[سیما فراهانی] 24ساعت تمام توان خود را بهکار گرفتند تا بتوانند باز هم یکی از سختترین ماموریتهای خود را به اتمام برسانند. اما بهخاطر ناایمن بودن منطقه، این عملیات به پایان نرسید و نیروهای سرخ پوش هلال احمر به حالت آمادهباش در آمدند، همانهایی که هنگام رهاسازی یک جسد زیر آوار شاهد ریزش هولناک و مجدد آوار معدن در شازند استان مرکزی بودند، نجاتگرانی که در میان آوار بهدنبال پیکر قربانیان بودند؛ اما جان خودشان نیز در خطر بود، آنهایی که در معدن شن و ماسه شازند، و در میان بیش از ۴۰۰ هزار تن سنگ بهدنبال چهار راننده ماشینآلات معدنی گشتند و سعی کردند آنها را تحویل خانوادههای نگرانشان دهند. امدادگران در گفتوگو با خبرنگار «شهروند» این حادثه را حتی بیشتر از پلاسکو و متروپل میدانند. عملیات امداد و نجات و جستوجو در محل حادثه معدن شن و ماسه شازند از همان ابتدا آغاز شد و همچنان تداوم دارد. نیروهای امدادی از شهرها و استانهای همجوار خود را به آنجا رساندهاند تا بتوانند در میان آوار 400هزار تنی بهدنبال قربانیان بگردند.
رئیس سازمان امداد و نجات هلال احمر در ریزش معدن در شازند استان مرکزی میگوید: «۱۹ تیم امدادی از استان مرکزی و ۳ استان معین به منطقه حادثهدیده اعزام شده و جستوجوی مفقودان را آغاز کردند. صبح روز ۲۷ خرداد، ساعت ۱۰ و ۵ دقیقه در استان مرکزی، محور شازند - اراک، پل دوآب، حادثه ریزش معدن به ۱۱۲ هلال احمر اعلام شد. براساس گزارشهای واصله، ۴ نفر در این معدن محبوس شده بودند.»
پیدا شدن پیکر دو نفر از محبوسان
علیرضا شهرجردی، مدیرعامل هلال احمر استان مرکزی، نیز در این خصوص میگوید: «عملیات امدادرسانی به محبوسان حادثه ریزش معدن شازند ادامه دارد. ۱۹ تیم امدادی در منطقه ریزش معدن شهرستان شازند حضور یافتند. با وجود حجم سنگین آوار و احتمال ریزش مجدد، تلاش تیمهای امدادی برای یافتن محبوسان ادامه داشت و آنها عملیات خود را متوقف نکردند تا اینکه با تلاش نیروهای امدادی پیکر یک نفر از محبوسان، یعنی راننده ۶۰ ساله کامیون کمپرسی، زیر آوار پیدا شد. با این حال سه نفر همچنان زیر آوار کوه بودند. برای همین امدادگران تلاش خود را برای یافتن سایر محبوسان ادامه دادند. تا اینکه پیکر دومین حادثهدیده این ریزش پیدا شد و تلاش برای 2محبوسشده دیگر ادامه یافت. 2نفر دیگر زیر آوار کوه بودند و تلاش نیروهای امدادی برای یافتن آنها همچنان ادامه داشت. 19تیم امدادی در منطقه ریزش معدن شهرستان شازند حضور داشتند و حجم آوار بسیار سنگین و احتمال ریزش مجدد نیز وجود داشت.»
استانداردهای جستوجو و نجات را رعایت کردیم
یکی از امدادگران هلال احمر استان مرکزی که در صحنه حضور داشت، این عملیات را برای خبرنگار "شهروند" روایت میکند: «ساعت 10:15صبح روز پنجشنبه بود که این اتفاق افتاد و به ما اعلام شد. بلافاصله چهار تیم ششنفره به صحنه اعزام شدیم. وقتی رسیدیم به اندازه یک کوه بزرگ، سنگ و کلوخ و آوار دیدیم که فروریخته بود. همه جا سنگ بود. سنگهای بزرگ. همان ابتدای ورود ما، همکاران محبوسشدگان گفتند که چهار نفر حبسشده داریم. اطلاعات را از همکاران قربانیان گرفتیم و عملیات آغاز شد. البته همه اینها در حد احتمال بود. ممکن بود حتی بیشتر هم باشند. مثلا فردی شاید در آن منطقه پرسه میزده و یا چوپانی بوده که کسی از حضورش خبر نداشته است. عملیات را شروع کردیم. وضعیت خیلی بد بود. باید نقطهزنی و گمانهزنی میکردیم و بعد از آن جستوجو میکردیم. گمانهزنیها انجام شده بود که این افراد دقیقا کجا بودند. ولی باز هم نمیشد به این اطلاعات اکتفا کرد. چون سنگ غلتان است و معلوم نیست در چه جهت و چه عمقی آنها محبوس شده باشند. در نهایت به وسیله دستگاه ردیاب و زندهیاب، بیل مکانیکی و کامیون را پیدا کردیم. همانهایی که درونش افرادی محبوس شده بودند. سنگهای سنگین روی آنها بود. از طریق بیل مکانیکی توانستیم آوار و سنگها را از روی بیلها آزادسازی کنیم و در نهایت به اجساد دسترسی پیدا کردیم. در وهله اول ما همیشه این افراد را مصدوم درنظر میگیریم. با این دید که زنده هستند کار را انجام میدهیم که احیانا اگر زنده بودند، آسیبی نبینند. دو نفر از آنها اپراتور دستگاه بودند، یک نفر راننده بیل مکانیکی و یک نفر هم راننده کامیون بود. حدودا نزدیک دو تا سه ساعت طول کشید که توانستیم به اجساد دسترسی پیدا کنیم. یک ساعت هم طول کشید تا آنها را رهاسازی کنیم. در همان ابتدا حدود 70امدادگر از استان مرکزی و همدان و لرستان در محل حضور داشتند. هنوز هم عملیات ادامه دارد. اصلا مشخص نیست چه زمانی تمام شود. بستگی به این دارد که چه زمانی ماشینآلات بتوانند کار آواربرداری را انجام دهند. روز جمعه ساعت 12بود که یک قسمت از دیواره بالای معدن دوباره ریزش کرد. صحنه خیلی وحشتناکتر شد. این عملیات تجربه جدیدی برای من بود. در همه این سالها عملیات نجات در بهمن و سیل و زلزله را تجربه کرده بودم، اما با این حجم از آوار تا به حال مواجه نشده بودم. حجم آوار به اندازه ساختمانهای بزرگ و معلق که روی هم انباشته شده بودند شبیه بود. تجربه جدید و خیلی سختی بود. ماموریت راحتی نبود اینکه بتوانیم به کابین و حبسشدگان برسیم. بچهها خیلی زحمت کشیدند و کم نگذاشتند. نظم در محل حادثه برقرار بود. همه سعی میکردیم که طبق دستورات پیش برویم. امدادگران پرسه الکی نمیزدند و همه در حال کار بودند. ما سعی کردیم استانداردهای جستوجو و نجات و سرپرستی و راهبردی تیم را رعایت کنیم. سعی کردیم همکاری لازم با سایر سازمانها صورت بگیرد. ناهماهنگی وجود نداشت. بدون هماهنگی هیچ کاری انجام نمیشد، چراکه اگر بدون هماهنگی انجام میشد ممکن بود خودمان هم آسیب ببینیم.»
صحنه خیلی غمانگیزی بود
بهروز آریا متین، مسئول تیم واکنش سریع هلال احمر مرکزی، نیز در این خصوص به خبرنگار "شهروند" میگوید: «ما دومین تیمی بودیم که به صحنه رسیدیم. اول تیم ارزیاب به محل اعزام شد و منطقه را بررسی کرد. بعد ما بهعنوان تیم واکنش سریع و یک تیم پشتیبان به محل رفتیم. تیم آنست هم اعزام شد. وقتی به محل رسیدیم شرایط خیلی بد بود. انگار یک کوه بزرگ ریزش کرده بود. در همان جستوجوی اول دو نقطه را ردزنی کردیم. راننده کامیون سبزرنگ را پیدا کردیم. تیم واکنش سریع عملیات رهاسازی را انجام دادند. بچههای استان مرکزی و قم با هم این کار را انجام دادند. بعد از آن هم یک نقطه دیگر را پیدا کردیم. داشتیم در آن نقطه کار میکردیم که به بقیه اجساد برسیم. نزدیک شده بودیم که دوباره سمت راست معدن ریزش کرد. خیلی ترسناک و خطرناک بود. ما آن لحظه در آنجا بودیم و شانس آوردیم که سمت دیگری که ما حضور داشتیم ریزش کرد وگرنه برای خودمان هم خطر جانی وجود داشت. بعد از آن، وقتی دیگر منطقه بهطور کامل ناایمن شد، ما به حالت آمادهباش در آمدیم. الان هم مشخص نیست عملیات دوباره چه زمانی شروع شود. باید مهندسان معدن آنجا را بررسی کنند. حتی در مسیر آنجا نیز امکان ریزش وجود دارد. باید آنجا را ایمنسازی کنند تا دوباره برویم و جستوجوی مجدد را شروع کنیم. احتمالا از طریق انفجار آنجا را تخریب کنند تا خطری نباشد. از ساعت 9صبح پنجشنبه تا ساعت یک ظهر روز جمعه آنجا بودیم. تمام همکاران محبوسشدگان حالشان بد بود. خانواده مفقودان آمده بودند و صحنه خیلی غمانگیزی بود. وقتی میدیدم خودجوش میخواستند آوار را بکنند و به اجساد برسند، حالمان بد میشد. سه نفرشان مسن بودند. یک نفرشان هم جوان بود. طبق گفته خانواده و همکارانشان، آن سه نفر بازنشسته پالایشگاه بودند و بهعنوان شغل دوم این کار را انجام میدادند. حال خانوادههایشان بد بود. بعد از ریزش دوم حالشان بدتر هم شد. چون دیدند منطقه را ترک میکنیم و عملیات جستوجو متوقف شده است. روز جمعه 50امدادگر در صحنه حضور داشتند. اما روز اول تعدادشان بیشتر بود. این نخستین تجربه من در چنین صحنه آواری بود. همکارم که همزمان آتشنشان و امدادگر هلال احمر است، میگوید این حجم از آوار از متروپل و پلاسکو هم بیشتر است. ما دلیلش را نمیدانیم اما شنیدم که روز قبلش یک انفجار کوچک داشتند و همچنین رعد و برقهای شدیدی هم رخ داده بود. چون معدن کوچکی بود این اتفاق رخ داده است.»