[شهروند] در شرایطی که در میانههای اردیبهشتماه فروش صدوسیوچند میلیارد تومانی فیلم «تمساح خونی» این فیلم را برنده بیچونوچرای رقابت اکران 1403 جلوه میداد؛ آغاز اکران «مست عشق» حسن فتحی و فروش نزدیک به شصت میلیارد تومانی این فیلم - تنها در دو هفته آغازین - بسیاری از معادلات حاکم بر سینمای ایران را تغییر داد و البته نقطه پایانی گذاشت بر یک پندار نادرست که مبتنی بر این پیشفرض و به دنبال آن هم نتیجهگیری اشتباه بود که در سینمای ایران فقط و فقط فیلمهای کمدی پرفروش میشوند. بگذار اینگونه بگوییم که در شرایطی که تا پیش از پرفروش شدن «مست عشق» تصور میشد ذائقه مخاطبان موضوعات سطحی و صرفاً خندهدار را میپسندد، اما «مست عشق» نشان داد که اگر مضامین و موضوعات غیرکمدی نیز بهدرستی کاویده و انتخاب شوند، مسیر آنها هم برای کسب استقبال مخاطبان در گیشه میتواند هموار باشد.
مروری حتی گذرا بر آثار سینمایی موفق چند سال اخیر یک حقیقت مهم را فاش میکند و آن هم اقبال خوب و استقبال مخاطبان از فیلمهای کمدی است. در حقیقت فروش بالای آثار کمدی - ترجیح میدهم برای چنین فیلمهایی از عنوان طنز استفاده نکنم که واژهای است که آثار بالقوه سنگینتر، جدیتر و فاخرتر را به ذهن میآورد - در سالهای اخیر همه و همه در راستای انتقال این پیام به سینماگران و سرمایهگذاران سینما عمل کرده که تنها و تنها با ساخت فیلمهای کمدی میتوان بازگشت هزینههای اولیه تولید و شاید هم سودآوری نسبی آثار تولیدشده را تضمین کرد. اوج این اتفاق را در سال 1402 دیدیم که کمدیها نبض گیشه را در دست گرفتند و سهم بسیار زیادی از رکوردشکنی سینما را به خود اختصاص دادند. در واقع، این نکته که از 28 میلیون مخاطب و حدوداً 1200 میلیارد فروش سینمای ایران در سال 1402 بیش از 830 میلیون تومان این فروش، یعنی در حدود هفتاد و چند درصد، مدیون و مرهون وجود کمدیهایی مانند «فسیل»، «هتل»، «هاوایی»، «شهر هرت» و «ویلای ساحلی» بود، به بهترین وجه میتواند توجه و تمرکز دستاندرکاران سینما به ساخت فیلمهای کمدی را جلب کند. موضوعی که فارغ از پرداختن به ریشه استقبال از فیلمهای کمدی، میتواند باعث طرح این پرسش شود که آیا قرار است سینمای ایران پس از این در فیلمهای کمدی خلاصه شود و شاهد ژانر دیگری غیر از کمدی نخواهیم بود؟!
محبوبترین فیلم غیرکمدی
جدول فروش سینمای ایران در هفتههای ابتدایی سال 1403 نیز محبوبیت فیلمهای کمدی را فریاد میزد و بهخصوص رکوردشکنیهای «تمساح خونی» و به دنبال آن هم فروش بالای «سال گربه» این موضوع را یادآوری میکرد که فعلاً جایی برای ورود فیلمهای غیرکمدی به جدول فیلمهای پرفروش سینما نیست! اما آغاز اکران «مست عشق» ساخته حسن فتحی در صف اکران از نخستین روزهای اردیبهشت این گزاره را کمرنگ کرد و حالا هم در پایان هفته دوم اکران این فیلم، همین که «مست عشق» این روزها بالاتر از فیلمهای «تمساح خونی» و «سال گربه» در جدول فروش قرار گرفته است، پاسخی واضح به این سوال میتواند به شمار آید! فیلمی که با فروشی نزدیک به 60 میلیارد تومان اگر چه تنها در دو هفته تبدیل به دومین فیلم جدول پرفروشترین فیلمهای غیرکمدی از ابتدای سال 1402 تا امروز شده، اما این امیدواری نیز وجود دارد که این فیلم با ادامه این روند، خیلی زود از انیمیشن «بچهزرنگ» نیز که با فروش 63 میلیارد تومان صدرنشین این جدول است، پیشی بگیرد و رتبه نخست را از آن خود کند.
ذائقه چند ده ساله
همانگونه که گفته شد، یکی از ابعاد قابل بحث درباره فیلم «مست عشق» این است که - همانطور که خبرگزاری تسنیم در روزهای آغازین اکران این فیلم نوشت - فیلم جدید حسن فتحی این موضوع مهم را یادآوری میکند که سینمای ایران تنها به کمدی و کمدیسازان منحصر نمیشود و مضامین و موضوعات دیگری نیز هستند که میتوانند اقبال مردم را به خود جلب کنند. در واقع، در شرایطی که تصور میشد ذائقه مخاطبان سینما در چند دهه اخیر در کشورمان به این سمتوسو رفته که تنها و تنها موضوعات سطحی و دمدستی و خندهدار را میپسندد، اما «مست عشق» نشان داد که اگر مضامین و موضوعات غیرکمدی نیز بهدرستی کاویده و انتخاب شوند، مسیر آنها هم برای کسب استقبال مخاطبان در گیشه میتواند هموار باشد.
در زمان تولید و پس از آن بارها و بارها از سوی رسانهها اعلام شده بود که فیلم «مست عشق» درباره زندگی مولانا جلالالدین محمد بلخی و آشنایی او با شمس تبریزی است و سیر مراحل عرفان و سلوکی که او در اثر این آشنایی طی میکند. «مست عشق» چگونگی رسیدن این دو یار به یکدیگر و سرگذشت آنها را سوژه خود کرده است. با فیلمنامهای از احسان جوانمرد و فرهاد توحیدی که در طول ساخت مشورتهای بسیاری از مولویشناسان برجسته از جمله دکتر محمدعلی موحد دریافت کردند و تلاش شده است تا داستان بسیار به واقعیت نزدیک باشد. در حقیقت این فیلم برشی از زندگی مولانا و شمس تبریزی در سالهای ۶۴۰ تا ۶۴۵ هجری قمری است که رابطه مولانا با شمس تبریزی، عشقی که مولانا به او داشت، تأثیر فراوان شمس بر زندگی و اشعار مولانا، و عشق او به خدا را به تصویر میکشد. مخاطب در حقیقت در زمان تماشای این فیلم به تماشای ۵ سال از زندگی مولانا میپردازد؛ دورهای که اتفاقهای زیادی در زندگی این عارف بزرگ میافتد.
شکوه ادبیات
با این حال، فارغ از کاوش درست موضوع، موفقیت «مست عشق» دلایل دیگری نیز دارد: اول اینکه این فیلم سراغ یکی از مفاخر شعر و ادب ایران رفته و داستان زندگی چهرهای را روایت کرده که برای بیشتر مردم ایران نامی آشناست و مردم از هر طبقه و در هر بازه سنی اشعارش را بارها و بارها، در کتابهای درسی، برنامههای تلویزیونی و ترانههای محبوب شنیده و از آنها حسوحال گرفتهاند.
از این نظر اهمیت ساخت فیلمی مانند «مست عشق» را باید از این جهت مورد بررسی قرار داد که راهی برای ساخت آثار سینمایی دیگری از مفاخر فرهنگ و ادب ایران باز میکند و این نوید را به دستاندرکاران سینما، بهویژه تهیهکنندگان، میدهد که برای جلب نظر مخاطب و کشاندن او به سالن سینما، بهجز ساخت فیلم طنز میتوان سراغ موضوعات دیگر هم رفت، بهویژه اگر این موضوع برگرفته از زندگی چهرههای محبوب ایرانی، مخصوصاً اهالی ادب و شعر، باشد.
تابوشکنی «مست عشق»
مولانا یکی از بزرگ ترین شاعران ایرانی است، با انبوهی اشعار عرفانی که البته بیشترشان مدیون و مرهون دوستی و عشق شاعر با شمس تبریزی هستند. «مست عشق» در این میان - با الهام از رمان «ملت عشق» الیف شافاک - میکوشد این موضوع را نشان دهد که چگونه شمس توانسته چنین تأثیری روی مولانا بهجا بگذارد و او را به یک عارف، عاشق و شاعری بهتر تبدیل کند. در حقیقت، «مست عشق» روایتی است از عرفان، عشق و پیوستگی روح انسانها که همگی، بهخصوص در ابعاد زمینیشان، جزو تابوهای سینمای ایران به شمار میآیند و حسن فتحی با عبور از مرز این تابوها توانسته چنین محبوبیتی برای آخرین ساختهاش به دست آورد.
پاشنه آشیل؛ نقطه قوت!
با این حال، بیراه نیست اگر بگوییم که «مست عشق» یکی از معدود فیلمهای ایرانی است که نقاط قوتش تبدیل به نقاط آسیب میشوند و از تبدیل فیلم به یک اثر برجسته جلوگیری میکنند. اما چگونه؟
درباره حسن فتحی به عنوان یکی از سریالسازهای شاخص و سطح بالای تلویزیون و شبکه نمایش خانگی میتوان گفت که این هنرمند که رگخواب مخاطب عام را به خوبی میشناسد، محبوبیت آثارش را مدیون و مرهون فرم عامهپسند و همهپسند آثار و آشنایی و تسلطش بر فرهنگ عامه مردم است. این دو ویژگی که در کنار هم فروش بالا و محبوبیت اولیه «مست عشق» را موجب شدهاند، از نظر روایی در کنار هم پاشنه آشیل «مست عشق» نیز هستند. اول از این نظر که «مست عشق» روایت عشق مولانا و شمس را بهانهای برای روایت عامهپسندترین خردهداستانهای بیربط و ناهمگون دیده - که البته در فیلمی که قصد روایت موضوع عمیق و درونیای چون عرفان را در شکل و قالبی عامهپسند دارد، طبیعی است - و دیگر هم این که در راستای همین روایت عامهپسند، خردهداستانهای فرعی دمدستی و مناسب سینمای گیشهای را از دل قصه شمس و مولانا برکشیده و به عبارتی، با روایت داستانهای میانمایه و کمارزشی مثل مثلث عشقی علاءالدین، کیمیاخاتون و شمس تبریزی، یا عشق کهنه بین اسکندر و کنیزک مسیحی یا ماجرای جنایی پیگیری قتل شمس، یک فیلم پاپکورنی درباره شمس و مولانا ساخته که حتی اگر وهن مایههای عارفانه زندگانی مولانا نباشد، باز هم سنخیتی با سنگینی موضوع اصلی فیلم ندارد.
یک درک صحیح فرهنگی؟!
اما با این حال، همانطور که گفته آمد، «مست عشق» - مثل سلفش «ملت عشق» - اگر تنها و تنها در این حد کارکرد داشته باشد که توانسته باشد مولوی و شمس و آثار مولوی را در بحث و سخن مردمان کوچهوبازار وارد کند، کارش را کرده و بارش را برده و شایسته تقدیر و تجلیل است. برای همین هم هست که وعدههای اخیر محمدمهدی اسماعیلی، وزیر ارشاد، درباره ساخت فیلم سینمایی درباره دیگر مفاخر ادبیات ایران و جهان نویدبخش جلوه میکند.
وزیر ارشاد گفته: «در ترکمنستان برای مختومقلی فراغی فیلم میسازیم؛ در پاکستان برای اقبال لاهوری کاری در دست اقدام داریم؛ و البته ساخت مجموعه جدیدی را نیز برای حکیم نظامی آغاز خواهیم کرد». اگر این وعدهها جامه عمل بپوشد و ساخت فیلمی درباره حکیم نظامی جدی و عملیاتی شود، شاهد ادامه یک سیاستگذاری صحیح فرهنگی خواهیم بود.