بيژن ميرباقري كارگردان
خبر در دنیای امروز، ازجمله اطلاعاتی است که بخشی از دنیای پیرامون ما را رقم میزند. از قديم عادت داشتهام تا به اخبار و خبرهايي كه در رسانههاي مختلف منتشر مي شود، توجه ويژهاي کنم. اما هميشه جزیياتی وجود دارد كه ذهن انسان را برای مدت زیاد به خود مشغول و حتی تسخير ميكند طوری که رهایی از آن ناممکن به نظر میرسد. يكي از اين خبرها در سال 59 منتشر شد و آن خبر نيز حكايت از حمله ارتش عراق به كشور عزيزمان داشت. در اثر این رخداد، جامعه متحول شده ايران بعد از انقلاب، دستخوش تحرک، شک یا نوعی ناهنجاری بزرگ شد. در صدر اين جنگ، استان خوزستان بود كه با سرعت تعداد زیادی از عزيزانمان را در سرزمين مادریشان، از دست میداد. حالا سالها از آن موضوع گذشته اما با توجه به اخباري كه طی روزهای گذشته از این استان شنيدهام، بهنظر میرسد باز هم خوزستان درگیر جنگ است اما اين بار كشور خاص يا ارتشي خاص، به اين منطقه حمله نكرده است بلكه «بيتوجهي» یا لجبازي برخی، عدهاي از مردم عزيز كشورمان را دچار مشكلات فراوان کرده است. خوزستان ميتواند قلب ايران باشد. آنجا يكي از مهمترین اعضاي اين كشور است و بايد برای حل مشكلاتش همه با هم سهيم باشيم. خوزستان مثال خوبی براي يك جامعه است. سوالی که مطرح میشود، این است كه آيا در جامعه كنوني ما براي افرادي كه دچار مشكلات اینچنین میشوند، حمايتی وجود دارد؟ آیا میتوان جامعه يكپارچه را با فراموشکردن این بخش از کشور، به وجود آورد؟ متأسفانه جواب این سوالات از نظر من منفي است زيرا شهري كه امروز من در آن زندگي ميكنم، هيچ قهرماني ندارد. هر جامعه نياز به يك قهرمان دارد، نیاز به الگو دارد. جالب اين است كه هر اتفاقي در كشور ما رخ میدهد، نظر اكثريت اين است كه از هنرمندان بهویژه بازیگران برای حل آن استفاده كنيم و آنها را به صحنه بياوريم. در صورتي كه اين نوع انديشه كاملا منسوخ شده است زيرا مردم ما از همه جريانهاي موجود در كشور و رفتار افراد مختلف با خبر هستند. درباره سرطان قصد صحبت داريم، ميگويند بازيگرها! هر موضوع ديگر که باشد، باز هم فرقي ندارد، ميگويند از بازيگران استفاده كنيد! پس طلاب، دانشجويان و نخبگان ما كجا هستند. بازیگران و سایر هنرمندان نماينده 80 ميليون ايراني نيستند بلكه بسياري از قشرهايي كه تاثيرشان مشهود است، بخشی از نمایندگی ایرانیان را برعهده دارند. آنها نیز بايد در اين نوع موضوعات وارد صحنه شوند و اظهارنظر كنند. متاسفانه هيچ کدام از آنها حضور واقعی در این صحنهها ندارند. مشکلات در جامعه ما کم نیست. به سينماي كشورمان نگاه کنید. فيلمی که برگزيده جشنواره بینالمللی فجر است، داستانش مربوط به چند جوان لاابالي است كه در فضاي مجازي با هم دوست ميشوند و ...! آيا درد امروز جامعه ما اين است؟ يا مسائلي بسيار ريشهايتر كه از حل آن، همه ما نااميد شدهايم، مسائل حیاتی ما را تشکیل میدهند. من سعي داشتهام كه برخی موضوعات را از خودم شروع كنم. براي مثال به كمپين نه به يارانه نگاهي بيندازيد! من قصد داشتم كه اين فرهنگ را بين مردم جا بيندازم كه نشد. مثالي ديگر موضوع آب است كه اين روزها، مسئولان و تمام متوليان اين عرصه، التماس ميكنند كه در مصرف آب صرفهجويي كنند اما چرا اين موضوع جواب نداده است. دلیل آن است که سازو كار ما براي تبیین مشکلات ضعف دارد و نميتواند مردم را درباره موضوعاتي كه به نفع خودشان است، متقاعد كند.