گروه سیاسی| کاهش مشارکت در انتخاباتهای مجلس و ریاستجمهوری اخیر، سبب دغدغه و دل نگرانی جریانهای مختلف شده است. برای نظام جمهوری اسلامی که همواره مفتخر به حمایت مردمی و مشارکت مردم در عرصه انتخابات بوده است، کاهش مشارکت در انتخابات حتما مطلوب نیست. اهمیت حضور مردم در عرصه انتخابات و مشارکت در تعیین سرنوشت کشور به حدی بالاست که رهبر معظم انقلاب چند سال قبل با دعوت از اقشار مختلف و آحاد مردم برای حضور در انتخابات، عنوان کردند اگر کسی با دیدگاه حمایت از نظام و رهبری هم قصد مشارکت ندارد، با دیدگاه ملی در انتخابات حضور پیدا کند و از حق تعیین سرنوشت خود استفاده کند(نقل به مضمون) این نگاه همگرایانه و متعالی رهبر انقلاب به آحاد مردم و دعوت از آنان با هر سلیقه و هر مبنایی جهت مشارکت در انتخابات نشان میدهد اصل مشارکت مردم، برای نظام و رهبری اهمیت دارد و تقویتکننده موقعیت و وجهه کشور در عرصههای جهانی است.
نکته دیگر آنکه جمهوری اسلامی برخلاف بسیاری از کشورهای منطقه، دمکراسی واقعی و مردم سالاری دینی را مبنای تشکیل نظام قرار داده است. تقریبا همه مقامات و نهادهای نظام حتی رهبری با رأی مستقیم و غیرمستقیم مردم انتخاب و تعیین میشوند. در تاریخ ایران و منطقه تقریبا چنین چیزی سابقه نداشته و ندارد. بر همین مبناست که بیش از چهار دهه، مردم ایران با توجه به تجارب تاریخی استبداد و عدمامکان نقش آفرینی مستقیم در تعیین سرنوشت خود، با شرکت در انتخابات نشان دادهاند اهمیت و ارزش چنین ساختار و فرآیندی را میدانند. حضور مردم در انتخابات در اوج التهابات انقلاب و جنگ و سالهای سخت فشارها و تحریمهای دشمنان، گواه این مسئله است.
در مورد علل کاهش مشارکت در سالهای اخیر نیز، سخن بسیار است. در ابتدا باید بدانیم نسبت مردم و حاکمیت در هر کشوری، چهار حالت دارد: حامی(مطلق یا مشروط و همراه با نقد)، مخالف، معارض و بیتفاوت. بر این اساس نسبت عموم ملت ایران با نظام جمهوری اسلامی را میتوان، نسبت حامی دانست. سخن این نیست که طیفهای مخالف، معارض یا بیتفاوت در میان مردم وجود ندارد، بلکه اکثریت ملت ایران در دسته حامیان نظام طبقهبندی میشوند و اگر چنین نبود حاکمیت نظام اسلامی در اوج جنگ و فشارها و... ۴۵سال تداوم نمییافت. رویکرد حمایتی مردم از نظام اما درجات مختلفی دارد.
عمده کسانی که در انتخاباتهای سالهای اخیر ازجمله همین انتخابات ریاستجمهوری چهاردهم از صندوق رأی دلسرد شدند، حامیانی هستند که به سبب مشکلات، اختلافات سیاسی، جنجالهای خستهکننده و رفتارهای بد برخی مسئولان علیالخصوص مسئولان دولتی امید به مشارکت در میان آنان کاهش یافت. مشکلات اقتصادی دهه ٩٠ و جنگ اقتصادی غرب علیه ایران را نیز میتوان ازجمله دیگر عواملی دانست که سبب کاهش انگیزه مردم برای مشارکت در انتخابات و نقش آفرینی در تعیین سرنوشت خود از این طریق شد. عامل دیگر در کاهش انگیزه مردم برای مشارکت را دوقطبیهای مضر و ایجاد شکاف در جامعه از سوی برخی جریانهای داخلی میتوان برشمرد. دوقطبیهایی که سبب شد برخی اقشار نسبت به کارکرد نظام یا ساختارها بدبین شوند و احساس کنند به رأی و نظر آنان بیتوجهی میشود. نکته دیگر آنکه میانگین مشارکت در انتخابات در جهان تقریبا در حدود 50 تا 75درصد است. در هیچ کشوری مشارکت 100درصدی وجود ندارد و به ندرت مشارکت در انتخابات حتی در دمکراتیکترین کشورها، بالغ بر 85درصد میشود. بنابراین و با توجه به سوابق انتخابات در کشورمان نیز میتوان گفت، درصد بیتفاوتها نسبت به انتخابات همواره 20تا 30درصد بوده و مشارکت در حدود 70الی 80درصد. در نتیجه 30 الی 40درصد از به مشارکت رویگردان شدهاند، و آنان نیز در دسته حامیان نظام اما منتقد و گله مند قرار میگیرند.
بهره سخن آنکه قراردادن طیفی از مردم که رغبت به مشارکت ندارند در دسته معارضان نظام، یقینا مغالطهای آشکار است، اما کم توجهی به دلسردی آنان نیز حتما خطاست. با کاهش مشکلات اقتصادی، رفع علل کاهش مشارکت که مفصلا ذکر شد و همچنین احیای امید و اعتماد در کشور، حتما مشارکت افزایش چشمگیری خواهد داشت و این مسئله دلسردی مقطعی از مشارکت، یقینا قابل حل است.