شهروند| مردی که متهم بود دختربچه 10سالهای را در چاهک آسانسور گروگان گرفته تا از خانوادهاش پول میلیونی دریافت کند بعد از 3 ماه سکوت به آدمربایی عجیبش اعتراف کرد. در این حادثه آناهیتا کوچولو 2 شبانهروز زیر پای پدر و مادرش گروگان گرفته شد.
تنها 10سالش بود که قربانی نقشه گروگانگیری مردی مرموز شد. نمیدانست چه سرنوشت شومی در انتظارش است. با دست و پای بسته به چاهک تاریکی برده شد، چاهک آسانسور خانه خودشان. جایی که پدر و مادرش برای جستوجوی او بارها سوار آسانسور شدند و از خانه بیرون رفتند.
گم شدن دخترک دانشآموز
11 اسفندماه سال 91 بود که پدر و مادری جوان از دیر رسیدن دختر دانشآموزشان به خانه، نگران شدند. پدر جوان سراسیمه به مدرسه دخترانه دخترش رفت تا دختر 10سالهاش را با خود به خانه ببرد، اما هیچ اثری از او پیدا نکرد. پدر وقتی دید کسی از دخترش خبر ندارد به داخل مدرسه رفت و از مدیر مدرسه سراغ آناهیتا را گرفت، اما هیچکس از سرنوشت دختر بچه خبری نداشت. همین موضوع کافی بود که پدر نگران پلیس را در جریان ناپدید شدن دخترش قرار بدهد. با اعلام این خبر، تیمی از کارآگاهان برای حل معمای گم شدن دختر دانشآموز وارد عمل شدند.
خبر کوتاه، معما را بزرگتر کرد
تحقیقات کارآگاهان برای یافتن ردی از سرنوشت دخترک به بنبست خورده بود. هیچکس شاهد این ماجرای آدمربایی نبود. تا اینکه چند ساعت بعد خانواده آناهیتا نامهای عجیب را پشت در خانه شان پیدا کردند. این دست نوشته که با خطی ناخوانا نوشته شده بود حاوی پیامی هولناک بود. «50میلیون تومان بپردازید تا دخترتان را تحویل بدهیم.» این تنها جملهای بود که در کاغذی سفیدرنگ پیش روی خانواده آناهیتا قرار گرفت.
گروگانگیری ناکام
درحالیکه تحقیقات برای رازگشایی و دستگیری گروگانگیران ادامه داشت، آناهیتا به خانه بازگشت. صبح روز شنبه و 3 روز پس از ناپدید شدن دختر دانشآموز، ساکنان ساختمان متوجه سروصداهای کودکانهای در چاهک آسانسور آپارتمان شدند. همین موضوع کافی بود تا همسایهها با کمک مأموران آتشنشانی آناهیتای 10ساله را که در چاهک آسانسور به اسارت گرفته شده بود نجات دهند. دخترک دست و پا و دهانش با چسب بسته شده بود که ماموران آتشنشانی او را از چاهک آسانسور بیرون کشیدند. هیچکس باور نداشت آناهیتا 3 روز در یک قدمیشان به اسارت گرفته شده و در این زمان پلیس همه شهر را زیر پا گذاشته است. وقتی مأموران پلیس خود را به محل پیدا شدن دختر دانشآموز رساندند تحقیقات پلیسی برای دستگیری گروگانگیر فراری آغاز شد. در بررسیهایشان یک کارت ملی و عکس متعلق به مردی با نام «احسان» پیدا کردند. دختربچه درحالیکه هنوز در شوک روزهای تلخ سپری شده بود به تیم پلیسی گفت: «وقتی روز پنجشنبه از مدرسه به خانه آمدم یک مرد مرا غافلگیر کرد. دستش را روی دهانم گذاشت و سپس مرا به داخل چاهک آسانسور خانهمان برد. دست و پا و دهانم را با چسب بست، در این مدت مرد گروگانگیر به من کیک و آب میداد. نمیدانستم چه سرنوشتی در انتظارم است تا اینکه گروگانگیر مرا تنها گذاشت. با هر زحمتی بود توانستم چسب دهانم را باز کنم. فریاد زدم، تا اینکه همسایههایمان پیدایم کردند.
رازگشایی از گروگانگیری 3 روزه
درحالیکه در اطراف ساختمان هیچ دوربین مداربستهای وجود نداشت کارآگاهان تحقیقات گستردهای را برای شناسایی گروگانگیر آغاز کردند تا اینکه با عملیات فنی و پلیسی، مردی مرموز که روز حادثه بهعنوان تعمیرکار آسانسور به این ساختمان آمده بود دستگیر شد.
این پسر 29ساله در بازجوییهای پلیسی منکر ماجرا بود. به همین خاطر به دستور قاضی «سعید احمدبیگی» بازپرس شعبه هفتم دادسرای جنایی تهران تحقیقات بیشتری از این متهم آغاز شد، تا اینکه این متهم صبح روز سهشنبه 5 اسفندماه بعد از 3 ماه سکوت راز این معمای گروگانگیری را برملا کرد و گفت: «بیپول بودم به همین خاطر زنم از من جدا شد. مدتی بیکار شدم تا اینکه تصمیم گرفتم برای خودم کاری دست و پا کنم. سالها قبل تعمیرکار آسانسور بودم و به همین خاطر با چاپ کارت ویزیت و قرارداد خودم را به مالکان ساختمانهایی که آسانسور داشتند معرفی میکردم تا اگر نیاز به تعمیر آسانسورشان بود کارشان را انجام دهم. روز حادثه وقتی در پارکینگ خانهای در خیابان اردیبهشت بودم دختر دانشآموزی منتظر سوار شدن در آسانسور بود. ناگهان یاد بیپولیام افتادم و تصمیم گرفتم با گروگانگیری پول خوبی به جیب بزنم. چون به محل آسانسورها آشنایی داشتم او را به داخل چاهک بردم. اما در این مدت او را اذیت نکردم و حتی وقتی گرسنه بود کیک و بیسکویتی که همراهم داشتم به او دادم. تنها یکبار با نوشتن نامهای برای خانواده او از داخل چاهک خارج شدم و بعد از 3 روز وقتی متوجه شدم نقشهام به بنبست روبهرو شده از آنجا متواری شدم.»
با اعترافات این گروگانگیر، متهم با قرار بازداشت قانونی راهی زندان شد و تحقیقات از زویای پنهان پرونده ادامه دارد.