شماره ۵۱۰ | ۱۳۹۳ چهارشنبه ۶ اسفند
صفحه را ببند
اقتصاد موسیقی و مدیریت فرهنگی

محمدرضا ممتاز واحد منتقد

چندی پیش نوشته‌ای از ابن‌خلدون نظرم را برانگیخت: «هنگامی که در جامعه‌ای اقتصاد رو به ضعف نهد، اولین چیزی که رو به زوال می‌گذارد، موسیقی است و هنگامی که در جامعه‌ای اقتصاد رونق یابد، اولین چیزی که شروع به رشدونمو می‌کند نیز موسیقی است.» بی‌تردید از زیربنایی‌ترین مشکلات در حوزه موسیقی (البته به غیراز بلاتکلیفی‌های سنتی- سیاسی آن)، ضعف اقتصاد موسیقی و عدم مدیریت تخصصی در این حوزه است. این موضوعی انکارناپذیر است که ارتقای اقتصاد هنر، رشد اقتصاد کلان کشور را در پی خواهد داشت و حداقل یکی از پیامدهای مثبت آن نیز درآمدزایی است. به‌طور مثال یکی از عوامل ضعف اقتصاد موسیقی، سطح نامطلوب تبلیغات در این حوزه است. تولید یک اثر هنری نیز مانند تولید یک محصول، اگر با اطلاع و پوشش خبری همراه نباشد، بالطبع با شکست مواجه خواهد شد. نگاه کارشناسی به مباحثی چون عرضه و تقاضا در حوزه اقتصاد موسیقی نیز مانند سایر گرایش‌های اقتصادی امری مسلم است و صدالبته نیازمند به تدوین طرح‌های جامع توجیهی و فعالیت‌ها و اقداماتی زیرساختی است. از عرصه سرمایه‌گذاری و تولید گرفته تا سنجش بازار و مشتری و همچنین گستره و نحوه توزیع و بخش مصرف و بسیاری دیگر از مباحث تخصصی اقتصادی که مدیریتی جامع را در این خصوص در برمی‌گیرد. به‌خصوص ارزیابی میزان درآمد دهک‌های میانی جامعه – که تقریباً و تحقیقاً از مخاطبان اصلی آثار فرهنگی و هنری به شمار می‌آیند- و برآورد تناسب یا عدم تناسب درآمدها با هزینه‌ها که در جهت ارزش‌گذاری ریالی عرضه محصولات و خدمات فرهنگی تأثیر بسزایی خواهد داشت.  امنیت اقتصادی برای یک هنرمند موسیقی نیز چون سایر اقشار جامعه انتظاری بدیهی است. یک موسیقیدان با هزاران سختی و مشقت موفق به تولید یک اثر هنری می‌شود ولی هنگامی که هنوز اثرش به توزیع عمومی نرسیده، آن اثر سر از فضای مجازی و پیاده‌روهای کنار خیابان در می‌آورد! حال چگونه می‌توان برای آن هنرمند امنیت اقتصادی را متصور شد؟
همین مبحث عدم رعایت حقوق مؤلف (کپی‌رایت) نیز از آسیب‌های جدی اقتصاد موسیقی کشور است که پس از سال‌ها کشمکش، هنوز نتوانسته‌ایم از پس این معضل برآییم! فرهنگسازی در این خصوص البته بد نیست؛ این‌که شهروند ایرانی متوجه باشد که با کپی غیرمجاز مرتکب دزدی شده و تذکر به او در این خصوص در حقیقت نهی از منکر است اما اقدامات قاطع و تصمیمات کلان مدیریتی و اقتصادی جهت ریشه‌کن کردن این معضل و به عبارتی آسیب شناسی آن به مراتب مؤثرتر خواهد بود. این‌ روزها وجود برخی بنگاه‌ها یا موسسات اقتصادی جهت فعالیت‌های زیرساختی در حوزه اقتصاد موسیقی بسیار امیدوارکننده و نویدبخش است. ازجمله تعاونی هنرمندان که به طرح جدیدی به نام موزیک‌مارکت دست یافته است که به حس مسئولیت و وظیفه‌شناسی آنان در قبال جامعه موسیقی بایستی دست مریزاد گفت. ولی به‌زعم نگارنده، هر شخص فعال و مؤثری در جامعه موسیقی کشور نیز بایستی خودجوش جهت بسط و تأمین فضای اقتصادی و صیانت از امنیت آن اقدام و کوشش کند. به‌عنوان نمونه، رضا مهدوی ازجمله موسیقیدانان و هنرمندانی است که هم در مقطع مدیریتش در حوزه هنری و هم در زمان فعالیتش در مطبوعات و رسانه‌ها همواره به این موضوع توجه داشته است. هم اینک نیز در موسسه راوی آذر کیمیا برگزیدگان جشنواره‌های موسیقی (به خصوص جشنواره موسیقی فجر) را تحت پوشش قرار داده و تمهیدات لازم را جهت تولید و توزیع آثار این هنرمندان عهده‌دار شده است. رضا مهدوی نیز با وجود خدمات سترگش، قطعاً با شکست‌ها و ناکامی‌هایی مواجه شده و بررسی و تحلیل نقاط قوت و ضعف عملکرد ایشان آن هم در بازه زمانی حدوداً دو دهه فعالیت و پرکاری و البته با آن صراحتی هم که از ایشان سراغ داریم، خود کتاب مستند مدیریتی را شامل خواهد شد.
حال فارغ از مباحث اقتصاد موسیقی، مدتی است که مبحث مدیریت فرهنگی در برخی دانشگاه‌ها وارد رشته‌های دانشگاهی شده است. اهمیت این رشته تنها محدود به چند نهاد و وزارتخانه و سازمان متولی فرهنگ و هنر نیست و با توجه به تعداد قابل توجه فرهنگسراها و خانه‌های فرهنگ در سطح کشور، اهمیت آن بیش از پیش مبرهن است و چه‌بسا خانه فرهنگی که با مدیریتی کارآمد، بهتر بتواند منشأ اثر شود. با توجه به مبحث گسترده مدیریت و گرایش‌های متفاوت آن، لزوم نگاهی آکادمیک در این خصوص ضرورت داشت. حال به دور از مسائل مناقشه‌برانگیز مدیریتی در کشور، جنبه کاربردی مدیریت فرهنگی تا به چه حد بوده است؟ آیا این تأثیر در اقتصاد هنر نیز محسوس و مشهود است؟   


تعداد بازدید :  66