شماره ۵۱۰ | ۱۳۹۳ چهارشنبه ۶ اسفند
صفحه را ببند
قصاص ایستگاه پایانی قاتل نگهبان شركت ماي‌بي‌بي

شهروند| پسر جواني كه با همدستي پسرعمه‌اش تنها به خاطر 40‌هزار تومان نگهبان شركت ماي‌بي‌بي را به قتل رسانده بود، از سوي قضات دادگاه كيفري به قصاص محكوم شد. همدست اين پسر نيز به 25‌سال زندان محكوم شد.
دهم آذرماه ‌سال 92 كارمندان شركت ماي‌بي‌بي وقتي مثل هر روز به محل كارشان رفتند با جسد دست‌وپا بسته نگهبان جوان شركت مواجه شدند. آنها در حالي كه به شدت شوكه شده بودند بلافاصله با پليس تماس گرفتند و چند لحظه بعد نيز ماموران كلانتري 144 جواديه در محل حاضر شدند. اين نگهبان 40ساله در حالي كه دست‌وپايش بسته شده بود از سوي عامل يا عاملان جنايت خفه شده بود. هيچ كس نمي‌دانست كارمند اخراجي شركت كه رابطه خيلي صميمي با نگهبان داشت نقشه اين جنايت را اجرا كرده باشد. وقتي ماموران به محل حادثه رفتند، جسد براي معاينه به پزشكي قانوني منتقل شد و كارآگاهان به تحقيق در اين رابطه پرداختند. ماموران در همان بررسي‌هاي نخست دريافتند كه گاوصندوق پر از پول شركت از اتاق مديرعامل به حياط برده شده ولي تنها 40‌هزار تومان پول از داخل كشوي ميز نگهبان سرقت شده است، بنابراين جنايت با انگيزه سرقت اولين فرضيه پيش‌روي كارآگاهان بود. ماموران پليس در گام بعدي تحقيقات خود پس از بررسي شركت متوجه شدند كه سارق يا سارقان از محل پول و گاوصندوق شركت اطلاع داشته‌اند و بدون هيچ بررسي به سراغ گاوصندوق رفته‌اند، بنابراين مشخص شد متهم يا متهمان از قبل با اين شركت آشنايي داشته‌اند. به همين دليل كارآگاهان پليس به سراغ كارمندان اين شركت رفتند و پس از بررسي‌ها و بازجويي‌ها دريافتند يكي كارمندان شركت به نام مسعود 24ساله چندوقت قبل به‌خاطر اعتياد و رفتارهاي نامناسبش در شركت، اخراج شده است. همين شد كه كارآگاهان پليس به سراغ اين پسرجوان رفته و توانستند پس از تحقيقات لازم وي را در لواسان شناسايي و دستگير كنند.  اين پسر در بازجويي‌هاي نخست سعي در انكار جنايت داشت و از هرگونه ورود به داخل شركت اظهار بي‌اطلاعي كرد. وي در نهايت وقتي همه شواهد و مدارك را عليه خود ديد به اين جنايت اعتراف كرد و گفت: وقتي از شركت اخراج شدم با پسرعمه‌ام تصميم به سرقت گرفتيم. من و پسرعمه‌ام به نام رضا، آن شب به داخل شركت رفتيم و قصد داشتيم كه گاوصندوق را با يك خودروي نيسان سرقت كنيم اما وقتي وارد شديم با مقاومت نگهبان مواجه شديم و من در حالي كه دستانم را دور گردن او گرفتم او را خفه كردم. بعد از آن هم در حالي كه ترسيده بوديم فرار كرديم.
با اعتراف اين پسرجوان، همدست وي نيز خيلي زود دستگير شد  و به جرم خود اعتراف كرد. با اعتراف هر دوي متهمان، پرونده  آنها پس از صدور كيفرخواست به شعبه 71 دادگاه كيفري استان تهران ارسال شد. صبح ديروز جلسه رسيدگي به اين پرونده از سوي قضات شعبه 71 برگزار شد. در ابتداي اين جلسه كه به رياست قاضي عزيزمحمدي برگزار شد، نماينده دادستان كيفرخواست را قرائت و براي متهمان درخواست مجازات كرد. در ادامه همسر و مادر مقتول در حالي كه از همان ابتداي جلسه به شدت گريه مي‌كردند، تقاضاي قصاص كردند. سپس متهم رديف اول وقتي در جايگاه قرار گرفت درخصوص اتهامات خود به هيأت قضايي گفت: «قبول دارم كه نگهبان شركت را كشتم اما باور كنيد من نمي‌خواستم او را به قتل برسانم. آن زمان كه در شركت كار مي‌كردم، رفتارهاي نامناسبي با من شد. آنها به ناحق مرا اخراج كردند و هر روز هم مرا اذيت مي‌كردند. براي همين وقتي اخراج شدم تصميم به انتقام گرفتم. موضوع را با رضا درميان گذاشتم و با هم نقشه كشيديم كه شبانه وارد شركت شويم اما وقتي شهرام نگهبان شركت متوجه حضور ما شد، من دستانم را روي دهان و گردنش گذاشتم تا نتواند مرا ببيند ولي در يك لحظه متوجه شدم كه او مرده است. باور كنيد من با شهرام رابطه خوب و صميمي داشتم و اصلا نمي‌خواستم او را به قتل برسانم.» بعد از صحبت‌هاي مسعود، رضا نيز به جايگاه آمد و گفت:  «من اصلا نديدم كه مسعود، شهرام را كشته است. فقط وقتي وارد شدم ديدم كه شهرام كشته شده است. من و مسعود قرار بود كه با هم  به آن‌جا برويم و مسعود، شهرام را بيهوش كند تا در فرصت مناسب گاوصندوق را از شركت خارج كنيم. باور كنيد من سارق نيستم و تنها به خاطر مشكلات مالي كه داشتم به همراه مسعود به آن شركت رفتم.» با پايان صحبت‌هاي متهمان، هيأت قضايي وارد شور شد و مسعود را به قصاص و 10‌سال زندان و رضا را نيز به 25‌سال زندان محكوم كرد.

 


تعداد بازدید :  182