| بردیا راستین | مترجم |
این تصویر را در ذهن مرور کنید: دو ماشین در خیابان به هم زدهاند. رانندهها یا کنار کشیده یا اتومبیلها را همانطور توی خیابان رها کرده و به موازات ایجاد ترافیک، فرصتی را برای برخی از شهروندان عزیز فراهم ساختهاند که در خصوص یافتن مقصر اظهارنظر کنند. در این مواقع تقریباً هر کسی که از محل تصادف رد میشود، دست بر قضا متخصص ازآب در میآید و میداند مقصر کیست. خوب که دقت کنیم، میبینیم آنهایی که ایستادهاند و ماجرا را سیاحت میکنند برای خودشان یک پا افسر راهنمایی رانندگی هستند. جالب اینجاست که این امر در مورد خیلی چیزها رخ میدهد. وقتی مثلا توی تاکسی بحث گرانی
در میگیرد همه میدانند ماجرا از چه قرار است. همه یک پا متخصص و کارشناس اقتصاد میشوند. این را ضرب کنید در هر مسألهای که رخ میدهد. همواره هستند کسانی که در هر چیزی سر رشته دارند. در جاهایی نظر دادن پیرامون برخی امور واقعا نیاز به علم و دانش دارد اما خیلیها به این موضوع توجه نمیکنند چون ظاهرا برخی رشتهها اصلا نیازی به تخصص ندارند. از دید نگارنده سینما هم یکی از آن قبیل مواردی است که اظهارنظر در خصوص آن به علم چندانی احتیاج ندارد. در این رشته خیلیها که حتی از دور نیز هم دستی بر آتش سینما ندارند، مثل آب خوردن ورود پیدا میکنند. البته من به برخی دوستان حق میدهم. دوربینهای تلویزیونی گاهی بیهوا آدمها را مورد خطاب قرار میدهند و فرد مصاحبهشونده را غافلگیر میکنند و از او چیزی میپرسند که قطعا نظری دربارهاش ندارد اما وجود دوربین گاهی آدم را مسخ کرده و به یک متخصص بدل میکند. همیشه این طور است که دوربین پشت در سینما کمین میکند و به محض خروج از سالن به سوی یکی از بینندگان عزیز میرود و میپرسد نظرتان در مورد فیلم چه بود؟ آیا کسی که از سالن سینما بیرون آمده و هنوز حواسش را نتوانسته خوب جمع کند که کجا بوده و چه شده، میتواند درخصوص یک فیلم نظر دقیق بدهد؟ امسال در سینماهای نمایش دهنده آثار سی و سومین جشنواره فیلم فجر، حاضران در سالنها، بارها شاهد پرسش و پاسخهای سرپایی و اینچنینی بودند. حتی اگر فرض بگیریم زن و مرد و پیر و جوان و بچههای چند ساله و چند ماهه حاضر در این سالنها همهشان نویسنده و منتقد سینمایی بودند، باز هم نمیتوانیم یقین داشته باشیم که نظرخواهی این شکلی کار مناسبی برای قضاوت در مورد فیلمها باشد. این درست که سینما بدون مخاطب معنا ندارد اما ظاهرا باید همینجا اشاره کرد که این به معنای پرسیدن پرسشهای تخصصی از مخاطبان سینما نیست. کسانی هستند که به هر حال و چه بخواهیم و چه نخواهیم، متخصص نقد فیلم هستند. برخیشان سالیان سال است که درباره سینما مینویسند. برخی دیگر در نشریات سینمایی حضور دارند. اما همانها نیز اینطور بیمحابا و یهویی در خصوص فیلمها نظر نمیدهند. اما برنامهسازان برنامههای سینمایی گاهی نمیتوانند صبر کنند و برای پر کردن آنتن رسانه لاجرم باید حتی به مخاطبان عادی سینما نیز متوسل شوند و در مورد فیلمها نظر خواهی کنند. جذبه و گیرایی دوربین نیز همواره کار خودش را میکند. مخالفترینها را به موافقترینها و برعکس بدل میکند.