت نکاتی که به آنها اشاره شد، تفاوت نگاه به جایگاه معلمی بهعنوان یک شغل و معلمی بهعنوان رسالت را نشان میدهد.