[ سیما فراهانی] هلالاحمر همواره نهادی مردمی و بسیار مفید بوده که در بحرانها، مشکلات، سختیها، سوانح و بیماریها یاریرسان مردم بوده است. سوابق هلالاحمر ایران در تاریخ شکلگیریاش، بسیار روشن و شفاف است. در این نهاد مردمی، هلالیها هیچگاه کم نگذاشتهاند و این افتخاری برای کارنامه درخشان این جمعیت بهحساب میآید. یکی از این اقدامات افتتاح و بهرهبرداری از مرکز همودیالیز در شهرستان شاهرود است. مرکزی که موجب خدمترسانی به خلق خدا و گرهگشایی از مشکل بیماران میشود که توانسته در کمک به هموطنان و شهروندان شاهرودی که با مشکلات زیادی در بخش درمان دست و پنجه نرم میکردند، مفید و مؤثر باشد. این مرکز مجهزترین مرکز همودیالیز در کشور به شمار میرود که با وقف یکی از خیران شاهرودی و سرمایهگذاری هلالاحمر ایران برای خدمترسانی به افراد نیازمند راهاندازی شده است. علت اینکه این مرکز در شاهرود راهاندازی شده است، وجود نیکوکار برای ساخت این مرکز و همچنین فضای فیزیکی موردنیاز و مناسب است که توسط شرکت سرمایهگذاری هلالاحمر ساخت و تکمیل شده است.
از 12تخت به 18تخت رسیدیم
حسن محمدی، معاون درمان توانبخشی هلالاحمر استان سمنان، در گفتوگویی با خبرنگار «شهروند» از جزئیات و روند فعالیت این مرکز میگوید: «مجتمع تجاری- درمانی هلالاحمر زمینِ وقفشده از سوی یک خیر شاهرودی را که اصرار داشت در حوزه درمانی استفاده شود، در دو و نیم طبقه ساخت و این 500مترمربع را بهکار پروژه درمانی اختصاص داد. درواقع آن زمان یک نیازسنجی صورت گرفت تا کار درمانی موردنیاز شهرستان مشخص شود. مشکلی که آن زمان در شاهرود وجود داشت کمبود تخت و ماشین دیالیز بود. آن زمان حدود 65بیمار دیالیزی وجود داشت که در کمتر از 16تخت در بیمارستان، دیالیز میشدند. در آن مجموعه بیماران مجبور بودند سه شیفت، ویزیت شوند. شیفت سوم همیشه باعث سختی بیماران میشد. چون تا یک بامداد طول میکشید. در نهایت سال 92استارت افتتاح این مرکز خورد. 12ماشین دیالیز از بهترین بِرندها توسط شرکت سهای سازمان تدارکات پزشکی هلالاحمر خریداری شد. تیرماه سال 94بود که بهصورت رسمی افتتاح شد و شروع به فعالیت کرد. پس از آن ما بهصورت دو شیفت، بیماران را ویزیت میکردیم و پوشش میدادیم. 15نیرو داخل مرکز جذب شدند. با کمکی که ما از خیرین گرفتیم از 12تخت به 18تخت رسیدیم. سالن ویژه بانوان به مساحت 800متر ایجاد کردیم. تمام هزینههای درمان در این مرکز بهصورت کاملا رایگان است و از طرف بیمه پرداخت میشود. در این مرکز با تمام بیمههای پایه و تکمیلی قرارداد داریم و پذیرش میکنیم.»
حمایت روانی از بیماران
وی درخصوص خدمات دیگر این مجموعه میگوید: «از آنجایی که مجموعه، وابسته به هلالاحمر بود و هلالاحمر درنظر مردم جایگاه ویژهای دارد باید متفاوتتر از مراکز بیمارستانی میشد. برای همین علاوه بر درمانی، خدمات حمایتی هم ایجاد کردیم. مجمع خیرین داخل مجموعه مستقر کردیم. از آنها خواستیم در ادامه مسیر همکاری و کمک کنند، چراکه بیماران ما اکثرشان ناتوان و از کارافتادهاند و مشکلات مالی و معیشتی و روحی فراوانی دارند. ما از نزدیک این مشکلات را لمس میکردیم. من بیماری را میشناختم که یکبار با او تماس گرفتم و گفتم که چرا سه روز است به مرکز نیامدی. او به من گفت کرایه تاکسی ندارم. برای همین با کمک خیرین، صندوقی راهاندازی کردیم و از لحاط مالی به بیماران کمک میکنیم. هم سبد معیشتی ماهانه در اختیارشان میگذاریم و هم یکسری برنامه ورزشی و تفریحی با توجه به روحیهشان به آنها اختصاص میدهیم. خدمات مشاوره روانشناختی داریم. روند درمان هم اینگونه است که بیماران ما توسط یک متخصص ویزیت میشوند و براساس دستور متخصص، کار دیالیز با کیفیت بالا، شرایط خوب و دستگاه پیشرفته انجام میشود و دائما کیفیت دیالیز را تحت کنترل داریم. بیماران ما نیز از نظر وضعیت عمومی و جسمانی خیلی راضی هستند. فضا هم خیلی متفاوتتر از فضای بیمارستانی است. چون بیمار مجبور است سه روز در هفته چهار ساعت زیر دستگاه قرار بگیرد، قطعا نباید محیط خستهکنندهای برایش باشد. ما در آنجا امکان مطالعه و پذیرایی داریم. همچنین تجهیزات و لوازم مورد نیازمان را از شرکت سها که برای هلالاحمر است تهیه و مصرف میکنیم.
هماکنون دو شیفت کاری، فعالیت میکنیم و 75بیمار بهصورت ثابت در مرکز ما دیالیز میشوند. 18نفر صبح و 18نفر عصر پذیرش و یک روز درمیان ویزیت میشوند. در واقع، ماهانه 850جلسه دیالیز پوشش میدهیم که سالانه به 10هزار جلسه دیالیز ختم میشود. در مناسبتهای مختلف مثل ایام نوروز پذیرای زائران و میهمانان هستیم که رضایت خوبی دارند و ویژگیهای مرکز را بارز میدانند.»
مشکل برق اضطراریمان در این 2 سال حل شد
محمدی درخصوص یکی از اقدامات بسیار مهم در دوره مدیریت دکتر کولیوند، برای این مرکز میگوید: «یکی از مشکلات بزرگ ما این بود که برق اضطراری نداشتیم و هر زمان برق شبکه قطع میشد باید بیمار را از دستگاه جدا میکردیم که همین مسئله آسیب ایجاد میکرد. این مشکل در سال گذشته با بودجهای که جمعیت در اختیارمان گذاشت، حل شد و دیگر مشکل برق نداریم. اما در حال حاضر مسئله، هزینه بالای لوازم مصرفی و هزینههای مرکز است. پرداختی بیمهها نیز با تأخیر صورت میگیرد. سرمایه موردنیاز را هم نداریم. از آنجایی که هلالاحمر خودش تولیدکننده است، سازمان تدارکات پزشکی هلالاحمر باید به این قسمت توجه بیشتری کند و لوازم را بهصورت اعتباری در اختیار ما بگذارد، چراکه این مرکز اصلا قابل تعطیل شدن نیست. مطالبات زیادی از بیمه داریم که تأخیر دارند و نقدینگی ما را دچار دشواری کرده است. با این حال ما اسمورسم خوبی داریم. دانشگاه علوم پزشکی بهعنوان متولی بحث درمان خیلی از این مرکز رضایت دارد و نهایت همکاری با هلالاحمر را دارد. اوایل سخت بود، ولی حالا اعتماد کامل به ما دارد. متوجه شده که هلالاحمر حامی خوبی است برای دانشگاه علوم پزشکی و وزارت بهداشت. ما در زمان کرونا هم فعالیت خوبی داشتیم. حتی زمانی که بیمارستان اصلی شهر تعطیل شد، کل بیماران دیالیز را در سه شیفت پذیرش میکردیم و این خاطره خوبی برای مسئولان دانشگاه درمان شاهرود شد. مسئولان رضایت خوبی دارند. مدیران ارشد جمعیت نیز بارها رضایت خود را اعلام کردهاند.»
اینجا چیزی فراتر از درمان است
مارال صنعتی، مدیر خدمات پرستاری، نیز در این خصوص به «شهروند» میگوید: «من از زمان افتتاحیه در این مرکز فعالیت کردم. سال 94در بخش پرستاری بودم. بعد سرپرستار و بعد، مدیر خدمات پرستاری شدم. ما در این مرکز قصدمان این بود که مریض دیالیزی وارد فضای استرسآور بیمارستان نشود. بعد از ما مرکز دیگری به این صورت و با این خدمات افتتاح نشد. من، از طریق هلالاحمر جذب شدم. آن زمان برای جذب نیرو فراخوان داده بودند. 80تا 85نیرو متقاضی بودند. گزینش خیلی سختی داشتند. در نهایت 10 نیرو جذب شد. ما حتی در این مدت در آزمون استخدام رسمی بیمارستان هم قبول شدیم، ولی نتوانستیم از این مرکز دل بِکنیم. از طریق هلالاحمر 45روز صبح و عصر آموزش دیدیم. مدرک دیالیز را دریافت کردیم و بهصورت تماموقت کار کردیم. در این مدت به بیمارانمان خیلی وابسته شدیم. اینجا چیزی فراتر از درمان است. بیشتر از اعضای خانواده، بیمارانمان را میبینیم. ما با سه بیمار شروع کردیم و الان 75بیمار داریم. تنها مرکزی هستیم که بهترین دستگاهها را داریم. مریضها میگویند حالشان با این دستگاهها بهتر است. هم خودشان، هم خانوادهشان حمایت روانی میشوند. بعضیهایشان میگفتند ما دیگر به ته خط رسیدهایم ولی حالا به جز درمان دیالیزی، از لحاظ روحی نیز آنقدر حمایت شدهاند که به سراغ ورزش و درس رفتهاند. برایشان باورپذیر نبود که ورزش کنند، اما حالا مثلا مقام اول در ورزشهای مختلف را گرفتهاند. یکی از بیمارانم شطرنج را شروع کرد و مقامآور شد. آنها از لحاظ روحی خیلی بهتر شدند و امید به زندگیشان بالا رفت. اعتمادبهنفسشان برگشت و حالا در کنار بیماریشان زندگی هم میکنند.»
در خوشیها و ناراحتیها کنار ما هستند
بهناز یکی از دخترانی است که بهعنوان بیمار سه سال است در این مرکز دیالیز میشود. او درباره روند درمانش به «شهروند» میگوید: «من از قبل با یکی از پرستاران این مرکز آشنا بودم و به همین واسطه درمانم در این مرکز آغاز شد. اینجا واقعا عالی است. دکترها فوقالعاده هستند. هر مشکلی هم داشته باشیم در هر زمانی هم که باشد پاسخگوی ما هستند. حتی با تماس تلفنی هم خدمات ارائه میدهند. ورزشگاه هم داریم. هر کسی دوست داشته باشد، برای تغییر روحیهاش ورزش میکند. در این مرکز بود که مرا تشویق کردند به ورزش؛ الان پتانگ انجام میدهم. مدال طلا و نقره در مسابقات کشوری دارم. درصورتیکه اصلا ورزش نمیکردم. من دیالیز را در مراکز دیگر انجام دادم، ولی اینجا خیلی فرق میکند. پرسنل، ما را با روحیه خوب پذیرش و با ما صحبت میکنند. اگر ناراحت باشیم به ما روحیه میدهند. من این خدمات را در هیچ کجا ندیدم. تفاوت، کاملا قابل لمس است.آنها با مهربانی با ما صحبت میکنند و دلداری میدهند و در خوشیها و ناراحتیها در کنار ما هستند.»
از روزی میترسم که این مرکز نباشد
ماهرخ نیز یکی دیگر از بیماران این مجموعه است. او که مدالآور شطرنج شده است، در این خصوص به خبرنگار «شهروند» میگوید: «هفت سال است که با این مرکز آشنا هستم. از پنج سال پیش شطرنج را شروع کردم و در مسابقات شرکت میکنم. حالا پنج مدال دارم. از سرویسدهی اینجا راضی هستم. من اصلا ورزش نمیکردم. ولی حالا شطرنج، اولویت زندگیام شده است. دیگر بیماریام مرا از زندگی عقب نینداخته است. از طریق انجمن این مرکز به کلاس رفتم و یاد گرفتم و در مسابقات شرکت کردم. چهار مدال طلای کشور و یکی هم استانی دارم. همینکه برای مسابقات به مسافرت میرویم و با آدمهای مختلف آشنا میشویم، روحیهام را دوچندان کرده است. در دیالیز با خیلیها دوست شدم که این نیز در روحیهام بسیار تأثیر گذاشت. همینکه فکر و خیال نمیکنیم برایمان خیلی ارزش دارد. آنها خیلی با ما مهربان هستند. از روزی میترسم که اینجا نباشد و مجبور شوم به بیمارستان بروم. آنقدر حواسشان به جزئیات است که هیچ مشکلی نیست. من 25سال دارم و دانشجو هستم. درواقع دکترم مشوقم شد و درسم را ادامه دادم.»