شماره ۵۱۴ | ۱۳۹۳ دوشنبه ۱۱ اسفند
صفحه را ببند
یادداشتی درباره مجموعه داستان «چال» نوشته «علی دهقان»
ادبیات اجتماعی در«چال»
صدای رسای طبقه فقیر

حمید  بابایی داستان‌نویس و منتقد ادبی

مجموعه داستان «چال» اثر «علی دهقان» نویسنده و روزنامه‌نگار، در همین آغاز ورودش به بازار نشر، گمانه‌های مختلفی را در بر داشته است. ابتدا اغلب خبرگزاری‌ها آن را «داستان کارگری» معرفی کردند و سپس بعضی منتقدان، آن را روایتی از کار و زندگی معاصر شناختند. یادداشت پیش رو اما روایتی دیگر از این مجموعه داستان ارایه می‌دهد، منتقد، اثر را داستانی اجتماعی می‌داند و نخست ضمن داشتن نیم‌نگاهی به ادبیات اجتماعی در ایران، چرایی اجتماعی بودن این «مجموعه داستان» را پاسخ می‌دهد. دست آخر نیز، با طرح چند مولفه داستانی قابل تاکید، از ساختار و روایت یک دست مجموعه  می‌نویسد.
ادبیات اجتماعی ایران ریشه‌های غنی و تاریخی فراوان دارد. اگر از متن‌های انتقادی دهخدا و سایر نویسندگان در روزنامه «صوراسرافیل» چشم‌پوشی کنیم؛ ادبیات مدرن ایران با رویکردهای اجتماعی پیوندی نزدیک دارد. برخی از این رویکردها در زیر لایه‌های متن و در پشت معنا و مفهوم آن نهفته است و برخی در لایه ابتدایی و طرح قصه متن.
 برای مثال می‌توان از صادق هدایت به‌عنوان نویسنده‌ای یاد کرد که همواره نقد اجتماعی در بن‌مایه آثارش وجود دارد. نویسندگانی مانند صادق چوبک و جلال آل‌احمد اما این رویکرد را در آثارشان به صورت مستقیم و باواسطه داشته‌اند. اما هرچه از ادبیات دهه 30 و 40 خورشیدی فاصله می‌گیریم نگاه انتقادی و اجتماعی این نویسندگان متفاوت می‌شوند. در این متن مجال پرداخت به نقد و بررسی تمام کمال سیر رشد ادبیات قطعا وجود ندارد از این‌رو مستقیم به سراغ دهه 80 و 90 و بررسی این گونه ادبی در این زمان می‌پردازیم.
در ابتدای دهه 80 خورشیدی ادبیات اجتماعی ایران تغییر رویکرد داد و به گونه‌ای از بیان دغدغه‌های مرسوم و بررسی نقش و خاستگاه قدرت فاصله گرفت و به بیان زندگی فردی و خصوصی افراد پرداخت. به بیان دیگر در این زمان ادبیات وارد حریم شخصی و روابط فردی انسان‌ها شد. این نگاه و وضع تا اواخر دهه 80 و ابتدای دهه 90 وجود داشت. اما رفته رفته ما شاهد بازگشت جریانات اجتماعی و ادبی در دل موقعیت‌های داستانی هستیم. در این میان داستان بلند «چال» نوشته علی دهقان را می‌توان متنی مورد توجه در حوزه مباحث اجتماعی دانست.
«چال» روایت نوجوانی است که به علت اخراج پدر از شرکت واحد تن به کار می‌دهد و مجبور به زندگی در شرایط سخت می‌شود. داستان از ابتدا با بیان وضع پدر و اخراج  او از محل کار به علت اعتراض به شرایط اقتصادی و معشیتی رانندگان شرکت واحد، موضع خود را نسبت به وضع موجود شخصی پیش‌ می‌برد که می‌توان گفت صدای رسای جامعه‌ای مشخص و طبقه اجتماعی فقیری است که اغلب بار سنگین مشکلات اقتصادی کلان جامعه در زیست روزمره‌شان معلوم است.
نویسنده می‌کوشد با بیان قصه‌اش از زبان راوی اول شخص داستان وضع بد اجتماعی و اقتصادی او را به تصویر بکشد. اگرچه متن کوشیده در هیچ جا قضاوت آشکاری نسبت به موقعیت افراد نداشته باشد اما داستان به صورت کاملا غیرمستقیم نقدی کامل از وضع قدرت را به مخاطب ارایه می‌کند. در واقع عملی که متن را نسبت سایر متون دیگر ممتاز می‌کند نقد آشکار قدرت است. نویسنده جامعه‌ای را تصویر می‌کند که در آن پدر به علت اعتراض کار خود را از دست می‌دهد و همین امر شاکله خانواده را از بین می‌برد. جامعه‌ای که در آن هرگونه اعتراض با شدت کامل پاسخ داده می‌شود و کودکان در آن مجبور می‌شوند تن به کار بدهند.
نکته دیگری که در این داستان حایز اهمیت است. نگاه واقع‌گرای متن نسبت به وضع کودکان کار است. نگاه رئالیستی اثر باعث شده است تا درد کودکان کار، این قشر آسیب‌پذیر جامعه به خوبی دیده شود. در این میان لازم به تأکید است که چنین رویکردهایی اغلب خود به آسیبی برای داستان‌هایی از نوع «چال» بدل شده‌اند. مولفه‌ای که از نگاه نقد داستانی تبدیل به یک مشکل اساسی، برای چنین داستان‌هایی است. به عبارتی بهتر نقدی به اغلب داستان‌هایی که در این فضا نوشته می‌شود وجود دارد و آن این است که به دلیل شفقت و دلسوزی نویسنده برای شخصیت‌های داستانش؛ نگاه رمانتیک و اغلب احساسات زده در داستان رخنه می‌کند. این نگاه باعث می‌شود متن در قدم اول نسبت به هر چیز موضع داشته باشد و تأثیرگذاری متن روی مخاطب از میان برود. نکته‌ای که در «چال» آن را نمی‌بینیم؛ و یکی از دلایلی که باعث شده است مخاطب چنین وضع و مشکلی را در «چال» تجربه نکند؛ این نکته قابل تأمل است که نویسنده صحنه‌های خشونت‌آمیزی را که برای کودکان رخ می‌دهد در داستان خود عینا روایت کرده؛ خشونتی افسارگسیخته که از جامعه‌ای بیمار به افراد تزریق می‌شود. درواقع دهقان، همچون وجدان بیدار یک جامعه، ریشه تمامی این ناملایمات را در لایه اقتصادی و اجتماعی متن جست‌وجو کرده و عوامل خشونت را با زبانی داستانی بیان می‌کند.
در پایان اما آنچه درباره «چال» از نگاه نقد داستانی قابل ذکر است؛ و می‌توان از آن‌ به‌عنوان مولفه‌های موفق این مجموعه داستان نام برد، مواردی همچون «روایت یکدست داستان»، «فضاسازی‌های دقیق» و
«شخصیت پردازی‌های زیبای متن» است که در انسجام مجموعه تأثیر فراوانی داشته است.

 

 


تعداد بازدید :  500