[شهروند] این روزها شبکه اول تلویزیون میزبان سریالی است به نام «طوبی» که ماجراهای یک دختر جوان مبارز را در اواخر دوره پهلوی به روایت نشسته است. سریال جدید سعید سلطانی یکی از کارگردانان پرکار تلویزیون که به عنوان سازنده آثاری چون «پس از باران» و «ستایش» اسم و رسمی بین مخاطبان تلویزیون دارد و حالا جدیدترین اثرش را با اقتباس از کتاب «اربعین طوبی» نوشته سیدمحسن امامیان روی آنتن فرستاده است؛ احتمالا با این امیدواری که بتواند موفقیت آثار گذشته خود را تکرار کرده و حداقل اینکه با استفاده از اقبال تقریبا همیشگی مردم به درامهای تاریخی اثری پرمخاطب حاصل آورد. «طوبی» ولی برخلاف انتظاری که میرفت و توقعاتی که در موردش وجود داشت؛ دستکم تاکنون که پخش سریال هنوز به نصف هم نرسیده؛ نه تنها نتوانسته توقعات موجود را برآورده کند، بلکه از حیث فزونی گافها و سوتیهای عجیبوغریب یکی از نمونههای مثالی عقبگرد تقریبا مستمر صداوسیما در سالهای اخیر بوده است. سریالی که مشخص است در ابتدا قرار بوده به عنوان دستاورد و محصول فعالیت مدیران جدید سیما تبلیغات زیادی روی آن به انجام رسد؛ اما نتیجه نهایی چنان فقیر و بیبنیه بوده که بیشتر از افتخار و اعتبار، نسبت این مدیران را با تاریخ عیان کرده و دوری و ناآشنایی آنها با سریالسازی تاریخی را عریان به نمایش گذاشته است.
سعید سلطانی که با سریالهای موفق و پربینندهای مانند «پس از باران»، «خانهای در تاریکی»، «یاور» و «ستایش» شناخته میشود که وجه مشخصهشان قصههای پرکشش در بستر تاریخ و باورپذیری فضا و شخصیتهای داستانیشان بوده؛ حالا در «طوبی» درست از همان جایی آسیب دیده که زمانی نقطه قوت آثارش به شمار میآمده است: داستان «طوبی» ظاهرا در دهه پنجاه در یک فضای زمستانی در جریان است؛ با این حال آنچه مخاطب تلویزیون میبیند، نه ربطی به دهه پنجاه دارد، نه ربطی به زمستان، و نه اصلا داستانی شکل گرفته است. بله؛ این آسیب و کمبود اصلی «طوبی» است. سریالی که هیچچیزش، نه سرمای توی تصویر، نه آن چوب آتش زدنها و نه لباسهای زمستانی که بر تن شخصیتهایش کرده ربط و تناسبی با آن مقطع تاریخی ندارند...
مشکل «طوبی» اما فقط این نیست. حداقل اینکه در قسمتهای اول، تنها مشکل سریال این نیست. بلکه نداشتن یا کمجانی قصه و البته شروع دیرهنگام همین قصه کمجان مشکل اصلی آن میتواند به شمار آید. بگذارید اینگونه بگویم که داستان سریال «طوبی» قرار بوده در اثر اتفاقاتی شکل بگیرد که خانواده خوشبخت «طوبی» را در دوران رژیم پهلوی مجبور میکنند زندگی در ایران را واگذاشته و برای ادامه زندگی راهی عراق شوند. «طوبی» ولی در همین اولین مراحل کم میآورد و نمیتواند مخاطب را با شروعی درگیرکننده و پرقدرت به خود جلب و جذب کرده و به پیگیری سریال ترغیب کند. اتفاقی که قطعا با شروع قویتر و پرماجراتری به راحتی ممکن میتوانست شود! امکانی که البته کتاب منبع اقتباس به سهولت در اختیار سعید سلطانی قرار داده و در مسیر شخصیت «طوبی» پس از سفر به عراق مشکلات و چالشهای فراوانی تعبیه کرده است- که باید دید سازندگان سریال از این امکان چگونه استفاده کردهاند!
این نکته را که مخاطب با تلویزیون قهر کرده؛ مدیران تلویزیون بهتر از همه میدانند و بارها هم به آن اذعان کردهاند. در چنین شرایطی کار برای سریالسازانی چون سازندگان «طوبی» سختتر است؛ چون باید از همان قسمت اول میخ را محکم بکوبند و با قلاب درام، بیننده را با خود همراه کنند. این سریال اما در قسمتهای ابتدایی در این زمینه ضعیف پیش رفت و حداقل اینکه جوری پیش نرفت که بتواند سختپسندها را جذب خود کند- و مشخص است که اگر در ادامه نیز با همین دستفرمان پیش برود، جز سقوط به پرتگاه شکست، فرجامی نخواهد داشت.
«طوبی» از بازیگرانی چون شبنم قربانی و امین زندگانی در کنار چهرههایی مانند فریبا متخصص، پرویز فلاحیپور، سودابه بیضایی، هومن برقنورد، فرهاد آئیش، رامین راستاد و مهدی سلوکی بهره برده است. در این میان نقطه قوت آن قرار بوده شبنم قربانی باشد که پیش از این با سریال «عشق کوفی» حضور موفقی در تلویزیون داشت و سال گذشته نیز سیمرغ جشنواره فجر را برای بازی در فیلم «مجنون» از آن خود کرده بود. در «طوبی» اما او با اینکه بازی بدی ندارد، ولی حضورش در نقش یک دختر 18 ساله قابل پذیرش نبوده- و همین هم باعث شده خشت اول سریال کج نهاده شده باشد!
درباره سوتیهای «طوبی»
کدام تاریخ؟ کدام تهران؟!
فارغ از اینکه «طوبی» سریال خوب یا بدی است؛ اما نمیتوان به نکاتی اشاره نکرد که در فضای مجازی و بعضی از روزنامهها مورد توجه قرار گرفتهاند. در قسمت اول سریال جعبه گز کرمانی به نمایش درآمد که شکل و شمایل آن شبیه محصولی است که در حال حاضر در بازار وجود دارد. با این که به صراحت نمیتوان گفت که آیا در دهه 50، گز کرمانی به همین شکل عرضه میشده یا نه؛ اما خیلیها این بخش از سریال را گاف دانستهاند.
در یکی از قسمتهای سریال نیز موتورسیکلت با پلاک به تصویر کشیده شده است. موضوعی که یکی از صفحات اینستاگرامی در مورد صحت یا سقمش از چند کارشناس نظرخواهی کرده و آنها نظری صریح در این زمینه نداشتهاند که آیا واقعا در دهه 50 موتورسیکلتها دارای پلاک بودهاند یا نه.
حقیقت این که در یک سریال تاریخی، توجه به جزئیات اهمیت بالایی دارد و باعث میشود فضا برای مخاطب باورپذیرتر شود. فارغ از اینکه این چیزهای مورد اشاره گاف هستند یا نه، باید گفت که اتمسفر «طوبی» بیننده را به تاریخ پیوند نداده است. آنهم در شرایطی که سعید سلطانی تاکنون بارها تواناییاش را در ساخت آثار تاریخی اثبات کرده. «طوبی» ولی حداقل تاکنون در توجه به ریزهکاریهای آثار تاریخی برخوردی شلخته داشته و همین هم راز اصلی شکست سریال در خلق فضاسازی دهه 50 تهران بوده است.