شهروند| نشست نخست همایش ملی توسعه پایدار و متوازن منطقهای دیروز و با سخنرانی پرویز پیران، جامعهشناس در پژوهشکده فرهنگ، هنر و معماری جهاددانشگاهی برگزار شد. پیران که تنها سخنران این نشست بود گفت توسعه پایدار سه محور اساسی دارد: «نخست ملاحظات زیستمحیطی، دوم توسعه همگون اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، فضایی، انسانی، سرمایه اجتماعی، سرمایه فکری، انسانی، فرهنگی، مالی و بومی و سوم فقرزدایی و عدالت اجتماعی» او ادامه داد: «الگوی توسعه باید فقرزدا باشد و از طرف دیگر باید توجه داشته باشیم که توسعه فقط اقتصادی نیست و باید برای رسیدن به آن اجتماع و فرهنگ هم تغییر کند.» این جامعهشناس در تعریف جامعه مدنی گفت: «جامعه مدنی، عرصه خودخواهانهترین خواسته فردی است که عقلانیتی به فرد میدهد که باید با الزامات جمع انجام شود. رسیدن به جامعه مدنی جز با رسیدن به انواع شهروندی مانند شهروندی جنسیتی، قومی - فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصاد جهانی امکانپذیر نیست.» او گفت که در چند سال گذشته تاکنون مشارکت مردم در بعضی موضوعات بیشتر شده و میتوان گفت که جامعه ایران در آستانه تغییر و تحولات زیادی است: «من عمیقا معتقدم که ایران در آستانه یک رنسانس جدی است و این اتفاق درحال افتادن است؛ من میبینم که مردم آمادهاند که در عرصهها و موضوعات مختلف اجتماعی مشارکت کنند و این نشان میدهد که دیگر وقت آن است مردم وارد شوند و خودشان را نشان دهند. ما در موضوع مرگ مرتضی پاشایی دیدیم که مردم چطور مشارکت کردند و خودشان را نشان دادند؛ همان موقع دیدیم که جامعهشناسان زیادی دراینباره نظر دادند و البته من بیشتر آن نظرها را رد میکنم. این طور نیست که مردم فقط در مراسمی مانند مرگ مرتضی پاشایی مشارکت کرده باشند بلکه ما دیدیم وقتی آیدین آغداشلو، بعد از 30سال نمایشگاه نقاشی گذاشت مردم صفهای طولانی کشیدند تا از نمایشگاه او دیدن کنند. این موضوع نشان میدهد که مردم راهشان را پیدا کردهاند و در موضوعاتی که علاقهمندند شرکت میکنند.» پیران گفت: «من فکر میکنم که ما برای رسیدن به توسعه متوازن و محلی نیاز به عزم ملی، بسیج ملی و باوراندن به مردم برای حضور در عرصه اجتماع داریم. ما میبینیم که جامعه ایرانی در بعضی موضوعات اصلا مشارکت نمیکند و این یک آسیب جدی برای ما است.»
او ادامه داد: «من از سال 63 میگویم راهبردهای توسعه ایران، پایداری و شهروندمداری است. ما بارها شنیدهایم که حاشیهنشینی یک مشکل بزرگ در کشور است و این بدون توجه به عقیده مردمی است که در آلونکها و در حاشیه شهرها زندگی میکنند؛ آنها و بهویژه جوانانی که در حاشیه شهرها زندگی میکنند، دوست ندارند که به محل زندگیشان بگویند حاشیه. ما 45سال است که میگوییم از این کلمه استفاده نکنید و حالا این واژه تبدیل شده به اسکان غیررسمی در پرانتز: (حاشیهنشینی). پیران گفت که از نظرش حاشیهنشینی یک مشکل نیست: «چون وقتی مردم خانه ندارند، خودشان در حاشیه شهرها برای خودشان خانه درست میکنند، کجای این موضوع بد است؟ درحال حاضر 33درصد جمعیت تبریز، 38درصد جمعیت اراک و 40درصد جمعیت مشهد آلونکنشین یا همان حاشیه نشینند. از طرف دیگر در سالهای اخیر این فقط شهرهای بزرگ نیستند که در اطرافشان حاشیهنشینی ایجاد شده است، بلکه در حاشیه شهرهای کوچکتر هم این اتفاق افتاده است. مثلا سبزوار، 30هزار آلونکنشین دارد و این را در نظر بگیریم که اگر مثلا دولت جلوی این جمعیت را میگرفت و اجازه نمیداد که برای خودشان خانه بسازند، چه اتفاقی میافتاد؟ آنها باید خانه اجاره میکردند و چون کار و درآمد درستی نداشتند به دزدی، فحشا، فروش موادمخدر و... مشغول میشدند و درنهایت آمار آسیبهای اجتماعی بسیار بالا میرفت. مشکل ما نه حاشیهنشینی، که بیتوجهی در شهرسازیها و توسعه شهرهاست. درحال حاضر ما میبینیم که تهران 300 روز آلوده است، منابع آبی 26 استان ایران آلوده است و در بیشتر شهرها فاضلاب و آب با هم قاطی شده است.»
پیران در ادامه به یکی از مشکلاتی که در 8سال دولت نهم و دهم در ایران اتفاق افتاد اشاره کرد: «من معتقدم خیانتی که در این 8سال در تاریخ ایران اتفاق افتاد، بیسابقه بود. یکی از مثالهایش ساخت مسکن مهر برای مردم بود. چند روز پیش با آقای آخوندی، وزیر راه و شهرسازی جلسهای داشتم و او میگفت 240هزار واحد مسکن مهر در اطراف تهران ساخته شده، در جاهایی که برای آبرسانی به 20 خانوار هم مشکل وجود دارد. من همان اول که ایده ساخت مسکن مهر مطرح شد، گفتم این خیانتی است که تاریخ از آن یاد خواهد کرد.»
او در ادامه به توضیح درباره مراحل به وجود آمدن سرمایهداری در جهان پرداخت: «جامعه سرمایهداری همیشه بحران را در درونش دارد. اولین بحران، بحران مازاد است؛ یعنی مثلا وقتی یک کارخانه 20 کفش تولید میکرده و به او میگویند که 100 جفت تولید کند، بعدش باید فکری به حال این مازاد تولید کرد و حالا باید به دنبال مصرفی کردن مردم برای مصرف این کالاهای مازاد بود. سرمایهداری پویاترین نظام شناختهشده بشر است، اما دارای شمشیر دولبه است؛ یک لبهاش میسازد، رشد ایجاد میکند، آزادی، مشارکت برابر و حقوق برابر برای مردم به ارمغان میآورد ولی از طرف دیگر انسانها را برده مصرف میکند و نابرابری و فقر ایجاد میکند.» این جامعهشناس گفت که همه اجزای سرمایهداری عقلانی است جز خودش: «یکی از الزامات سرمایهداری، جهانیسازی است و جهانیسازی در ابتدای به وجود آمدنش با موانعی روبهرو است؛ مثلا اینکه وقتی اقتصاد جهانی میشود، نمیتوان با وسایل قدیمی با هم ارتباط گرفت و به همین دلیل است که انقلاب الکترونیک اتفاق میافتد و باعث میشود که مانع فنی جهانیسازی از بالا حل شود. انقلاب الکترونیک دنیا را زیر پوشش هزاران کانال تلویزیونی و تبلیغ قرار میدهد و این یعنی بمباران دایمی مصرف.» او ادامه داد: «جهانیسازی دستوراتی دارد که به آن مدل واشنگتن میگویند: کوچک شدن دولتها، حذف یارانهها، حذف نرخهای ترجیحی و آزادکردن قیمتها.»