| پروانه اوضاعی | آموزگار |
باوری که من دارم این است که خداوند معلمان را برای این شغل انتخاب کرده و هر انسانی این شایستگی را ندارد که وظیفه آموزشدادن نسل فردا را عهدهدار باشد. من این دیدگاه را نسبت به حرفهام دارم بنابراین نمیتوانم غیر از نگاهی انسانی به کار داشته باشم. اگر من قبول دارم که خداوند شایستگی درس دادن به کودکان و تربیت آنها را داده است، باید حق این جایگاه را ادا کنم و در ارتباط با بچهها، عدالت، مساوات و برابری را رعایت کنم. من باور دارم که خدا مرا برای این کار انتخاب کرده است. معلمی شغل انبیاست و من در همه حال خود را پیرو آموزههای دینی میدانم پس بر این اساس باید رسالت اصلی و انسانی خود را که رعایت عدالت و برابری میان دانشآموزان است را به درستی اجرا کنم. چراکه معتقدم تا عدالتی نباشد و دانشآموز آن را حس و درک نکند، نمیتوانیم مدعی باشیم نسلی درستکار تربیت خواهیم کرد.
باوری که من بعد از 30سال تدریس در آموزشوپرورش نسبت به شغل معلمی دارم این است که هدایتگر و راهنما بودن نقشی بسیار مهم و ارزشمند در زندگی کودکان دارد و کاری بسیار حساس و خطیر است. معلم انتقالدهنده علم نیست، بلکه انتقالدهنده طرز تفکر و نگرش است. معلم شخصیت آینده کودکان را پیریزی میکند. همه ما خیلی از ویژگیهای شخصیتی خود را از رفتار معلمهای دوران کودکیمان داریم. رسیدن به این باور که ما هدایتگر تفکر دانشآموزان هستیم نیاز به مطالعه بیشتر، تزکیه و تفکر مثبت دارد. همچنین معلمها باید خود را به روز نگه دارند. بچههای این دوره با بچههای یک دهه پیش خیلی فرق دارند. ما باید مخاطبشناسهای خیلی خوبی باشیم؛ این هم جزئی از رسالت معلمی تلقی میشود که با دانش و تکنولوژی روز آشنا شویم و به اصطلاح زبان کودکان امروز را به خوبی بلد باشیم. تغییرات شرایطی و محیطی خیلی سریع اتفاق میافتد و تقریبا میتوان گفت بچههایی که امسال وارد مدرسه میشوند با بچههای پارسال تفاوت دارند؛ در این بین برای معلم مهم است که ویژگیهای بچهها و دغدغههای روز خانوادهها و جامعه را بشناسد تا بتواند در همان نقش هدایتگری مفید واقع شود.
یاددادن الفبا و و جمع و تفریق کاری است که همه معلمها میتوانند انجام دهند اما معلمی که به شغلش بهعنوان رسالتی انسانی بنگرد، سعی میکند راستگویی، امانتداری، خوش رفتاری و کمک کردن به همنوع را به کودکان منتقل کند و به نوعی شخصیت آیندهها را امروز به درستی بنیان نهد؛ من در طول سالها تجربه معلمی به این باور رسیدهام.
جالب است وقتی این موضوع را با همکارانم درمیان گذاشتم، آنها هم اغلب با من هم عقیده بودند و اذعان داشتند که باورمان این است که شغل ما حرفهای انسانساز است که زیربنای آن عشق و علاقه است. رسالت ما پرورش نسلی آگاه و سالم برای ساختن فردایی بهتر است. مثل دانشآموزان مانند مزرعه است و ما حکم باران را برای پرورش و نگهداری آنها داریم.