[شهروند] از روزهای آغازین خردادماه سریالی به نام «در انتهای شب» در شبکه نمایش خانگی- پلتفرم فیلمنت- منتشر میشود که به خوبی توانسته اقبال و استقبال مخاطبان را بهدست آورد. نخستین سریال کارنامه آیدا پناهنده بعد از فیلمهای سینمایی «ناهید»، «اسرافیل» و «تیتی» که بهعنوان تنها سریالی که تاکنون چالشهای درونی زندگی یک زوج طبقه متوسط را محور روایت ظاهرا ساده ولی عمیقا پرفراز و نشیبش در شبکه نمایش خانگی قرار داده، از همان نخستین قسمت امیدوارکننده نشان داده و حالا هم که شاهد پایان چهارمین قسمت سریال هستیم، با همین دستفرمان حرکت خود را ادامه میدهد.
«در انتهای شب» که گفته میشود در پایان نهمین قسمت به آخر راه خواهد رسید، با کارگردانی ناپیدا و نادیدنی آیدا پناهنده و بازیهای تأثیرگذار تقریبا تمام بازیگران سریال بهخصوص پارسا پیروزفر و هدی زینالعابدین، بهواسطه جزئیاتی از زندگی که به نمایش میگذارد و لحظات عادی زندگی را به لحظاتی عمیق و شاعرانه تبدیل میکند، یکی از پرمخاطبترین سریالهای شبکه نمایش خانگی شده است. با این حال به عقیده بسیاری از منتقدان همهچیز را هم نمیتوان به عشق و شعر و جزئیات فروکاست و «در انتهای شب» برای رسیدن به جایگاهی که هماکنون دارد، بیتردید امتیازات دیگری هم دارد.
این مطلب درباره همین چیزهاست که دستبهدست هم داده و «در انتهای شب» را با اتفاقی یکه و یگانه در شبکه نمایش خانگی تبدیل کردهاند.
فروپاشی
شاید بتوان گفت که نخستین ویژگی که «در انتهای شب» را در قیاس با دیگر سریالهای شبکه نمایش خانگی متمایز جلوه میدهد، این است که این سریال برخلاف بیشتر آثار شبکه نمایش خانگی که داستان آدمها و موضوعات غیرمعمول و ناآشنایی چون مافیای سرمایه و قاتلین زنجیرهای و دیگر موضوعات و آدمهای جذاب و کنجکاویبرانگیز بهاصطلاح سینمایی را روایت میکنند (البته بهجز «افعی تهران» که درامی روانشناختی درباره یک هنرمند سرخورده است)؛ درباره مشکلات روزمره و روابط و چالشهای پیچیده یکسری آدمهای عادی جامعه است؛ زوجی که فشارهای مالی و معیشتی و سگدو زدنشان برای گذران زندگی، زندگی عاطفی و خانوادگی آنها را به هم ریخته؛ زن مطلقهای که خسته از بار زندگی بهدنبال آرامشی حتی گذراست؛ هنرمندانی که با هزار مشکلات گفتهوناگفته باید سروکله بزنند؛ خانوادههایی که رؤیای دستنیافتنی دور و درازشان خرید خانهای دور از شهر است؛ و داستانهایی از این دست که برخلاف آنچه در ظاهر بهنظر میرسد، حداقل در چهار قسمت آغازین لحظاتی پرتعلیق را برای مخاطبین رقم زدهاند. لحظاتی جذاب که میتوان کلیتشان را در چند کلمه خلاصه کرد؛ کالبدشکافی دردناک زندگیهایی در آستانه فروپاشی. بله؛ «در انتهای شب» درباره فروپاشی است.
خاطره
با این حال «در انتهای شب» درباره خاطره نیز هست. در خلاصه داستان سریال فقط یک جمله مورد اشاره قرار گرفته: «دیگه دیره واسه خاطره ساختن...»؛ کلیت سریال درباره این جمله است و البته بسط آن در قالب داستان زن و شوهری که زندگیشان به بنبست رسیده و سعی دارند خود را از این بنبست برهانند، اما خاطرات نمیگذارند و دستوپای آنها را به زندگی و به هم بستهاند. میثم کریمی، منتقد سینما و تلویزیون میگوید که «در انتهای شب» برای ترسیم بنمایه محوریاش «دیگه دیره واسه خاطره ساختن...» از جزئیات تصویری و عناصر محیطی خوبی بهرهبرده، اما مهمتر از آن واقعی بودن آدمها و رویدادهای این سریال است و همین هم سریال «در انتهای شب» را به یک اتفاق مثبت تبدیل کرده است. به باور این منتقد؛ «در انتهای شب» یکی از معدود سریالهای عاشقانه شبکه نمایش خانگی است که در آن، زوج اصلی داستان، واقعی هستند و ترسیم آنها دور از واقعیتهای جامعه و به شکل فانتزی انجام نشده است.
دیالوگهای قابلقبول و بازیهای قدرتمند از نگاه این منتقد، دیگر نقاط قوت این سریال هستند که اگر این روند تا انتهای سریال ادامه پیدا کند، با یکی از موفقترین سریالهای عاشقانه ایرانی روبهرو خواهیم بود!
پختگی
میثم محمدی، دیگر منتقدی است که به سریال «در انتهای شب» پرداخته و آن را «تا به اینجای کار اوج پختگی آیدا پناهنده و البته نقطه عطف همکاری او با ارسلان امیری» نامیده که «با توجه به اینکه بحران روزمرههای یک زوج حاشیهنشین طبقه متوسط یک سوژه کاملا در دسترس به شمار میآید، ولی این کارگردان در چگونگی پرداخت به آن درام جذابی را خلق کرده است.»
این نویسنده در چند جمله موضعگیری خود درباره سریال «در انتهای شب» را رسانهای میکند: «بعید بود که در این روزهای کمفروشی و کاسبکاری پلتفرمها و در کل سوءاستفاده از جذابیتهای بصری در فیلمها و سریالها، با مجموعهای مواجه شویم که حداقل در چند قسمت ابتدایی همهچیز دارد و چنان با ظرافت و جذابیت در ارکان مختلف بصری جریان پیدا کرده که بیتردید آن را میتوان یکی از قابل اعتناترین آثار این سالهای شبکه نمایش خانگی نامید.»
بحران
روژین رزمجو درباره «در انتهای شب» نوشته: «سریال ۹ قسمتی «در انتهای شب» که جایگزین سریال «دفتر یادداشت» در پلتفرم فیلمنت شده؛ داستان خانوادهای سهنفره- ماهی، بهنام و پسرشان دارا- را روایت میکند که برای خرید خانه به تازگی به حاشیه شهر اسبابکشی کردهاند؛ اما همین باعث سردی رابطه ماهی و بهنام شده و حتی در همان قسمت اول جدایی آنها را موجب شده است. این سریال دراماتیک بهعنوان نخستین تجربه کارگردانی آیدا پناهنده در شبکه نمایش خانگی حداقل در قسمتهای آغازین اثری قدرتمند و جذاب و غافلگیرکننده بوده که با تمرکز روایت خود روی بحرانهای عاطفی و مالی یک زوج فرهنگی، به واسطه نگاه واقعبینانه و باورپذیر شروعی راضیکننده و پرهیجان را برای مخاطبان به ارمغان آورده است.
حرف آخر
در روزگاری که ایستادن پای خانواده و گذشت کردن و دوست داشتن فرزند و همسر و از همه مهمتر دوست داشتن به ضدارزش و بار اضافه زندگی تبدیل و تعبیر شده؛ رویکرد سریال «در انتهای شب» با نقد زندگی روزمره در شرایط اقتصادی ناپایدار یک غنیمت تمامعیار به شمار میآید. فارغ از این ارزش محتوایی، اما، باید دید این سریال در قسمتهای آینده نیز با همیت قدرت و قوت پیش خواهد رفت یا نه که اگر این اتفاق بیفتد، میتوان گفت یکی از بهترین آثار شبکه نمایش خانگی را شاهد خواهیم بود.